شکوفه اول : در این عالم هر چیزی از کوچک و بزرگ در حرکت است . ذره ها و خورشیدها ؛ پلانکتون ها و ماهی ها و نهنگ ها ؛ میکروبها و مورچه ها و شیرها . کسی که از تکاپو می افتد و حال حرکت ندارد ، از مورچه و میکروب هم کوچک تر می شود . شکوفه دوم : زندگی یعنی حرکت . نشاط و زندگی رو به رشد و کمال گرا بی حرکت ممکن نیست است . زندگی بی حرکت عالم اموات است .شکوفه سوم: حرکت اندک بهتر از بی حرکتی و جمود و رکود و مرگ است : کوشش بیهوده به از خفتگی است .شکوفه چهارم : هرگاه حرکتی باشد ، تصوراتی و انگیزه ای ، سیر و پویشی ، منازلی و اهدفی مطرح خواهد شد . شکوفه پنجم : به دنبال هر حرکتی است که راه و رهروان و یاران صدیق و دشمنان مصمم مشخص می گردد . شکوفه ششم : آن که در حرکت است ، بیشتر نیازمند و سزاوار یاری و امداد و عنایت الهی و منتظر ظهور الطاف الهی باید باشد ؛ نه آن که خوابیده . اگر از خود حرکتی نشان ندهید ، از هیچ کس انتظار کمک نداشته باشید . شکوفه هفتم : هنر و عرفان ، ثروت و ایمان و هر قله دیگری در زندگی بی حرکت قابل دست یابی نیست . شکوفه هشتم : هنگامی که شما می خوابید ، قطار موفقیت دیگران صدها کیاومتر راه می پیماید و هنگامی که خودتان را به خواب می زنید ، این قطار دنیا را دور زده است . شکوفه نهم : هر روز کمی بیشتر از روز قبل بر تکاپوی زندگی و اندیشه و احساس بیفزایید . شکوفه دهم : تفکر نوعی حرکت و تکاپوی خلاق ذهنی است . ایمان نیز نوعی تکاپوی پر ماجرای روحی و عاطفی و رفتاری است . هنر حرکت پرنده خیال آدمی است . شکوفه یازدهم : حرکت اگر همراه با پیشرفت نباشد درجا زدن و نیرو مصرف کردن بی ارزشی است . شکوفه دوازدهم : پیشرفت تنها کافی نیست . اگر حرکت تنها جلو رفتن باشد و نه بالا رفتن ، با تصادم و چالش های ویرانگر همراه خواهد شد .
شکوفه سیزدهم : اگر حرکت در جهتی منفی باشد ، حرکتی است در جاده مرگ به سوی نیستی . و البته مرگ بهتر از حرکت های ذلت بار است. شکوفه چهار دهم : خوش به حال آنان که اگر خود حرکتی نمی کنند ، جلو حرکت دیگران را هم نمی گیرند . شکوفه پانزدهم : نه خیلی کند و لاکپشتی حرکت کنیم و نه خیلی تند و زیرکانه ، که زیرکان زودتر به دام افتند و زمین خورند .
رهرو آن نیست که که گه تند و گه آهسته رود رهرو آن است که پیوسته و آهسته رود
آدم ها به چه دلخوشند ؟!؟!
ü برخی به این دلخوشند که بیشتر می خورند و می توانند لقمه های چرب و نرمی هم برای خوردن بیابند
ü برخی به این دلخوشند که در هر روز ساعت ها در پاندول خواب و رویا و آرزوها و خیالات رنگارنگ غوطه
می خورند
ü برخی به این دلخوشند که کسی یا کسانی را برای اذیت کردن و زور گفتن و حال گرفتن دارند
ü برخی به این دلخوشند که کسانی را برای کمک کردن خواهند یافت
ü برخی به آینده های داستان پردازانه و رمانتیک دلخوش کرده اند که بالاخره روزی بعد از 20 ـ 30 سال احتمالا به
چند خواسته خود خواهند رسید
ü برخی به این دلخوشند که کسانی را می یابند که چند صباحی با شخصیت شان بازی کنند
ü برخی به این دلخوشند که عکس هایشان در هر کوی و برزن دیده می شود
ü برخی به این دلخوشند که مردم از آنان امضا می گیرند و خیلی ها دوست دارند با ایشان عکس بیندازند
ü برخی به این دلخوشند که چند کتاب و مقاله دیگر خواهند خواند یا خواهند نوشت
ü برخی به این دلخوشند که خواهند توانست در خلوتگاهی هوس آلود لحظاتی در کوره لذت ذوب شوند
ü برخی به این دلخوشند که زن و بچه ای دارند که خیلی به هم عشق می ورزند
ü برخی به این دلخوشند که بالاخره کسانی را برای فریب دادن خواهند یافت
ü برخی به این دلخوشند که هنوز نمرده اند و می توانند نفس بکشند
ü برخی به این دلخوشند که کسی بی خود و بی جهت و تنها برای شخصیت خودشان آنان را دوست می دارد
ü برخی به این دلخوشند که هر روز حساب بانکی شان بیشتر می شود
ü برخی به این دلخوشند که می توانند الکی خوش باشند و همه را به هیچ بگیرند و به ریش همه بخندند
ü برخی به این دلخوشند که چند بچه بزرگ کرده اند
ü برخی به این دلخوشند که هر روز بهتر از دیروز می توانند راحت و بی صدا عمر خود را به طور لذت بخشی تلف
کنند ؛ چنان که گذشت عمر را حس نمی کنند و با سرعتی مرگبار به سوی نیستی می شتابند
ü برخی به این دلخوشند که بالاخره روزی کسی به دادشان خواهد رسید
ü برخی به این دلخوشند که از آنها بدبخت تر هم در این دنیا هست
ü برخی به این دلخوشند که می توانند بر چهار نفر بی ارزش تر از خودشان مدیریت و فرمان روایی کنند
ü برخی به این دلخوشند که می توانند هر روز دهها نفر را متوجه چشم و ابروی خود بکنند و ساعت ها به دنبال خود بکشانند
ü برخی به این دلخوشند که هنوز در چنگ قانون گرفتار نشده اند و گند کارشان در نیامده است
ü برخی به این دلخوشند که مدرکی گرفته و در کوزه نهاده اند وخوب می توانند از آن نام و نان در بیاورند
ü برخی به این دلخوشند که نامشان خوب سر زبانها افتاده و بنابر این خیلی مهم شده اند
ü برخی به این دلخوشند که خوب می توانند بی دلیل بخندند و برای هر چیز مسخره ای غش کنند
ü برخی به این دلخوشند که خوب می توانند بر بدبختی های خود اشک بریزند
ü برخی به این دلخوشند که خوب می توانند هر کسی را دست بیندازند و برایش لقب مسخره ای بتراشند
ü برخی به این دلخوشند که دلقک یا سگ وفادار خوبی برای دیگران هستند
ü برخی به این دلخوشند که خوب می توانند پشت سر دیگران صفحه بگذارند و خرابشان کنند
ü برخی به این دلخوشند که بالاخره زمانی برای خود کسی بوده اند
ü برخی به این دلخوشند که پس از مرگ خیلی مشهور خواهند شد و مرگشان مثل بمب صدا خواهد کرد
ü برخی به این دلخوشند که در خیال خود ، آدم هایی خیلی عارف و زاهد و اهل کرامت هستند
ü برخی هم تنها برای این دلخوشند که چند نفر بیشتر وبلاگ شان را دیده و کامنت گذاشته اند