طنزهای بنزینی

        

طنزهای بنزینی :    

مردم ایران مردمان بسیار نازنین و شوخ طبع و طنازی هستند و به سرعت برای هر چیزی طنز و جوک و لطیفه  می سازند و این روحیه به آنها کمک می کند که احساس خستگی نکنند و گرفتاری ها و فشارهای زندگی  و استرس را فراموش کنند . شمار طنزها و لطیفه هایی که در کوچه بازار و راهرو اداره و خانه و مهمانی ، میان مردم رد و بدل می شود از عدد ستاره های آسمان بیشتر است و تعداد عکس ها و کاریکاتورها و جوک های اینترنتی و اس ام اس های خنده دار ، از این عدد هم بیشتر است . جوک ساختن آن هم با دقت و ظرافت و پیچیدگی خاص ، وقت و حال و تخصص و ذوق و هنرنمایی خاصی می طلبد که در مردم ایران هست . هر مساله ای به سرعت برق و باد به سوژه ای از طنزها تبدیل می شود . یکی از این سوژه ها موضوع سهمیه بندی بنزین است . مخصوصا که یک باره و غافل گیرانه صورت گرفت و هیچکس انتظار سه لیتر بنزین را نداشت . البته طنزپردازی هم چه برای گوینده و چه شنونده ، ادب و انصاف و فرهنگ و ظرفیت می طلبد و باید برای اینها نیز فکری کرد . مخصوصا که طنز ( انتقاد اجتماعی با زبان شوخی ) با استهزا ( شکستن و خوار و حقیر ساختن ) فرق دارد .  

  

 

 

                                    

نمونه طنزهای بنزینی :    

فیلمهای در حال اکران : به خاطر 1 لیتر بنزین - من ترانه 1000 لیتر بنزین دارم - رستگاری قبل از ساعت 12 امشب - رویای خوش بنزین - ب مثل بنزین -علی بنزینی - بنزینی ها - بازی بنزین - مرد بنزینی - پسر بنزین فروش - دو کارت با یک بنزین- فصل بنزین - می خواهم بنزین بزنم! - دیشب بنزین زدم آیدا- سفر به پمپ بنزین- بازگشت بنزین- از میدون تا پمپ بنزین- دزدان بنزین- سالهای سهمیه بندی – در چنگال بنزین فروشان - در راه ماندگان - کارت خوشبختی - گمشده ای در بازار سیاه - جویندگان بنزین  

 

 

مهریه جدید: 1386 لیتر بنزین سوپر! عند المطالبه .

  

رباعیات خیام بنزینی :‌                               

این پمپ چو من مکان یاری بوده است

منزلگه باری و سواری بوده است

 

این دسته شلنگی که کنارش بینی

بنزین ده صد هزار گاری بوده است

 

 

 

در جایگه« سوخت زنی» رفتم دوش

دیدم دو سه صد اتول،تماماً خاموش

 

یک کامیونی به یک اتول کرد خروش:

کو بنزین و کو کسی که می کرد فروش؟

 

رباعیات بابا طاهر بنزینی :

اگـر دسـتم رسـد بـرپمـپ بنـزیـن

از او پرسم که این چون است و چون این؟

یکی را داده ای سهمیه 100 لیتر

یکی را هم 3 لیتر از بهر تسکین

 

طنز اس ام اسی ۱: دوستت دارم قد یه بشکه بنزین، خاطرخواتم قد یه پمپ بنزین، روز تولد تو بهترینم، هدیه بهت میدم یه کارت بنزین!

 

طنز اس ام اسی ۲: ( ارسالی یکی از دوستان - مسئولیت اخلاقی و قانونی اش به گردن اوست )  

همزمان با سهمیه بندی بنزین ایران خودرو پیشفروش (با عرض شرمندگی) خر  در دو مدل سواری (ماده) و وانت (نر) با امکانات زیر آغاز کرد
1 - دو گانه سوز (کاه و یونجه)
2 - یک سال معاینه رایگان
3 - تجهیزات شامل : پالان . پوزبند و نعل (رینگ اسپرت)
4 - سیستم ترمز سوتی ( هشششششش)

5 - بدون نیاز به گواهینامه
6 - مجهز به سیستم صوتی ساب و استریو فابریک (عرعر)

 

 تست های ورزشی :  برترین تیم فوتبال آبادانی کدام است ؟

الف) نفت آبادان         ب) بنزین آبادان       ک) گازوئیل آبادان     ش) روغن آبادان...

 

سوال شیمی :  فرمول H2O مربوط به کدام ماده است ؟  الف) بنزین بدون سرب ب) بنزین با سرب ج) نفت د) انرژی هسته ای

طنز جدی خبری : سیب زمینی جانشین بنزین می شود: البته انوقت باید سیب زمینی وارد کنیم :

طراح جامع کاهش آلودگی هوای تهران گفت: در صورت الزام وزارت صنایع به تولید خودروهای هیبریدی دیگر نیازی به واردات بنزین نخواهد بود.

 

 طنز 1 : میدونی اگه تو باک ماشین به جای بنزین ماست بریزی چی میشه  نه نمیدونم 

هیچی ، فقط به جای بق بوق میگه دوغ دوغ !!!!!

  

 

طنز 2 : یک روز به یک جوانی می گویند  : آقای محترم جلوی پمپ بنزین سیگار نکش . جوان جواب می ده : برو ببینم من جلوی بابام هم سیگار می کشم !!!!

 

طنز ۳  : به غضنفر میگن: با «بنزین» جمله بساز. میگه: خوش به حال شماها که سوار بنزین!

 

نویسنده: سپیده
جمعه 15 تیر1386 ساعت: 19:7
خیلی جالب بود


 

نویسنده: پارسا
جمعه 15 تیر1386 ساعت: 19:10
سلام دوست عزیز
خوشحالم که تونستم برای یکبار دیگه با وبلاگت ارتباط برقرار کنم.
پست بسیار خواندی و جالبی بود.
وبلاگ به روز شد امید وارم تنهام نزاری!
منتظر حضورسبزت هستم.
خدانگهدار
از یاد بردن مقصود شایع ترین شکل حماقت است.


 

نویسنده: پریشان
جمعه 15 تیر1386 ساعت: 21:27
روز مادر مبارک . . .


 

نویسنده: اکبر
جمعه 15 تیر1386 ساعت: 21:30
سلام
با کمی تاخیر میلاد بانوی دو عالم رو تبریک میگم.
اما در مورد مقوله بنزین نیز خب خیلی مسائل ریز و درشت است که میشه گفت اول از اینکه لعنت به به جناب آقای فورد که اتول رو اختراع کرد تا کارکرد بنزین مشخص بشه والا که دلیلی داشت مردم داشتند با درشکه و اسب و قاطر حمل و نقل می شدند و خرج زیادی هم نداشتند نه به روشغن سوزی میفتاد و نه رادیاتورش آب جوش میاورد سوختش هم که ماشالله پر بود خرجش یه توبره بود و یه صحرا علف تمومی هم نداشت. تازه هوا رو هم آلوده نمیکرد.
به نظر من مردم باید این فورد رو لعنت بفرستند که باعث شده این همه ترافیک و اعصاب خردکنی و آلودگی هوا بوجود بیاد تازه اون موقع خیلی که تند می رفتی چهار نعل بود و اگه هم از اسب میفتادی فوقش دست و پات می شکست اما الان هی گاز میدی و هی گاز میدی و ترمز دستی میکشی و تصادف می کنی و این همه کشته بر جا میمونه.
خب ما تو ادبیات یه بازگشت ادبی داریم خب الان هم بهترین موقه برای بازگشتی حمل و نقلی هستنش. یه اسب میگیری فوقش خیلی هم گرون باشه و سالم و قبراق باشه سه چهار تومن خرج داره نه سهمیه بنزین میخواد نه خلافی میخواد تازه پلاک هم نمیخواد که پلیس به خاطر سرعت غیر مجاز و یا سبقت غیر مجاز جریمه ات کنه. همین جوری به همین سادگی کلی تو هزینه هات صرفه جویی میشه.
اما یه پیشنهاد جدی که همین الان به ذهنم رسید البته متاسفانه این پیشنهاد یه عیب اساسی داره و اونم اینه که کار این موسسات لاغری و شبکه های ماهواره ای رو که همش دارن داروهای لاغری رو تبلیغ می کنن اساسی کساد میکنه و اونم اینه که یه دوچرخه بگیر خودت رو خلاص کن راحت هم لاغر میشی هم اندام تناسب پیدا میکنی هم اشتهات باز میشه (بعد از دو کیلومتر دوچرخه سواری باید هم اشتهات باز بشه) و مهمتر از همه از دست کارت هوشمند سوخت راحت میشی.


 

نویسنده: ali
جمعه 15 تیر1386 ساعت: 21:42
طنزای جالبی بود.
بروزم.


 

نویسنده: ali
جمعه 15 تیر1386 ساعت: 23:32
لینک کتاب مذکور تصحیح شد.
متشکر از دقت و توجه شما [تحسین]


 

نویسنده: انجمن
شنبه 16 تیر1386 ساعت: 2:31
مدتی است بحث داغ بنزین است
بحث معمول مملکت این است
عده ای با گرانیش دشمن
عده ای حامی گران کردن
آنقدر توی صف صبر کردیم
عاقبت پشت فرمان کف کردیم
. . . . . . .
جای ماشین شخصی الناس
میشود مادیان و خر زیاد
. . . . . .
راه بندان دگر نخواهیم دید!
مرکبی غیر خر نخواهیم دید:
سروده شهرام شکیبا
تخلصش از ما
بوالله شما یکی گل سر سبد هم استانیانید... ادامه بدید این طنز برنده را ای دوست
سری هم به ما بزن اما در مورد بازنشستگان پست جدیدمان یک نظر با فونداسیون کامل میخوایم/


