روابط عاطفی یا روابط تجاری

 

روابط بازاری ها با هم دیگر نوعی معامله و بده و بستان است ولی امروزه بسیاری از روابط سیاسی و اجتماعی و اداری و خانوادگی و حتی دوستانه شکل تجاری معامله گونه به خود گرفته . یک پسر با خرید کادو  دختری را به بردگی خود در می آورد . رفت و آمد فامیل ها که بر اساس همین بده بستانها شکل می گیرد . آنها برای خرید خانه ما پتو آورده اند ما هم برای عروسی دخترشان یک پتو می خریم . تملق بگو و تعریف و تمجید کن و چاکری نشان ده تا امتیاز کارمند نمونه را کسب کنی . در فضای اینترنت " لینک بده تا لینک بدهم" و "کامنت بگذار تا کامنت بگذارم " حاکم است . دانشجو که هنگام درس به استاد می گوید : استاد ما فلان جا و بهمان جا آشنا داریم و خودمان صاحب فلان مغازه یا شرکت هستیم  اگر کاری داشتید حتما بفرمایید که دربست خدمتتان هستیم . زن و مرد که معامله شان با  کارهای خانه و بچه داری و غذاپختن و صبح تا شب عرق ریختن و نان درآوردن و مسائل زناشویی است . اوضاع چنان شده که در روابط دیگران با ما شک می کنیم که چرا سلام داد و چرا کادو آورد و چرا زنگ زد و تشکر کرد و چرا این همه تعریف کرد و چرا زبانش نرم شده و چرا و چرا و چرا ؟ ..... حتما باز اینها هم مقدمه یک معامله دیگر است . در سطح وسیعتری می بینیم کم کم همه امور شکل بده بستان به خود گرفته و از دست دادن چیزی است برای به دست آوردن مطلوبی بزرگتر . البته خیلی از معامله ها اقتصادی نیست و خسارت و خسران عظیمی در بر دارد . اما بر نگرش ها نگاهی اقتصادی محاسبه جویانه و چرتکه ای حاکم گشته. و معمولا هر جا که صدای پای پول و معامله شنیده می شود همه فرمولها و معادلات عشق و محبت و انسانیت و هر اصول و ضوابط دیگری به هم می ریزد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد