زندگی چیست ؟
زندگی جوی روان است و روان خواهد بود
وین می کهنه جوان است و جوان خواهد بود
آنچه بودست و نباید ز میان خواهد رفت
آنچه بایست و نبودست همان خواهد بود
(اقبال لاهوری)
زندگی در افق های دوردست نیست . زندگی در بر توست . زندگی همسر توست . زندگی در امیدهای تو جاری است . زندگی در پویایی و تکاپوگری تو جوانه می زند . زندگی در تحول تو سایه زده است . زندگی بودن نیست . زندگی گشتن و گردیدن و سیال شدن . زندگی هوای تازه ای است که به شش هایت وارد می شود . اندیشه های سبزی است که کویرت را شادمان و گلستان می سازد . زندگی روشنی آینه فکرت توست . زندگی خوش بینی است . اما سادگی و حماقت نیست . زندگی تازه شدن ؛ رفتن و پربار شدن ؛ زندگی دامن پربار تو ازباغ جهان . زندگی کشتن یک شاخ امید در دل تاریکی است . زندگی تک گلی است که سراسر بهار است و بهار آفرین . زندگی ناله و فریاد نیست . زندگی یاس و تاریکی و حرمان و حسرت و افسوس نیست . زندگی کندن و دورافکندن واژه های حزن آلود و بیمار گون از فرهنگ زندگی است . زندگی کندن و کاویدن و سرشار شدن . زندگی شمعی است که در تاریکی روانت آفتاب می گردد . زندگی دست نوازشگر یک روح بلند . زندگی لبخند راستین یک تولد تازه است . زندگی همدلی آینه هاست . زندگی کم شدن فاصله هاست . زندگی کود ساختن از واژگان « نمی دانم » و « نمی توانم » و « نمی شود » و ریختن آنها در پای درخت توانایی و دانایی است . زندگی خواست و ساختن و گشودن است . زندگی بستن نیست . زندگی بسته نیست . زندگی خیابان یک طرفه و بن بست نیست . خیابان بن بست کفر و کافری است . بی حالی و بی معنایی است . ماهی زندگی همیشه تازه و پویاست . کلید ساز ذهن و روان آدمی بسی تواناترست . زندگی به سان مسیح برخاستن از میان خفتگان و مردگان است . زندگی یاس و پریشانی نیست . از همین خاک جهان دگری ساختن است . زندگی بی رنگ است . زندگی پررنگ است . چشمهایت را بشور و عالم روشنایی ها و رنگ ها را در بی رنگی ببین . لذت را در ترک لذت بیاب . زندگی را در فراتر از زنده بودن و جان کندن دریاب . زندگی بیداری است . مردگی بیکاری است . مردگی خوردن و خفتن و انباشتن است . زندگی پرزدن پی در پی ؛ در بلندای افق . همانند پرستوها سبکبار شدن . به سوی دریا رفتن . از امواج مهیب زندگی مگریز . زندگی دریایی است . زندگی توفانی است .
زین زندگی یکرنگ افسرده دلم
ای کاش یا بدتر از این گردد یا بهتر از این باشد