 

نویسنده: جاوید اسدزاده - مدافع
شنبه 16 تیر1386 ساعت: 10:57
سلام ؛ بنده هر چی این مطلب شما رو خوندم نتونستم در مورد اثرات فرهنگی بنزین و رابطه آن با لولهنگ مطلبی ببینم فلذا در این زمینه نظر عالی آن جناب را به ارتقاع زندگی روزمره مردم ایران جلب مینمایم ... تمام سایتهائی که جزو عوامل استکبار جهانی هستند نسبت به درج دو عکس در مدت زمان نزدیک به هم اقدام نمودند که توطئه های ایشونا رو به خودشون برگردوند ... یکی عکس لولهنگ و دهان اشرار بود که نمایش کاملی از بهره وری بود که از ارزان ترین روشها برای ارتقاع فرهنگی - رفتاری اشرار استفاده شده بود و نشون داد که هارتیت و پورتیت ارزشی ندارد و با یک ابزار کوچیک میشه به کارهای فرهنگی بزرگی دست یازید ...دومین عکس مشت محکمی بود بر دهان تکذیب کنندگان ارتقاع سطح معیشتی مردم در دولت نهم ؛ چرا که علیرغم بوقهای استکباری ... نشان داد که سطح معیشتی مردم به حدی بالا رفته که طهارت ( ببخشید ) بعد از فراغت از رفع حاجت را با بنزین انجام میدهند ...باور نمیکنید عکس اون آقائی که با لولهنگ بنزین میبره واسه دست به آب شدنو نیگا بفرماین ..... فکر میکنم در رابطه با لولهنگ باس بیشتر کار بشه ... کارائی عجیبی اخیرا از این وسیله کشف شده ....


 

نویسنده: ریتا
یکشنبه 17 تیر1386 ساعت: 7:58
سلام ممنون از حضورتون یه چند وقتی نمی تونم به وبلاگ سر بزنم ولی سعی می کنم در اولین فرصت به روز کنم
در مورد جوک های بنزینی باید بگم از خلاقیت مردم خوشم میاد با مطالب به روز اون ها هم به روز هستند و فعال
جالب بود ممنونم


 

نویسنده: شکوفه یاس
یکشنبه 17 تیر1386 ساعت: 11:47
سلام !

این هم برای خودش ذوق و هنری می خواهد ان هم از نوع بنزینی !


 

نویسنده: مرد بارانی
یکشنبه 17 تیر1386 ساعت: 15:58
سلام دوست و برادر عزیزم
خیلی خوشحالم از اینکه اولا به کلبه باران زده بنده تشریف آوردید و مرا با کلمات زیبای خویش مسرور فرمودید. ببخشید که در آنجا چیز مفیدی برای کسی ندارم.هرچه هست درد است و بغضهای این بنده حقیر.
دوما از این بابت خوشحالم که کسی این حس انتقادپذیری را قبول کرد که بیاید و از روی دلیل و برهان در مورد مسائل و سوالات و شبهات به وجود آمده بنده با جوابهای عقلانی سخن براند.و نه مانند آن دوست خوبم آقای میر ناصر بوذری با جوابهایی که اصلا ربطی به سوالات بنده نداشت بیاید دوستان را از مراد اصلی سخن راندن منحرف کند.
باری برادر ارجمندم مطالب شما را خواندم . و در آن اندیشیدم . در بعضی موارد با شما موافقم مثلا در اینکه زنان و مردان باغبانان یک باغ هستندو...اما باز هم سوالاتی و شبهاتی دارم که در مورد مسائل دینی هستند که در جامعه به کسوت قانون در آمده اند.و شاید اینها سوالات خیلی از دوستان هم باشند . که دوست میدارم نظر شما را در مورد آنها بدانم. نمیدانم چرا بعضی وقتها حس این را دارم که با یک نفر حرف بزنم. ولی کسی که حرف زدن را بفهمد. نه انسان را به بیراهه ببرد. و من این حس را نسبت به شما دارم که شما هم از حرف زدن خوشتان می آید. کنکاش را مانند من دوست دارید. همین قدر که نوشته هایم را دنبال کردید برایم با ارزش است. همین که میبینم کسی به حرفهایم گوش میدهد و در آن اندیشه میکند برایم با ارزش است. همین که میبینم کسی هست که قبول دارد که کنکاش ولو در دین هم باشد و نه به من میگوید شما خود را معرفی کنید و نه میگوید که اگر دانش مربوط به دین را دارید سخن بگویید. آخر میدانید چرا این را میگویم؟ چون جناب آقای بوذری به بنده در جوابم فرمودند که اول خود را معرفی کنید و بعد دانش و اندوخته های خود را بازگو نمایید و آنگاه به ایراد سخن پردازید. بنده هم در جواب نوشتم که من هیچم و چیزی کمتر. باری سرتان را درد نیاورم. سوالات را در زیر برایتان بازگو میکنم.و یک نکته را هم یاد آور میشوم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد