منشور وحدت تشیع و تسنن

 

1.      تشیع و تسنن هر دو به عنوان دو جریان و خط اصیل اسلامی  از صدر اسلام  مطرح بوده و همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ در خط واحد «صراط مستقیم » قرآن کریم و اسلام ناب محمدی(ص) به سر می برند . نه شیعیان رافضی و بدعت گذارند و مخالف رسول خدا و صحابه صالح آن حضرت  و  نه اهل تسنن ، ناصبی و دشمن علی و آل علی  و اهل بیت(ع) .

 

2.      اختلافات رایج در بین تشیع و تسنن ، اختلاف بنیادی در متن دین و احکام مشترک مسلمین نیست . این اختلاف بین حق و باطل محض نیست که اگر اثبات شد کدام « فرقه ناجیه » است ، فرقه های دیگر ضاله و باطل و همگی جهنمی باشند ؛ زیرا همه اهل یک خدا و یک قبله و یک دین و آیین هستند و قرآن کریم می فرماید :« به هرکس به شما اظهار اسلام می کند ، مگویید که تو مؤمن نیستی »(نساء : 94) . به اجماع همه مسلمین و همه علمای اسلام  ،به طور طبیعی ، شیعه یا سنی بودن جرم و گناه و کفر نیست . به خصوص که دین اکثریت مسلمین ، سنتی و تقلیدی است و نه مبتنی بر اجتهاد  و عموماً نیت همگان پاک و صادقانه است و آن چه را که دارند ، همه از خدا و رسول  و میراث آن حضرت می دانند ؛ و مردم مسلمان عموماً فیلسوف و فقیه هم نیستند ؛ درست و غلط به روشنی برای همگان روشن نیست . هرگز ساده دلانه تصور نکنیم که آنچه ما می گوییم حق محض است و هر کس آن را نپذیرد یا مغرض است یا احمق و یا گمراه و فریب خورده و به هر حال ، جزء « فرقه های ضاله » و  دوزخی .

 

3.      اختلافات موجود میان تشیع و تسنن ، برخی ساخته فتننه گران قدرت پرست بیگانه از مصالح امت اسلامی  است ؛ برخی ساخته حکام فاسد و دنیاپرست از بنی امیه و بنی عباس و بعضی از حکام دوره های بعدی ( مانند بعضی از شاهان صفوی یا خلافت عثمانی در ترکیه  )  است که از تشدید عداوت و اختلافات ساختگی بین مسلمین سود می بردند و برای حفظ قدرت شیطانی خود به فرقه ای روی آورده و خود را ریاکارانه مدافع حق و دین رسول خدا(ص) جلوه داده و طوایف دیگر را که دشمنان سیاسی  خود می دیدند ، تکفیر نمودند و خون شان را حلال شمردند تا با قلع و قمع آنان ، نه به عدالت و معنویت و سنت های قرآن و رسول خدا (ص) جامه عمل بپوشانند ، بلکه بر هوس ها و شهوات و قدرت خود بیفزایند . این قبیل دشمنی های ساختگی ممکن است امروزه با گذشت زمان ، سند تاریخی پیدا کند . قسمت وسیع تر این دشمنی های جدید نیز دست پخت سران نظم نوین جهانی است که در تمدن آینده بشر ،  هیچ موقعیتی و نقشی و سهمی برای مسلمین قائل نیستند ؛ به جز این که در بازی های سیاست استراتژیک آنان  ، نقش دو تیغه یک قیچی را ایفا کنند که دشمنی لبه های آن ، در عین تصادمی که با هم دارند  ، در دست دشمنی به کار گرفته می شوند کهحکومتش از قبل این دشمنی ها تحکیم شده است  .     

 

4.      برخی از اختلافات موجود ، ساخته نادانی ها و تعصبات ناروای مقدس مآبان احمق و مطمئناً بر خلاف سیره رسول خدا(ص) و  اهل بیت اطهار(ع) و سیره صحابه صالح و عادل بوده است . مطمئناً علی (ع) و جناب ابوبکر و عمر و عثمان اختلاف روش داشته اند ؛ اما حاضر نبوده و هم اکنون هم روح آنان راضی نیست که برای دفاع از نظر و حق یکی از آنان ، مسلمانی  زخم بردارد یا کشته گردد ؛ ما نمی توانیم شیعه تر از علی و سنی تر از عمر باشیم ؛ علی با ابوبکر و عمر و عثمان نه تنها بیعت کرد بلکه به هزار روش و منش کوشید از آنان و حکومت اسلامی دفاع کند ؛ شاهد این مدعا نهج البلاغه است و ایام آخر زندگی عثمان و محاصره دارالخلافه   . در میان یاران رسول خدا (ص) اختلاف نظر بسیاری وجود داشته و نگرش و ظرفیت آنان از ما بسیار وسیع تر بوده و بین صحابه اختلاف و انتقاد بسیاری مطرح می شد ؛ اما کسی دیگری را طرد و تکفیر نمی کرد  ؛ ولی امروزه به دلیل کاهش ایمان و اخلاص ، حلم و گذشت و جوانمردی وانصاف ، نیز ضعف عمومی مردم  از نظر آگاهی های علمی ، اسلامی ، تاریخی و سیاسی و عدم درک واقعیات جهان اسلام ، و از طرف دیگر ،  افزایش تعصبات و کینه های تاریخی به وسیله دشمنان ناجوانمرد آگاه و منفعت جو یا دوستان مقدس مآب احمق  ، مردم ظرفیت هیچ نوع نقد و بررسی از خود نشان نمی دهند و هر نوع انتقادی به اندیشه های یکدیگر را عین کفر و ضلالت و مستحق بمب و نارنجک و عملیات انتحاری می دانند ؛ این در حالی است که یهود و مسیجیت کینه های تاریخی خود را از بین برده و برای تصاحب جهان به هم دست وحدت داده اند ؛ همان یهودیانی که یهودیت را دین جاودانه و  مسیحیت را دین ساختگی و عیسی(ع) را مسیح و موعود دروغین می دانستند  و همان مسیحیانی که طی از بدو پیدایش مسیحیت  ، طی قرون متمادی تا دهه 1960 میلادی یهود را قاتل عیسی بن مریم می دانستند و به همین دلیل و به دلیل تهمت هایشان به حضرت مریم(ع) در مراسم عشای ربانی به یهودیان لعن و نفرین نثار می کردند .چگونه آنها با دو کتاب و دو پیامبر متفاوت و علی رغم دشمنی های دیرینه در متن دین و آیین خود توانسته اند با هم کنار بیایند ؛ اما ما مسلمین که کتاب واحد و اخلاق اسلامی واحد و تمدن مشترک و نماز و زکات و جهاد و امر به معروف کمابیش یکسانی داریم ، نتوانیم برادرانه همدیگر را پذیرا گردیم ؟ آیا عقل و خرد و ایمان و صبر و گذشت ما تا بدین حد به پستی گراییده است ؟

 

5.      اختلافات بین شیعه و سنی واقعیت تاریخی دارد و نمی توان با پاک کردن صورت اختلاف واقعیت دو نوع نگرش و برداشت متفاوت را انکار کرد  ؛ اما همه این اختلافات ، در حد دو  نوع نگرش و  برداشت متفاوت از اسلام است که به درک بهتر اسلام کمک می کند . هیچ شیعه ای اهل تسنن را کافر یا گمراه نمی داند و هیچ اهل سنتی هم شیعیان را که به همان قرآن و سنت محمدی(ص) ایمان دارند ، تکفیر نمی کند  ؛ چرا که علی و اولاد او هر چه می گویند ، از خویشتن نیست ، بلکه میراث نبوی و علم لدنی وراثتی الهی  است  . در واقع بیش از 80 درصد اعتقادات ، اخلاقیات ، سنت های  دینی  رایج در میان مسلمین ، اشتراکی  و تقریباً همانند هم است و تمدن و فرهنگی که این دو جریان برای بشر به میراث گذاشته اند ،به دست هر دو ساخته شده و مختص شیعیان به تنهایی یا اهل تسنن به تنهایی نیست . اگر اختلافی هست در اصل توحید ، نبوت ، معاد و حقانیت آیات قرآن و تحریف ناپذیری آن نیست ؛ بلکه در مسائل فرعی عملی یا اعتقادی است ؛ و در این مسائل هم برداشت های بسیاری از علمای بزرگ وجود دارد و کسانی هم که در این مسائل تخصصی ندارند ، اگر صدق و اخلاص و معنویت راستینی داشته باشند ،  نه مستحق عذاب و ضلالت اند و نه بدعت گذار محسوب می شوند .   اختلاف برداشت در نگرش ها و بینش های مسلمین  ، یک امر طبیعی و بلکه الهی است ؛ همان گونه که شافعی و ابوحنیفه باهم اختلافاتی دارند ، علمای تشیع هم بر سر احادیث معصومین (ع) و تفسیر آنها اختلاف دارند ؛ اما همه مسلمان محسوب می شوند . این اختلافات اگر بدون غرض و تعصبات ناروای دست های بیگانگان آتش افروز دنبال گردد و اگر با علم و تحقیق به مقصود حق طلبی عجین گردد ، مطمئناً در فهم معانی قرآن و حتی احکام دین ، سودمند خواهد افتاد .

 

6.      همه مسلمین بر مبنای آیه شریفه « انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون » (حجرات : 10 ) و آیه « لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمناً تبتغون عرض الحیاه الدنیا » (نساء : 94 ) موظفند انگیزه های دنیوی را کنار بگذارند و به همه طوایف اسلامی از هر زبان و نژاد احترام نهند  و برای حفظ جان و مال مسلمین و حرمت همه امور آنان ، نهایت صبر و گذشت و ایمان را از خود نشان دهند . بی حرمتی و فحاشی و تکفیر مسلمانان ساده دل پاک سیرت ، نه تنها حرمت دینی و اخلاقی دارد ، بلکه در وجدان انسانیت عاری از دین و ایمان و حتی نزد بت پرستان هم محکوم است ؛ چگونه ممکن است قرآن کریم به ما اجازه ندهد به بت های بت پرستان بد بگوییم ، تا حرمت اسلام و معتقدات اسلامی هم متقابلاً از سوی بت پرستان حفظ شود ( انعام : 108 ) اما به ما اجازه دهد از طوایف اسلامی و شخصیت های محبوب آنان بدگویی کنیم  و تهمت های ناروا بزنیم  و آن گاه بی حرمتی آنان را جایز بدانیم  و حکم کفر و ضلالت شان را صادر نماییم ؟ آیا هر فرد بی خردی هست که نداند این رفتارها در جهان وسیع ارتباطات بازتاب بسیار بدتر و وسیعتری  و دقیقاً عکس العمل به مراتب ناهنجارتر و خشن تری می یابد ؟ آیا راه دیگری برای دفاع از حقانیت اعتقادات مان وجود ندارد ؟

 

7.      تشیع مطابق نظر حضرت علی(ع) در کتاب صفات الشیعه شیخ صدوق یا اصول کافی یا نهج البلاغه یا سخنان امام جعفر صادق(ع) ، یک ادعا نسبت به دوستی ائمه معصومین (ع) یا تنها عشق به آنان نیست ، بلکه یک مرتبه عالی از ایمان و اخلاص و تسلیم است . تشیع با متشیع و با دوست دار اهل بیت متفاوت است ؛ چه بسیارند افرادی که در جهان اسلام ، اهل بیت را دوست دارند ، اما شیعه نیستند . خطبه همام نهج البلاغه به نظر کلینی در اصول کافی در بیان صفات شیعه است . از طرف دیگر ، اهل سنت واقعی کسی است که تاریخ و سنت های پیامبر را براند و در زندگی خود آنها را متجلی سازد ، سنی واقعی کسی است که به اندازه جناب عمر زاهد باشد و مثل عثمان بر سر قرآن بمیرد ؛ چه بسیارند اهل تسنی که از سنت های رسول خدا و قرآنی که عثمان جمع آوری کرد و زهد عمر به کلی بیگانه اند . در بین شیعیان و اهل تسنن کم نیستند افرادی که با الفبای اسلام و قرآن و اخلاق و عرفان  آشنایی ندارند و اسیر اندیشه ها و اخلاق دنیوی و غیر اسلامی گشته اند و در انواع گرفتاری های مادی و معنوی و فقر فرهنگی به سر می برند . برخی از روحانیون اهل تسنن می کوشند « شیعیان گمراه » را هدایت کنند و برخی از واعظان شیعه هم متقابلاً می کوشند « سنیان را مستبصر» ساخته ، به راه راست هدایت کنند ؛ اما آیا رسالت کنونی ما با این همه اولویت ها و ضرورت های دینی و عصری ،  این است که شیعه را سنی ظاهری سازیم و یا سنی را شیعه ظاهری نماییم ؟ آیا وظیفه مهم تری نداریم که بالاتر از این امور ، مردم مسلمان را با همان دین فراموش شده و قرآن مهجور آشنا نماییم ؟ آیا رسالت مهم تر ما این نیست که جلو فقر و فساد ، خیانت ، جنایت ، ارتشا ، برادرکشی ، بی تقوایی ، ناجوانمردی  را بگیریم  و نگذاریم که جوانان نه از تشیع یا تسنن ظاهری ، بلکه از اسلام واقعی ، یعنی  خدا و نماز و معنویت و زهد و تقوا و فرهنگ دینی گریزان شوند ؟  

