هرچه کنی به خود کنی .....

       

خدایا بر ظرفیت خوب بودن و خوب ماندن ما بیفزا و ابعاد مثبت ذهن و دل و احساس ما را از هر جهت پر ظرفیت قرار ده و از ظرفیت های ابعاد منفی ما در جهت تباهی بکاه .

                                                   *****************

داشتیم با چند نفر آقا پسر گل گلاب مجرد صحبت می کردیم . صحبت یکی از آنان از رابطه با جنس مخالف بود و این که نباید هیچ محدودیتی در کار باشد . گفتم فرض کن تو ازدواج کرده ای و تلفن زنگ می زند و آن طرف مردی است که می گوید با خانمتان کاری داشتم . آیا نمی پرسید چه کار دارید ؟ گفت نه مگر من فضولم . گفتم اگر با خانمتان صبحت کنند و صحبت نیم ساعت ادامه یابد چه ؟ گفت : من در این مسائل مشکلی ندارم . گفتم اگر صحبت ها گرم تر و صمیمانه تر باشد چه ؟ گفت : مگر آدم وقتی با جنس مخالف حرف می زند حتما باید با فحش و خشم سخن بگوید ؟ گفتم اگر خانمتان برود توی اتاق و در را ببندد و سخنان خصوصی عاشقانه با هم بزنند چه ؟ گفت نه دیگر صحبت خصوصی نداریم ! اینجا ممکن است عصبانی شوم . می بینید بالاخره مجبوریم جایی خط قرمزی داشته باشیم . اما بحث روی حد و مرز همان خطوط قرمز است . اتفاقا در یکی از وبلاگها نوشته های خانمی را دیدم که به شدت طرفدار هر نوع آزادی عمل در روابط دختر و پسر بود و باکره بودن دختر خانم ها را هم خصلتی منفی و زشت و سنتی می دانست . وی در وبلاگش ضمن خاطراتش نوشته بود که روزی به ناگاه که به خانه رفتم دیدم شوهرم با دختری ترگل ورگل نشسته و گرم و صمیمی با هم دل و قلوه رد و بدل می کنند و خیلی ناراحت شدم و زندگی و دنیا برایم خیلی کثیف و تنگ جلوه کرد ولی غرورم را نشکستم و به روی خودم نیاوردم و بی صدا دنبال کارم رفتم . چون شوهرم را می شناختم و کاری از دستم بر نمی آمد . فکر می کنم که همین خانم هم مثل همان آقا پسر گل گلاب دچار تفکرات و منش های متناقض و یک بام و دو هوا شده است .

*****************

سخن مهم و اساسی کانت آلمانی که خلاصه تعالیم اخلاقی همه انبیاست همین است : " عمل فقط در صورتی از لحاظ اخلاقی صواب و الزامی است که فرد خواهان تعمیم آن بوده و بدون تناقض خواهان آن باشد که هرکسی در اوضاع و احوال مشابه مستمرا به همان صورت عمل کند. به عبارت دیگر با هرکس چنان رفتار کند که راضی باشد که در شرایط مشابه، آن رفتار، قاعده عمومی رفتار دیگران شمرده شود " . البته شاید این قاعده ا ی مطلق نباشد ولی غالبا درست است . اگر همه قرار باشد از جیب هم دزدی کنند دزدی بی معنا خواهد شد . چون دزد در جایی موفق است که اکثریت یا همگان دزد نباشند و اگر همه از هم بدزدند حتی دزدان هم از آن در امان نخواهند بود و ترجیح خواهند داد که به همان امکانات کم بسازند . و اگر قرار باشد همه با خواهر و همسر دیگران روابط عاشقانه نادرست برقرار کنند دوباره به جای اول باز خواهیم گشت و اگر قرار باشد با دروغ و کلاهبرداری و اختلاس و رشوه و  زورگویی و عربده کشی حق کسی را بخوریم و متقابلا کسانی با دغل بازی و شیادی همین کار را با ما بکنند سود و زیان مساوی گشته و باز جای اول بازخواهیم گشت و مجبور خواهیم شد تا صداقت داشته باشیم تا دیگران هم با ما با صداقت برخورد کنند . به دیگران نگاه پاکی داشته باشیم تا ما نیز با نگاه پاک و درستکاری آنان مواجه شویم . برای دیگران امنیت و آسایش فراهم کنیم تا خودمان هم از امنیت و آسایش متقابل بهره مند گردیم .  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد