مدتهاست که در وبلاگهای بسیاری از بازی وبلاگی صحبت می شود و آن اشارات واقعی یا طنز آمیز به بخشهایی از خاطرات و علاقه مندی ها و نفرتها و جاذبه ها و دافعه ها و دلمشغولی هاست . اخیرا هم در وبلاگ با سابقه و وزین و ارزشمند شکوفه یاس این بازی مطرح شد و من هم به طور ناقص چیزهایی نوشتم که با کمی اصلاح و تکمیل (ولی باز هم ناقص!) اینجا می آورم . شما هم این بازی را ادامه بدهید .
الف) چهار اتفاق مهم زندگیتون که باید حتما بهشون اشاره بشه کدومها هست؟
ب) چهار اتفاق مهم که بهشون اشاره نشه خیلی بهتره؟
ج) خلاصهای از اخلاقتون به اضافه شخصیت و ... که باید بهشون اشاره بشه؟
د) با در نظر گرفتن چهره "واقعیتون" کدوم یکی از هنرپیشهها رو برای بازی نقش انتخاب میکنید؟
® به نظر من تولد اصلا مهم نیست و بازی و سرگرمی بچه گانه ای است برای کسانی که هنوز به حد کافی بزرگ نشده اند .
® اشتغال و تحصیل هم مهم است به شرط این که حاصلش چیز قابل توجهی باشد ! البته نبودش چون بحران زاست پس خودش هم تا حد زیادی باید مهم باشد . اما برای من اشتغالم خیلی مهم است نه از بابت شغل و کار و کسب . بلکه از این جهت که بهترین سرگرمی و لذت من مطالعه و آموزش و بحث و گفت و گو با دانشجوهاست .
® زندگی برایم چیزی عادی است مگر آن لحظات ناب ماندگارش که تحول بزرگ یا احساسی عمیق و یا خاطرات زنده دلنشینی وجودم را فرا می گیرد وگرنه صرف گذران زندگی یک سرگرمی است . همان که قرآن در باره اش می فرماید : وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ . البته خوب سپری کردن ارزشمند و بدون ایجاد درد و رنج و دردسر برای خود و دیگران هم هنری است که خیلی ها ندارند .
® وبلاگ نویس شدن هم برایم خیلی مهم بود . چون فرصتی بود برای یادگرفتن بیشتر و بازاندیشی بیشتر و سیاه کردن صفحات اینترنت به شیوه ای خوب !
® یکی از خصلت های من این است که تقریبا می توانم هر نوع غذایی را بخورم و به هیچ غذایی حساسیت نداشته ام . ( البته منظورم غذاهای متداول ایرانی است نه غذاهای عجیب چینی یا کره ای یا هندی ) .
® با هرکس کوچک یا بزرگ به سبکی معاشرت می کنم که ضمن ایجاد فضای صمیمیت و احترام در عین حال از او چیزی بیاموزم . حتی اگر نادان ترین افراد جهان باشد . معمولا این دیدارها و ارتباطات بخشی از لحظات خوب من و دیگران می شود .
® تصور می کنم که این توانایی را دارم که با پیروان مذاهب و ادیان گوناگون و حتی بی دینان و نیز صاحبان جناح های سیاسی مختلف از زوایای خوب و خردمندانه و منطقی شخصیت شان ارتباط خیلی خوبی برقرار کنم که به تفهیم و تفاهم بیشتر و راحت تری کمک می کند .
® با افراد بسیاری در ارتباطم و شایع است که خوش مشرب وخوش صحبت و شوخ طبع هستم ولی لحظات ناب تنهایی و گفتگو با خویشتن و طبیعت و خدا را لذتبخش ترین لحظات زندگی ام می دانم . با خدا هم نه فقط در نماز بلکه خیلی جاها و خیلی ساده حرف می زنم و معتقدم که همیشه خداوند دوست خیلی خوب و وفاداری برایم بوده و هست . هرچند من خیلی بدی در حقش کرده ام و می کنم .
® درست یا غلط تصور می کنم که برای خود دشمنی نداشته ام ، اما اگر چنین کسانی وجود داشته باشند همه آنان را و کسانی که دینی بر گردنشان دارم ، در همین جهان بخشیده ام . امیدوارم دیگران نیز با من چنین کنند .
® هیچ وقت حساب کتاب واقعی و جدی اقتصادی نداشته ام و ندارم . چون معتقدم هزینه ها و زیانهای واقعی از کنترل ذهن بشر خارج است و به حسابدار و خزانه دار خلقت مربوط می شود .
® هیچ وقت آرزو نداشته ام که به عالم بچگی برگردم . چون این را هم نوعی زندگی در خیال یا گریز از مشکلات موجود فعلی می دانم که خود نوعی مکانیزم دفاعی غلط در مواجهه با حقایق سخت و تلخ زندگی است . اتفاقا وقتی که بچه بودم دوست داشتم خیلی زود بزرگ شوم و الان هم نمی خواهم به گذشته برگردم . البته خاطرات خیلی خوبی از گذشته دارم ولی که چه ؟ گذشته ها گذشته . همین و بس ... با این حال بارها به مرور گذشته پرداخته و حتی مکانهایی که در کودکی بوده ام رفته و دوباره آنها را مانند آثار باستانی نسلهای گذشته مورد تفحص قرار داده ام .
® بدون کتاب نمی توانم جایی بروم یا تنها بمانم . از قدیم الایام تا آنجا که به یاد دارم حتی اگر برای گرفتن نان به نانوایی می رفتم با خود کتابی همراه داشتم و بخشهایی را می خواندم . گاهی حتی بر دیوار حمام صفحه شعر یا متن خوبی را می چسبانم که در این فرصت مطالبش را مرور کنم یا در باره اش بیندیشم .
® اما در مورد انتخاب هنرپیشه دقیقا نمی توانم هنرپیشه خاصی را انتخاب کنم . اما دوست داشتم که در فیلم امام علی (ع) جای هنرپیشه ای باشم که نقش ابن عباس را بازی می کرد و وقتی وارد خیمه علی شد ، از شکوه و جاذبه علی(ع) و زنده شدن حماسه عظیم و تاریخی آن بزرگمرد در ذهن و روانش همان جا قالب تهی کرد (کمی مشابه همام بن غالب مطرح در خطبه همام ) و کارگردان مجبور شد شخص دیگری را جایگزین سازد و در این فیلم دو نفر نقش ابن عباس را بازی کرده اند . البته نقش علیرضا شجاع نوری در فیلم روز واقعه (به همراه حال و هوای خاص این فیلم) هم برایم خیلی جالب بود و دوست دارم نه علیرضا شجاع نوری بلکه واقعیت آن نقش باشم . اما به شرطی که به موقع به کربلا برسم و درصف خوبان باشم .