زندگی های تکراری و خسته کننده



                           زندگی هاو آدمهای تکراری و فضاهای دلگیر
آیا زندگی کسل کننده و تکراری و غیر قابل تحمل است ؟ آیا شما هم همراه با این شعر می گویید :
زین زندگی یکرنگ افسرده دلم  ، ای کاش       یا بهتر از این گردد یا بدتر ازین باشد
در تابستانهای گرم و تعطیلی ها و عصرهای جمعه برای خیلی ها  تکراری بودن و یکنواختی ملالت بار زندگی و دلگیر و سنگین بودن گذشت لحظات  بیشتر جلب توجه می کند و  درد روزمرگی ذهنها و فکرها را فرا می گیرد . احساس تکراری و خسته کننده بودن زندگی و آدم ها و مکان ها و کارها فرساینده و مچاله کننده روح پاک آدمی است . چه باید کرد که زندگی بیش از حد خسته کننده و تکراری و ملالت بار به نظر نیاید ؟
 
۱. به جای گذشته های دردناک تغییر ناپذیر ، به آینده های زیبا بیندیشید . گذشته ها گذشته و بازگشت ناپذیر است . اما نگاهی سازنده و زیبا و درس آموز و تجربه اندوز به گذشته و بازسازی گذشته برای تحول وضع موجود به شکل مطلوب ضروری است . اما گویا نق زدن از گذشته ها و عصبانیت و خشم نهانی و نهادینه شده در بعضی آدمها تمامی ندارد و آنان دوست دارند با رویاهای دردناک گذشته  آینده های طولانی خویش را تاریک و دردناک رنگامیزی کنند . می توان فکر این آدمها را نیز تاحدی تحول بخشید . می توان فضای بحث ها را دگرگون کرد و کلید تحولات زندگی را به دست گرفت .

۲ . به جای تلاش برای تغییر وضعیت دیگران ، اگر بتوانید نوع برخوردها و لحن گفتارها و قالب های حسی و حرکتی خود را حتی ذره ای تغییر دهید ، خواهید دید که رفتارهای دیگران و فضای زندگی تغییر خواهد کرد . به این نیندیشید که هر کاری بود کرده اید ، به هزار راه نرفته و کار نکرده و حرف نزده بیندیشید .

۳ . ذهنیت خود را از زندگی تغییر دهید . اگر زندگی را جهنم بدانید ، جهنم برایتان بهشت نخواهد شد . اگر بیش از اندازه آه و ناله کنید ، به فرموده پیامبر (ص)، مریض خواهید شد . زندگی را زیبا بدانید و زیبا ببینید و زیبا بخواهید و واقعا هم زندگی زیباست . طبق یک حدیث طعم زندگی مانند طعم آب زلال و گواراست . آب زندگی را گل آلود نکنید وگل آلود نبینید .

۴ .توقعات شما همیشه از خودتان اندک و از دیگران زیاد است . واقعیت همین است . سر خودتان کلاه نگذارید . توقعاتتان را از دیگران بیش از حد ظرفیت آنان قرار ندهید . برای این که به دیگران حق شناسی و قدردانی یاد بدهید ، خودتان قدرشناس آنان باشید و این قدر شناسی را به رخ آنان نکشید و منت نگذارید و اجازه دهید حس قدر شناسی و خیرخواهی و مسئولیت شناسی شما عملا تاثیر خودش را بگذارد و مطمئن باشید این حس می تواند سنگ را هم تغییر دهد . 

۵ . سعی کنید فضای فیزیکی زندگی  را نیز هر از چند گاهی تغییر دهید . علاوه بر چینش وسایل منزل ، گاه گاهی رفتن به فضاهای دلباز و چشم نواز و نظر به ماه و ستارگان در افقی گسترده و نشستن در کنار چشمه ای جوشان و قدم زدن در کنار درختان و گلها و چمن ها در چشم اندازی باز می تواند ذهنها و دلها را نیز باز و گسترده گرداند . در خانه های دلگیر و فضاهای فیزیکی تیره و تاریک و تنگ طبیعی است که تا حدی دلها هم تیره و نگاهها سرد باشد . قدم زدن در نسیم خنک و هوای صاف و اندیشیدن و ارتباط با انسانهای خوب و گوش دادن به سخنان پاک می تواند فضای زندگی و روحیه شما را متحول کند .

۶ . همیشه سخنان امید بخش و نشاط آفرین و انرژی زا بگویید . از  دردها و بیماریها و بدبختی ها سخن گفتن بس است . اگر قسمت عمده وقت شما به طرح شکوه و ناله از این و آن و  بی توجهی و بی وفایی و خیانتها و کوتاهی های اطرافیان و موذی گری ها و عقده های آنان سپری شود ، در واقع شما می پذیرید که بدبختی و ناراحتی جزئی از زندگی شما گردد و با همین سخنان ، می پذیرید که فضای تلخ زندگی تان به سوی ناگواری ها و ناهنجاری های بیشتر و تلخ کامی های دنباله دار کشیده شود . 

۷ . سرگرمی ها و کارهای جالب توجهی به برنامه خود اضافه کنید و سعی کنید اوقات فراغت ، به بیکاری کامل و زل زدن به در و دیوار و چشم این و آن ختم نگردد . در غیر این صورت ذهن که بیکار می ماند ، بهترین نقطه تمرکز آن آغاز گلایه ها و ناهمدلی ها و ذکر بدبختی ها خواهد بود .

۸ . روحیات افراد و شرایط کاری شان متفاوت است . بعضی ها در این شرایط باید کمی مطالعه  بکنید . بعضی ها باید ساعتی همه چیز را فراموش کنند و کمی در بی وزنی و بی خیالی زندگی کنند . برای کم شدن ملالت زندگی باید بعضی افراد یا سخنان آنان را خیلی جدی نگرفت و بعضی ها را بیشتر جدی گرفت .  گیردادن به بعضی حرف ها و کارهای پیش پا افتاده یا غیر قابل تغییر ، کار احمقانه ای به نظر می رسد و خودش نوعی بیماری است . 

۹ . افراد را شاید نتوان عوض کرد اما هر فردی صدها نوع رابطه مثبت و منفی با دیگران دارد و در لحظات متفاوت صدها حال و هوای گوناگون پیدا می کند . بهتر است گاهی افراد را  به حال خود بگذارید و اگر می خواهید روی خوشی ببینید سعی کنید کلید روحیه آنان را پیدا کنید . وقت شناس و زاویه شناس باشید و خوب بدانید که در چه ساعتی و از چه زاویه ای باید با اطرافیانتان چگونه رفتار و گفتاری داشته باشید  تا نتیجه نیکوتری بگیرید .  

۱۰ . سعی کنید کمتر معلم و مدرس اخلاق و تربیت اطرافیان گردید . سخنرانی هایتان را کمتر کنید . مرتب به رخ آنان نکشید که چی چیزی خوب و چه چیزی بد است . مرتب از خدمات و زحمات خودتان حرف نزنید و پیوسته روی نقطه های کور شخصیت اطرافیانتان زوم نکنید . بلکه عملا با حسن برخورد و لبانی شادان و رفتارهای سازنده توام با مهربانی و گذشت و صمیمیت واقعی ، خوب بودن را واقعا به آنان نشان دهید . 

۱۱ . بعضی روزها و لحظات ملالت بار هم از سایه های سنگین بی وفایی به معشوق ازلی و مهربان آسمانی ، پر از تیرگی و ملالت و اندوه می شود . چاره کار آشتی با آن یار جاودانی است و ترک بی وفایی و ذکر یاد و نام و خاطرات محبت و صمیمیت و الطاف او . کمی هم به ابرها و آسمان نگاه کنید و در دلتان سخنان صمیمانه ای با خدا بگویید و عذر خواهی کنید . گاهی ماجرا به همین سادگی تمام می شود . آن بی نیاز جاودانی چندان هم سخت گیر نیست .

۱۲ . چیزهای دیگری هم هست که ممکن است بر ملالت و کسالت من و شما بیفزاید . مانند : گرمای شدید ، رطوبت زیاد هوا ، عدم استفاده از هوای پاک و صاف و نسیم های مصفای الهی ،  بیکاری و بیعاری ، بی فکری و بی همتی ، عمل نکردن به وظایف و مسئولیت ها ، حق کشی و آزردن روح دیگران ، خراشیدن روح خود و دیگران با دلخوشی ها و لذت های مسخره ، پرکاری افراطی ، بیش از اندازه جدی و مقرراتی بودن ، حساسیت های ریز و درشت بسیار داشتن ، وسواسی گری ، بدبینی و بدخواهی ، حرافی و پرگویی ، شوخی و خنده های وقیحانه و فراوان ، افراط در لذات جنسی ، تفریحات خسته کننده و ملالت بار ، تمیز نبودن وسایل منزل و آشپزخانه ، دیر به دیر حمام کردن ، افراط در خودآرایی و ظاهرگرایی ، زندگی در دخمه های تنگ و تاریک ، رنگ های تیره و تار در و دیوار منزل ، استفاده فراوان از لباسها و وسایلی که رنگهای تیره دارند ، فال بد زدن و آیه یاس خواندن ، حرص خوردن و حسادت نسبت به داراییها و زیبایی ها و موفقیت های دیگران  .

انتخاب ملت ایران شگفتی ساز شد


       خبر اول دنیا 
 
                                       
انتخاب ملت ایران شگفتی ساز شد


جلب اعتماد قاطع مردم ایران از سوی دکتر محمود احمدی نژاد در انتخابات روز جمعه، رسانه های خارجی را به تحسین واداشت.
سایت فارسی بی .بی.سی (بنگاه سخن پراکنی انگلیس) پس از ناکامی جوسازی چند روز اخیر علیه احمدی نژاد، نوشت: احمدی نژاد، شهردارتهران در دور دوم انتخابات، پیروزی گسترده ای به دست آورده که شگفتی ناظران سیاسی و رسانه ای را به همراه داشته است.
همچنین «پم اوتول» گزارشگر بی .بی. سی نوشت: احمدی نژاد برای حامیانش یک مرد ساده و درستکار است که با فساد به مبارزه برخاسته است. این گزارش افزود: مبارزات انتخاباتی آقای احمدی نژاد که فرزند یک آهنگر است بر ارزش های اسلامی متمرکز بود و با مبارزات پرزرق و برق برخی دیگر از نامزدها فاصله زیادی داشت.
شبکه تلویزیونی بی . بی. سی هم با پخش گوشه هایی از تصاویر صف کشیده مردان، زنان و جوانان ایرانی در مراکز رأی گیری، از حضور گسترده ایرانی ها در پای صندوق های رأی ابراز شگفتی و اعلام کرد: علی رغم گرمای شدید هوا مردم برای انداختن رأی خود در صندوق در صف های طولانی ایستادند.
رویتر؛ پیروزی با شعارهای اسلامی
در همین حال، خبرگزاری رویتر در نخستین تحلیل خود از پیروزی احمدی نژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت: احمدی نژاد دل فقرا و مردم محروم ایران را برده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، رویتر با تصریح بر این که «احمدی نژاد، رابین هود است»، افزود: در حالی که دیگر رقبای احمدی نژاد برای کسب رأی مردم به شیوه های تبلیغاتی غربی برای جذب جوانان روی آوردند و یا مسائلی از قبیل برقراری رابطه با آمریکا را مطرح کردند، احمدی نژاد با طرح مسائلی از جمله خدمت به مردم و پیاده کردن اهداف اولیه انقلاب از جمله عدالت، رئیس جمهوری ایران شده است.
رویتر افزود: سبک زندگی فروتنانه احمدی نژاد و وعده هایش در خصوص مهار فساد و توزیع مجدد ثروت حاصل از نفت کشور، اقشار مردم روستاها و شهرها را جذب کرد.
گزارش گاردین
روزنامه گاردین نیز در آخرین شماره خود نوشت: «محمود احمدی نژاد که تا یک هفته پیش هیچ کس تصور ریاست جمهوری وی را نمی کرد، به پرهیزکاری، مردمی بودن و شایستگی شناخته می شود.»
گاردین افزود: «احمدی نژاد به عنوان قهرمان محرومین شناخته می شود و مردی است که با خودروی خود به سرکار می رود و علیرغم دشواری ها، در دو سال گذشته شهر تهران را اداره کرده است.»
بازتاب در خبرگزاری فرانسه
از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه پیروزی محمود احمدی نژاد، به عنوان ششمین رئیس جمهوری ایران را آخرین ضربه به اصلاح طلبان دانست و نوشت:آنها برای مدت زیادی با بلاتکلیفی مواجه هستند.»
در این میان، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: سیاست های اقتصادی مردم گرایانه، وعده های افزایش درآمدها و در عوض پایین آوردن قیمت ها و تعهد سپردن به مبارزه جدی و فراگیر با فساد، از عواملی بود که موفقیت محمود احمدی نژاد را برای جلب آرای انبوه مردم در استان های محروم و شهر تهران بدست آورد.
گزارش ان تی وی روسیه
شبکه تلویزیونی «ان.تی.وی» روسیه نیز اعلام کرد: در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران، محمود احمدی نژاد، شهردار تهران با 62 درصد آرا پیروز شده است.
این شبکه در گزارشی در مورد انتخابات ایران گفت: احمدی نژاد با کسب آراء اقشار متوسط و محروم ایران به پیروزی رسید.
ساده سخن می گوید
در عین حال، رادیو آمریکایی فردا در اولین واکنش به پیروزی احمدی نژاد به نقل از کارشناس خود گفت: راز پیروزی احمدی نژاد را شاید در ساده سخن گفتن و رفتار ساده و خاکی بودن وی باید جستجو کرد.
خبرنگار شبکه الجزیره نیز روز شنبه در واکنش به پیروزی احمدی نژاد در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت: احمدی نژاد یک شهردار بود و تا قبل از آغاز مبارزات انتخاباتی، کسی به جز اهالی تهران و استان اردبیل نامی از احمدی نژاد نشنیده بود، ولی از کسی پیشی گرفت که یکی از زیرکترین و باتجربه ترین سیاستمداران است.
مردم ایران به دموکراسی خود
عشق می ورزند
رئیس شبکه تلویزیونی مدیترانه در فرانسه گفت: شرکت گسترده مردم و جوانان ایران در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد برخلاف تبلیغات منفی رسانه های غرب مردم ایران به دموکراسی بومی خود اعتماد دارند.
«متلوتی»، رئیس شبکه تلویزیونی بین المللی مدیترانه در فرانسه و رئیس حزب تکثرگرای فرانسه در مصاحبه با واحد مرکزی خبر افزود: شرکت گسترده و چشمگیر مردم و به ویژه جوانان ایران در انتخابات دلیل قاطعی است که نشان می دهد مردم ایران به سرنوشت خود و کشورشان بی تفاوت نیستند و از سوی دیگر نشان می دهد در ایران آزادی وجود دارد و مردم ایران از مسئولیت های ملی خود شانه خالی نکرده اند.
المنار: امیدهای فراوانی برانگیخته است
شبکه تلویزیونی «المنار» لبنان هم در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت: سخنان جذاب «محمود احمدی نژاد، امیدهای فراوانی را در مردم ایران به وجود آورد.
المنار روز شنبه افزود: بی تردید پیروزی احمدی نژاد همه ناظران بین المللی و تحلیلگران سیاسی در بیرون مرزهای ایران را شگفت زده کرد.
در همین حال روزنامه الثوره، چاپ سوریه از احمدی نژاد به عنوان فردی که به ساده زیستی معروف است، یاد کرد و افزود: وی پیش از این اعلام کرده است که حاضر به تن دادن به فشارهای آمریکا و از سرگیری روابط با آن کشور نیست.
در همین حال شبکه 7 ترکیه با انتشار گزارشی از انتخابات ایران تأکید کرد: ملت ایران با این انتخابات با شکوه، باز هم شیطان بزرگ را عصبانی کرد.

جناب هاشمی، بی‌انصافی بس است!

 با توجه به سعه صدر گسترده جناب آقای هاشمی رفسنجانی و استقبال ایشان در برنامه تلویزیونی از نقدهایی که صورت می گیرد  ،  یکی از نقدها را در اینجا می آوریم و امیدواریم که این چندسخن ناچیز نیز مانند صدها نقد منصفانه و اساسی دوستان انقلاب و اسلام نسبت به تفکرات و عملکرد جناب آقای هاشمی و اکیپ کاری و دوستان قدیمی و جدیدشان به غلط به دسیسه های کفار و توطئه های منافقین و استکبار جهانی و سازمان سیا و ضد انقلاب منسوب نگردد . زیرا به نظر امام خمینی (ره) اشکال و بلکه تخطئه از الطاف الهی است . ضمنا توجه آقای هاشمی را جلب می کنیم به این سخن امام راحل که می فرمود : امروز اگر من خمینی هم پایم را کج بگذارم مردم باید اعتراض کنند و به نخست وزیر وقت مهندس بازرگان فرمان داد که هرگونه نامه و سفارشی را که از طرف منسوبان من به شما برسد پاره کنید و دور بریزید و به آن ترتیب اثر ندهید . نیز معتقد بودند که انقلاب قائم به شخص نبوده و نیست . زیرا انقلاب فرد و شخص و اسم و رسم نیست بلکه یک نهضت و حرکت همه جانبه زنده فکری و فرهنگی در ایران و جهان است و برای همیشه به سیر اثرگذاری همه جانبه خود و جریان توفنده اش ادامه خواهد داد تا به دست پرچمدار بزرگ بشریت برسد . امام خمینی می گفت : با رفتن من در سد آهنین ملت هیچ خللی راه نخواهد یافت . مطمئن باشید که من و شما و همه مسئولان فعلی کشور خواهیم رفت و این انقلاب همچنان زنده وپویا جاودانه خواهد ماند .  

جناب هاشمی، بی‌انصافی بس است!

حجت‌الاسلام دکتر سید عباس نبوی
nabavi_abs@yahoo.com

نتایج مرحله اول انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، وضعیت اسفناکی را برای هاشمی رفسنجانی رقم زده است. درست است که به واقع هیچ کس چنین افت و سقوط آرایی را در سطح ملی برای هاشمی تصور نمی‌کرد، اما اکنون کار به جایی رسیده که حتی در تهران نیز هاشمی بیش از 150000 رأی خود را نسبت به انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی در بهمن 79 از دست داده است! به واقع چرا چنین شده است؟ پاسخ همیشگی اطرافیان کارگزار و بله قربان گوی او یک جمله است: کاهش آرای هاشمی، نتیجه تخریب چهره او از سوی مخالفانش ـ از هر جمع و گروهی ـ است! و هاشمی همواره این استدلال را پذیرفته و ذخیره عمق جان خود کرده است، چنان که در فیلم تبلیغاتی خود از دوران تخریب شهید بهشتی یاد کرد و پیش‌بینی آن شهید را یادآور شد که نوبت تخریب هاشمی نیز می‌رسد! و در همین بیانیه دیروزش هم پا را فراتر گذاشت و ادعای تخریب سازماندهی شده خود و دخالت نظامی در آراء را مطرح کرد و از مراجع قانونی خواست که به شکایت کروبی رسیدگی کنند! البته قابل انکار نیست که در نقد هاشمی گاه افراط‌هایی شده و تخریب‌هایی از این ناحیه متوجه او گردیده است، اما نمی‌فهمم چرا هاشمی مثل کبک سر خود را زیر برف کرده و تخریب‌های ذاتی که از ناحیه منش و رفتار خود او و اطرافیانش حاصل شده را نمی‌بیند؟

جناب هاشمی!

شما را به خدا چشم باز کنید و واقعیت‌ها و حقایق را در دور و بر خود ببینید و اجازه ندهید رانت‌جویان فرصت‌طلب، توجیهات بی‌پایه خود را به عنوان تحلیل‌های علمی به حضورتان عرضه کنند! اگر چه تاکنون چنین کرده و از این پس هم در دفتر شما بر همین پاشنه خواهد چرخید. اشکالی ندارد اگر به عرایض فردی همچون حقیر نیز توجهی کنید و ریشه‌های فرار متدینان و اصولگرایان و بسیاری از جوانان از خودتان را دریابید:

1. آقای هاشمی! شما همواره بی‌پروا بسیاری از نخبگان و اخیراً بخش بزرگی از اصولگرایان را تحقیر کرده‌اید! این چه روحیه‌ای است که شما دارید؟ چرا «تحقیر دیگران» همواره بخش جدایی‌ناپذیر ادبیات سیاسی شما شده است؟ شما در بیانیه اعلام حضور در انتخابات، «همه» را تحقیر کردید، حتی همین چند روز قبل از انتخابات بود که در جلسه دیدار با وعاظ تهران، برخی از نامزدها را ـ که تلویحاً بیش از همه ناظر به دکتر احمدی‌نژاد بود ـ کوتوله سیاسی نامیدید! شما همه نامزدها را ناتوان از اداره کشور دانستید، به گونه‌ای که صدای آقای کروبی هم درآمد و نامه اعتراض به شما نوشت. قدری انصاف دهید! مطمئن باشید این دکترها و مهندس‌ها و حجت‌الاسلام‌های متخصص و و متعهد و مدیر و مردم‌گرا، از شما و تیم‌های پیله‌ور در اطرافتان، کلان نگرتر، راهبردگراتر، کارآمدتر و توانمندترند. اجازه دهید از مثنوی غم‌بار تحقیرهای رویه نهادینه شده در دفتر و اطرافیان شما نسبت به دیگران، چند مورد نقل کنم!

از ملاقات مردم عادی مثال نمی‌آورم؛ حتی شخصیت‌های فرهنگی، علمی و مدیران شناخته شده کشوری، به هنگام مراجعه برای دیدار با شما ـ البته با تنظیم وقت قبلی و اعلام دقیق اسم و رسم و جایگاه خود! ـ همواره با تحقیر حفاظتی روبرو می‌شوند. موبایل‌ها، کلیدها، خودکارها و امثال این وسایل را که تحویل می‌دهند، بماند، گاه عمامه‌ها و تمام تار و پود یک روحانی مراجعه کننده را تفتیش می‌کنند؟ این کارها یعنی چه؟ لطفاً روزانه سری به درس عمومی فقه مقام معظم رهبری بزنید تا ببینید که شرکت‌کنندگان با عبور از دستگاه کنترل، با کمال احترام و به سرعت خود را به جلسه درس می‌رسانند. خوب است به اعضای دفتر خود بگویید برای کارآموزی، یک دوره در دفتر آقای خاتمی بگذرانند و نحوه احترام و تکریم دیگران را بیاموزند!

چند سال قبل در دانشگاه شریف، سمیناری دانشجویی درباره آزادی برگزار شد. شما برای سخنرانی در سمینار دعوت داشتید. بعد از اجرای هزارتوی حفاظتی و آوردن صندلی مخصوصتان و قرار دادن بر روی سن، شما وارد شدید و تصادفاً بر صندلی‌ای با فاصله چند صندلی نزدیک آقای «رحیم پور» نشستید. «رحیم پور» قدری راحت نشسته بود و پایش را روی پایش انداخته بود. دقایقی بعد پیامی مکتوب از سوی همراهان شما به دست «رحیم پور» دادند: «شما در حضور آیت‌الله رفسنجانی هستید، لطفاً درست بنشینید»!!! آقای رحیم‌پور اعتنایی نکرد. پیام‌ها ادامه پیدا کرد و به جایی رسید که آقای رحیم‌پور آن‌ها را پاره کرد و به دست فرزندتان «محسن» که کنار آقای رحیم‌پور نشسته بود داد و پرسید: «اینها چیه؟». محسن هاشمی که شدت عصبانیت رحیم پور را دید، گفت: «آقای رحیم پور! ناراحت نباش، حاج آقا و گروه او پیام دوم خرداد را نگرفته‌اند!».

سال 77، آقای مصباحی، رییس دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود. سمینار الهیات اسلامی در دوران معاصر را برگزار کرد. از من خواست که مدیریت سخنرانی‌ها و قرائت مقالات را بر عهده بگیرم. شما سخنران افتتاحیه بودید. بگذریم از این که اصرار من به اطرافیان شما مبنی بر این که آقای هاشمی هم مثل بقیه سخنرانان، از میز سخنرانی پیش‌بینی شده استفاده کنند، مقبول نیفتاد و به طرز موهنی همان اوایل شروع سمینار، صندلی و دسته گل معروف شما را آوردند و در مقابل چشمان حیرت‌زده اساتید و دانشجویان حاضر در جلسه، نصب و امتحان کردند و یک نفر چند مدل از نحوه نشستن‌های شما را امتحان کرد و سپس پایان تست و آمادگی بهره‌بردای از سرویس مزبور را به من اعلام نمود! شما تشریف آوردید و لحظاتی نشستید. من تشریف‌فرمایی «حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، شخصیت برجسته انقلاب» را خوشامد گفتم و اعلام برنامه کردم و شما را برای سخنرانی به جایگاه دعوت نمودم و خود به داخل سالن رفتم و روی یک صندلی خالی نشستم. می‌دانید پس از آن چه شد؟ ناگهان یکی از همراهان شما کنار من آمد و با لحن توبیخی و عتاب‌آلود گفت: «سید! همه می گویند آیت‌الله رفسنجانی، تو از کجا آمده‌ای که می‌گویی حجت‌الاسلام و المسلمین؟!» ابتدا اعتنایی نکردم، اما دوباره این فرد پس از لحظاتی برگشت و حرف خود را تکرار کرد و گفت بیرون از جلسه با شما کار داریم!! خدا شاهد است تا مغز استخوانم سوخت. به او گفتم: «مردک! من تو را نمی‌شناسم و تو هم مرا نمی‌شناسی، ولی برو و به کار پیر و جوان روحانیت فضولی نکن!» پس از پایان سخنرانی شما، من به جایگاه برگشتم و از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی تشکر کردم! وضعیت تذکر و برخورد آن شخص به قدری فضیح بود که عموم شرکت‌کنندگان دیدند و اطرافیان گفت‌و‌شنود آن شخص با من را شنیدند و خلاصه بخش اصلی گفت‌وگوهای حاشیه‌ای اساتید و دانشجویان شرکت‌کننده در آن دو روز سمینار، همین موضوع بود. بسیاری از اساتید هم پس از جلسه از من تشکر کردند و بر دفتر شما و اطرافیانتان تأسف خوردند.

جناب آقای هاشمی! نمونه‌هایم فراوان‌تر از آن است که مجال بیان باشد. بگویم یا بس است؟ شما را به خدا قسم، ریشه رویگردانی افکار عمومی از خود را به درستی بکاوید و حقیقت را دریابید. نگذارید فرصت‌طلبان همیشه آماده، دروغ‌هایشان را بر ذهن شما مستولی کنند. مردمی که نشستن رهبرشان بر روی گلیم‌های حسینیه امام خمینی می‌بینند و حتی ضدانقلاب نیز به عظمت معنوی و روحی رهبر انقلاب اعتراف کرده و می‌کند، این منش را از شما نپذیرفت و باور ندارد که منش خود را تغییر خواهید داد.

2. آقای هاشمی! هاشمی دهه هفتاد، هاشمی دهه شصت نبود. چرا نمی‌خواهید این واقعیت را بپذیرید؟ مگر عتاب شدید رهبر انقلاب نسبت به سیاست‌های دولت سازندگی را نمی‌دیدید و نمی‌شنیدید؟ چرا باز هم تأکید می‌کردید که توسعه کارگزارانی مقدم بر عدالت است؟ خوب! اکنون ثمره آن نگرش را درو می‌کنید. آخر عزیز بزرگوار! دولت سازندگی‌ای که با منطق «راه بنداز و جا بنداز» برای این ملت توسعه فقرزا و تورم و شکاف شدید طبقاتی به ارمغان آورد، چرا حاضر نیست داوری عموم مردم درباره خود را بپذیرد؟ آیا دولتی که برخی از وزرایش به سرمایه‌داران بزرگ کشور تبدیل شدند و برخی نیز به احکام قطعی در پرونده‌های رسیدگی به مفاسد اقتصادی محکوم شدند، امروز حرفی برای گفتن دارد؟ آیا اکنون باز هم می‌خواهید مردم را تحقیر کنید؟ از 30 میلیون نفر شرکت کننده، 24 میلیون نفر به شما رأی ندادند. آیا باز هم معتقدید که این جماعت نمی‌فهمند و خدمات شما را درک نمی‌کنند؟ چرا وسوسه فرصت‌جویان را که مژده پشیمان شدن مردم از رأی ندادن به شما در انتخابات دوره ششم مجلس و اقبال گسترده به شما در این دوره را برایتان آوردند، پذیرفتید و فریب آنان را خوردید؟

۳. آقای هاشمی! یک بار دیگر نگاهی به ستاد انتخاباتی خود بیندازید. چه می‌بینید؟ آیا تجمع «اصول‌گریزان» را در ستاد خود مشاهده نمی‌کنید؟ اصلاً آیا خبر دارید که شمار زیادی از افرادی که به عنوان نمایندگان ستاد شما برای نظارت بر دور اول رأی‌گیری به صندوق‌ها فرستاده شدند، دل متدینان را آزردند و به درد آوردند؟ شما که میلیون‌ها جوان مؤمن و پاک و پرتلاش را رها کردید و جلسه خود با جوانان را به فضیحتی برای روحانیت تبدیل نمودید، چه انتظاری از جوانان و متدینان و اصولگرایان کشور دارید؟ آیا لازم است تمام پشت پرده برملا شود تا ثابت شود که دختران و پسران اسکیت‌سوار دست در دست هم، با برنامه‌ریزی چه کسانی از تجریش تا پارک ملت، با پیشانی بند HASHEMI راهپیمایی اسکیت‌سواری کردند و اخلاق اسلامی را دریدند! شما را به خدا بس است! ذره‌ای انصاف هم خوب چیزی است!

4. این هفته بسیاری از رأی‌دهندگان به دکتر احمدی‌نژاد، در حال ادای نذر خود هستند؛ آن خانم‌هایی که طلاهای کوچک و محقر خود را برای کمک به ستاد احمدی‌نژاد دادند؛ آن گروه از زنان و مردان که در جنوب تهران نذر کرده‌اند اگر احمدی‌نژاد به دور دوم راه یابد، 14 بار پیاده به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی بروند؛ آن خیل عظیم از مردم که نذر زیارت عاشورا و دعای عهد و ادعیه دیگر برای راه یافتن دکتر احمدی‌نژاد به دور دوم کرده‌اند؛ آن مردم مؤمن و خداجویی که همین ایام فاطمیه (ع) را به شور دعا برای پیروزی دکتر احمدی‌نژاد تبدیل کرده‌اند! جناب آقای هاشمی! می‌خواهید رمز موفقیت احمدی‌نژاد را بیابید؟ توکل، صداقت، ایمان، معنویت، خداجویی و سادگی در کنار خدمتگزاری، کارآمدی، هوشیاری و احترام بی‌شائبه به همه متخصصان متعهد! این امور چه ربطی به دخالت این یا آن مجموعه و سازمان در انتخابات دارد؟ چرا فرافکنی می‌کنید؟ چرا شجاعت آن را ندارید که با صدای بلند، شکست توسعه اتراف‌گرا و اسراف‌گرا و رانت‌ساز و فرصت‌سوز را اعلام کنید؟ مرحله دوم انتخابات نهم در پیش است. نتیجه هر چه باشد، خدا را شکر که استخوان‌بندی «توسعه عدالت‌گریز» در هم شکست. اگر هاشمی پیروز شود، شک ندارم که دوباره سیاهی لشکر فرصت‌طلبان پرمدعا بر بدنه مدیریت اجرایی کشور حاکم خواهند شد، مگر این که به احتمال بسیار ضعیف، هاشمی از خسارت‌های رویکرد دهه هفتاد خود بیدار شود؛ و اگر احمدی نژاد پیروز شود، مطمئن باشد که عموم نیروهای متخصص و متعهد و مبتکر و توانمند، او را یاری خواهند کرد. ان‌شاء‌الله.