 

8.      الگوهای دینی در همکاری تشیع و تسنن ،کسانی مانند  شیخ شلتوت (ره) ، آیت الله شرف الدین (ره) است نه افرادی که با کینه و عقده و تشنج آفرینی و بمب و گلوله می خواهند به خلفای راشدین و صحابه صالح رسول خدا یااهل بیت اطهار خدمت کنند . مطمئناً در هر دین و آیینی ـ حتی آیین های دنیوی شرک آلود ـ  کسانی پیدا می شود که بدین گونه دست به شمشیر و مسلسل  ببرد تا آیین های دیگر را نابود کند ؛ بی خبر از این که همین عامل در طی تاریخ باعث شد که گرایش های مذهبی خاص اسلامی ، نه تنها نابود نشدند ،  بلکه در سطح وسیع تری در دنیا  مطرح شده ، بی صدا و بدون هیچ قدرت ظاهری تکثیر  شدند و توسعه یافتند . آیا تشیع بعد از آن همه کشتارهای وسیع شیعیان ـ قبل از زمان حجاج بن یوسف سقفی و بعد از او ـ  در طی تاریخ نابود شد ؟ آیا طرفداران امام احمد بن حنبل پس از به زندان افتادن و شلاق خوردن وی ( به سبب اعتقاداتی که داشت ) کم شدند و  از بین رفتند ؟

 

9.      وحدت مسلمین به معنای نادیده گرفتن تفاوت های موجود در اعتقادات و احکام فرعی نیست  ؛ به معنای کنار گذاشتن تشیع و پذیرش عمومی و همگانی تسنن  یا بالعکس نیست ؛ البته هر کس دوست دارد شیعه یا سنی باشد . اما وحدت مسلمین ، به معنای درک مصالح اسلام و مسلمین ، و بالاتر از

 

10.    شیعه و سنی ترجیح می دهند که صبورانه و خردمندانه و با همدلی و حلم و مدارا ،  مطالب و اندیشه ها و اعتقادات هم دیگر را مستقیماً از زبان هم بشنوند  و صرف نظر از تحلیل های مختلف امروزی ، با مراجعه به  مهم ترین منابع قدیمی و اصیل یک دیگر به افکار هم پی ببرند و از توانمندی ها و ضعف های دیدگاه های هم مطلع  گشته  و طی  همین درک و تفاهم متقابل ، بر علم و آگاهی خود بیفزایند  . کتاب ها و تحلیل های جدید تنها در صورتی قابل قبول است که منصفانه و با رعایت ادب و استنادهای عالمانه به منابع اصیل صورت گیرد و از تعصبات غلط دشمن ساز و عواطف شدید فرقه ای خالی باشد و با غرور و تکبر ، خود را مظهر عالی اسلام و مسلمانی نداند و در صدد رد و تکفیر سایر فرق اسلامی برنیاید  و تصور نکند که جز او همه مسلمانان دیگر گمراه  و مستحق ترحم و هدایتند و شخصیت و مسلمانی همه افراد امت اسلامی را محترم بشمارد  .

 

11.    در عین حال که امروزه جهان ارتباطات  محل داد و ستدهای وسیع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است  ؛ اما در این داد و ستدها  اولویت در همکاری های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و حتی نظامی ، با کشورهای مسلمان نشین است  ؛ آن گاه سایر کشورها . مصالح و منافع امت اسلامی برتر و بالاتر از آن است که به بهانه سیاست های  غلط موجود در برخی از کشورهای اسلامی ، علی رغم انتقادهایی که ممکن است نسبت به آنان وجود داشته باشد ، مصالح و منافع غرب و شرق و ارتباط با آنان را بر ارتباط با مسلمین ترجیح دهیم و بد تر از آن ، این است که بخواهیم اختلافات خود را به دست کشورهای بیگانه از اسلام بلکه به کمک دشمنان فضیلت و انسانیت و اخلاق  ، حل و فصل نماییم  و حاکمیت آنان را بر حاکمیت  برخی از طوایف مسلمان ترجیح دهیم  ؛ که این در منهای بی خردی و ناجوانمردی و مخالفت با متن صریح قرآن کریم بر نفی حاکمیت غیر مسلمین بر مسلمین است ( لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً ؛ نساء : 141 ) . و این واقعیت شاید بر بسیاری آشکار نباشد که امروزه کشورهای اسلامی  از ظرفیت ها ی انسانی ، علمی و ذخایر گسترده ای برخوردارند و مجموعه تجارب و توانمندی های علمی ، فرهنگی و دینی  این کشورها خارج از تصور و فراتر از حد و توان یک یا دو کشور اسلامی است ؛ علاوه بر هزاران مسلمان  خلاق و طراح و مبتکر و دانشمند که در کانون های اساسی فرهنگ و تمدن امروز دنیا در سراسر گیتی و از جمله در مهد تمدن غربی و آمریکایی امروز ، به ارائه جدیدترین نظریات و سیستم های علمی و فنی و حتی مدیریتی اشتغال دارند ؛ چرا که تمدن امروز اگر چه در مغرب زمین خیمه زده ؛ اما تماماً غربی نبوده و تمام سازندگان این تمدن نیز در جغرافیای غربی حضور ندارند ؛ زیرا در عصر ارتباطات حضور فیزیکی  چندان حائز اهمیت درجه اول نیست ؛ بلکه حضور فرهنگی و انتقال فکر و فرهنگ است که تمدن را شکل می دهد .

 

12.    همه عالمان و نوبسندگان شیعه یکسان فکر نمی کنند ؛ همین طور عالمان و نوبسندگان اهل تسنن . این هم طبیعی است که در میان طیف های وسیع و گوناگون هر یک از این دو گرایش ،ممکن است افرادی یافت شود فاقد بینش و صلاحیت و عقلانیت و و تقوا و معنویت کافی که در عین حال می توانند اندیشه های خود را همه جا منتشر نمایند . افرادی در میان شیعه یا سنی وجود داشته و دارند که دارای سخیف ترین اندیشه های غیر منطقی و غیر مستند به منابع اصیل دینی بوده و با متن قرآن کریم و نظر اکثرقریب به اتفاق شیعیان و سنیان در تعارض است . افرادی ممکن است به نام شیعه یا سنی کارهای بسیار زشتی مرتکب شوند  یا سخنان یاوه ای بگویند . به طور کلی ،  در این موارد ، انصاف و حق جویی ( ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا) حکم می کند که اولاً  مسؤول واقعی  این اعمال و اقوال را پیدا کنیم  ( که خود نیازمند حوصله و تحقیق است و فراوان اتفاق می افتد که با مراجعه به همان منابع می بینم که تهمت های یاوه و غیر مستند و بی منبعی است ) . ثانیاً ، هر سخن و عملی را که نادرست و ناهنجار می دانیم ، به خود همان فرد یا افراد گوینده آن سخن و کننده  آن کار ، منتسب نموده ، مورد ارزیابی عقلی و دینی قرار دهیم . این منتهای بی بصیرتی و بی انصافی است که هر سخن ناهنجاری را که از یک فرد مدعی تشیع ، و بلکه دشمن تشیع شنیدیم ، به همه افراد شیعه در تمام ممالک اسلامی نسبت دهیم  و تصور کنیم که همه شیعیان مدافع چنان اعمال و اقوالی هستند . همین طور اگر سخن یا کار نامطلوبی از یک فرد مدعی تسنن صادر شد ، آن را تنها به خود وی مستند کرده و همان شخص را مورد نقادی قرار دهیم و نه همه جهان تسنن را . حتی در میان عالمان برجسته و وارسته اهل تسنن یا تشیع  نیز کسانی هستند که اعتقادات آن در عرصه خودی و در میان همه شیعیان و یا همه اهل تسنن مقبولیت ندارد ؛‌  ولی با این حال برخی از بیمار دلان که دینداری را نه در ایمان و اخلاص و معرفت عمیق به قرآن کریم ، که تنها از فتنه و آشوب و دشمنی و بغض و عداوت کور ، می جویند ، چنین دیدگاه های خاص و محدود و منحصر به فردی را به همه طوایف شیعه یا همه گروه های سنی منسوب و مستند کرده ، به ناحق غیرت کاذب و جدال و منازعه فرساینده ای به وجود می آورند .

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1383 ساعت 07:02 ق.ظ http://www.mofar.info

یه سایت توپ واسه دانلود نرم افزار با کراک
www.mofar.info or www.mofar.tk

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد