نظرات مختلف در باره طرح امنیت اجتماعی و سالم سازی محیط جامعه




 
دختر بد حجاب : برم بالا ؟؟؟
پلیس : خودت برو بالا ماشین .. تا با کتک راهیت نکردم
دختر بد حجاب : آخه نه  آخه ... به خدا من بد حجاب نیستم . من از مریخ اومدم اینجائی نیستم

 

1 . نفر اول : به نظر من جامعه ما به امنیت نیازی ندارد (‌یا فعلا در اولویت ما نیست ) بلکه به آزادی بیشتر نیاز دارد . البته آزادی فعلی هم نسبت به اروپا خیلی خوب است . ما وقتی دسته جمعی با دوست دخترهای خود به کوه و صحرا یا پارک و ویلا یا شمال و .... می رویم یا در پارتی های شبانه شرکت می کنیم ، جو عمومی محیط پیرامون از ما حمایت می کند و اگر صدای پای پلیس یا نیروهای بسیج یا سپاه به گوش برسد ، کسانی هستند که از ما حمایت کنند یا ما را فراری دهند . در جاهای زیادی از شمال تهران و کیش و مناطق فراوانی در شهرستانها و .... هم که آزادی از اروپا بیشتر شده و ظاهرا قانونی یا عرفی هم شده . به هر حال امنیت بیشتر یعنی حکومتِ قانون ؛ یعنی نظم پذیری ؛ یعنی سختی و دشواری و محدودیت ؛ و جوانان ما دوست ندارند با محدودیت رو به رو شوند . ما جوانان دوست داریم راحت باشیم ؛ راحت زندگی کنیم و کسی در هیچ مورد سر به سر ما نگذارد . قانون و مقرارات و نظم توی کشور ما پیش نمی رود . مردم ما به بی نظمی عادت کرده اند و این تا سلولهای مغزشون نفوذ کرده با کارهای پلیسی هم کاری از پیش نمیرود .

 

2 . نفر دوم : این آقایان که می خواهند جلو اراذل و اوباش را بگیرند تا الان کجا بودند ؟ چرا موسمی کار می کنند ؟ چرا گذاشتند که کار به این جا بکشد ؟ برخی محافل هنری و مجتمع های فرهنگی و بازارها و نمایشگاهها و دانشگاهها وضعش از کوچه خیابانها و پارکها خیلی بدتر است ؟ چرا خودفروشی و دختریابی و حتی طالبان هم جنس بازی در گوشه کنار شهرها تا حد زیادی علنی شده و در مراکز شهرها و گوشه و کنار شهرها و محلات شلوغ فروشندگان هر نوع مواد مخدر و آدم فروشان از هر نوعش ( مانند کرک که خیلی بدتر از هروئین است )‌مثل فروشندگان دوره گرد ، علنی فریاد می کشند و بازاریابی می کنند ؟ صحبت چند تار مو و مقداری پارچه این طرف و آن طرف بدن نیست ؛‌بلکه خیلی راحت ، در چهار گوشه شهر ، مخصوصا در کوچه محله های بچه پولدارها می توانید صحنه های زیادی مانند دوچرخه سواری دخترها را با لباس زیر ببینید و کسی هم حق ندارد به آنها بگوید بالای چشمت ابروست ؟

 

3 . نفر سوم : کسانی هستند که امروز تحت عنوان فمینیسم و دفاع از حقوق زنان ، در پرده و بی پرده از آزادی عریانی و روابط آزاد و نامحدود بودن روابط دختران و پسران و نفی حجاب و بی معنایی ازدواج و بکارت و زندگی فردی خانم ها (‌نظیر هم جنس بازی و امکان رابطه جنسی با چند مرد و برابری در همه زمینه هایی که مردان بزهکاری و هوسبازی می کنند )‌ و.... دفاع می کنند ، آن هم دفاعی جانانه که در این راه از جان و مال هم حاضرند  مایه بگذارند و از نیروهای کمکی غرب و شرق هم کمک بگیرند . اما اگر خانم هاییی در دهها پارک و خیابان یا مثل مورد زرین کلک در دانشگاه ، مورد بی حرمتی و رفتارهای خشونت آمیز قرار بگیرند ، حتی اگز زخمی شوند یا بمیرند ، هیچ صدایی از همین طرفداران فمینیسم در دفاع از آنان برنخواهد خواست ، چون این خانم ها مذهبی و محجبه بوده اند ؛ بنا بر این هیچ حقوقی ندارند ،  بلکه به جای این کار از آن شارلاتانها و اراذل و اوباش مهاجم و قدرتمند دفاع می کنند . بحث دو سه تار مو و کمی بد حجابی نیست . خیلی راحت توی خیابانها می توان مردان رذلی را دید که وقیحانه چه کارهایی نمی کنند و زنانی با روسریهای توری به عرض پنج سانتیمتر که تازه این مثلا روسری ها را صد بار با ادا و اطوار شیرین کارانه باز و بسته می کنند که مثلا داریم حجابمان را درست می کنیم ؛ حالا سر و سینه و پاهایشان تا نزدیک زانو باز است و لباسهای به ظاهر پاره پوره پوشیده اند که مثلا ما فقیریم ؛ در حالی که اینها را مد عمومی کرده اند و اکثرشان هم پولدارند .  

 

4 . نفر چهارم : به نظر من علاوه بر جمادات و گیاهان ، حیوانات هم حقوقی دارند و حتی اگر انسانی داشته باشیم که به نظر برخی حیوان صفت و وحشی باشد ، باز هم حقوق انسانی و عرفانی دارد . چرا که جزء اشرف مخلوقات است . امروزه با روانشناسی و جامعه شناسی می توان رفتار خر و گاو و شیر و گرگ را تغییر داد ؛ چه رسد به آدم ها .  به نظر من می توان با شعر و غزل خواندن برای راهزنان مسلح روح آنان را تلطیف نمود و با روش درست زندگی آشنایشان کرد . همان طور که زنان فاسد و کثیفی هم که اهل قمه و قداره و تن فروشی و عربده کشی هستند ، خیلی راحت با چند کلمه منطقی و عاطفی دگرگون می شوند . حالا اگر با اعلامیه جهانی حقوق بشر یا کنوانسیون حقوق زنان آشنا شوند یا یک کتاب خوب روانشناسی یا عرفانی و اخلاقی بخوانند که به شدت و سرعت متحول خواهند شد و شخصیتی متعالی و آرمانی پیدا خواهد کرد . به نظر من همه بزهکاران و رندان هفت خط و دزدان و قاچاقچیان و کثافت کاران و مردم آزاران به نوعی دارای روحی پاک و آسمانی بوده و منطق پذیر هستند و با کمی صحبت منطقی و دو کلمه حرف حساب دریچه تازه ای به رویشان گشوده خواهد شد . همه انسان ها ذاتا منطقی و عقلانی فکر می کند و روح همه تا حد زیادی پاک است ؛ اما متاسفانه خیلی ها این حقیقت را درک نمی کنند .

 

5 . نفر پنجم : آقا ما مردم کم ظرفیتی هستیم . ما دویست سیصد سال از لحاظ فرهنگ اجتماعی و تحولات فرهنگی و علمی از اروپا عقب تریم . نه مثل اروپایی ها ظرفیت آزادی را داریم و نه تحمل حکومتی قدرتمند و فراگیر را داریم . نه مثل اروپایی ها اهل مطالعه و قانون و انضباطیم و نه می توانیم  قبول کنیم که کسی آقا بالاسر ما باشد . و عملا تاریخ معاصر ما نشان داده که یا طرفدار دیکتاتوری قاجاریه بودیم یا به نام جمهوری و مردم سالاری و آزادی و برابری و قانون به حکومت رضاخان بدتر از قاجاریه تن داده ایم  . چون دیدیم که به نام آزادی و دمکراسی کشور دچار هرج و مرج شد و نه به جامعه مدنی رسیدیم و نه توانستیم انقلاب کبیر فرانسه را در ایران اجرا کنیم ؛ بلکه برای داشتن زندگی راحت و حفظ معاش و بازگشت امنیت ، نمایندگان مجلس شورای ملی ما به رضاخان رای دادند . یعنی به کسی که با دست خود روزنامه نگاران و شاعران را خفه می کرد .  

 

 

 

توجه : این نظرات تنها نظرات برخی از شهروندان است و لزوما نظر صاحب این وبلاگ و شخص شخیص ما نیست .

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد