سوالات مذهبی

سوالات مذهبی ، ناز یا نیاز ؟

سوالات هر کس لایق عقل و معرفت و دغدغه ها و حساسیت ها و سطح شخصیت وی است .  عظمت دانشمندان به اطلاعاتشان نیست ، به کم و کیف سوالات شان است . خیلی از اوقات بررسی و مطالعه خود سوالات از پی جویی پاسخ ها مهمتر و آموزنده تر و راهگشاتر است . اما ما همیشه عادت کرده ایم که هر سوالی مطرح شد ، به درست و غلط و منطقی و غیر منطقی بودنش کار نداشته باشیم و فوری دنبال جوابش برویم و سریعا جوابی برایش دست و پاکنیم ، ولی عادت نکرده ایم که مدتی هم شده ، نه در جواب که در خود سوالات بیندیشم و ببینیم که این پرسش ها از کجا می آیند و چطور سبز می شوند و چه ماهیت و چه جهت گیری ای دارند و این سوال و جواب ها چه حاصلی خواهند داشت و کدام گره و کدام مشکل از چه کسی حل خواهد شد .  سوال درست مبنای اندیشه و تحقیق و رشد و تحول فکری و انسانی است . سوالات خوب بر اساس مطالعات و نیازها و نگرانی ها و مشکلات واقعی فرد و جامعه مطرح می گردد و هدف رهیابی و رهنمایی و گره گشایی است . هم چنین سوال می تواند خیلی بد و آشفته طراحی شود و بیش از حد احمقانه ، بی معنا ،  مسخره ، کودکانه و ناشیانه باشد و منشا انحطات فرهنگی و ضلالت فکری و عملی .

 

سوالات مذهبی متداول به چند دسته تقسیم می شود :‌

 

1 . سوالات فرهنگی و معرفتی : که از تضارب آرا و رویارویی آموزه های دینی با سایر افکار و ادیان و مذاهب وفرهنگ ها و مقایسه آنها با هم نشات می گیرد .

 

2 . سوالات چیستانی : که مشتمل است بر تناقضات فراوان و جواب مثبت و یا منفی به آنها هر دو گمراه کننده است . مثلا آیا خدا می تواند سنگی بیافریند که نتواند بلندش کند ؟ که چه جواب مثبت باشد و چه منفی ، پاسخ غلط است ؛ چون سوال مشتمل بر اغلاط بیشماری است . زیرا سنگی خواهیم داشت که هم جرم و وزن و ساختمان شیمیایی آن معین است و محدود و مخلوق وهم نامحدود و فراتر و بزرگ تر از خالق و خدا هم خالق این سنگ است و فراتر از این سنگ و هم در نهایت پایین تر از آن و همه تناقض است .

 

3 . سوالات تفننی برای سرگرمی :  مانند این سوال که چرا شمشیر حضرت علی (ع) دو لبه بود ؟ یا سوالات کمی و عددی و کیلویی که تعداد آیات قرآن یا نمازهای واجب چند تاست ؟‌ این قبیل سوالات ارزش معرفتی ندارد . پسران آدم با کدام دختران ازدواج کردند و این دختران مثل خود آدم و حوا خلق شدند یا از آسمان افتادند یا از اجنه بودند و یا از آدم های ماقبل تاریخ ؟ ما از نسل هابیل هستیم یا قابیل ؟‌ کدام نماز است که هرگز قضا نمی شود و همیشه ادا خوانده می شود ؟ (‌نماز آیات برای زلزله ) .  کفن زن با کفن مرد چه فرقی دارد ؟ اگر در باروری خارج رحمی ، اسپرم انسانی را با اوول حیوانی ترکیب کنند و آدم حیوان نما و حیوانی انسان نما تولید کنند ، حکم عبادت و میراث و پدر و مادر و ... او چه می شود . یا نظیر سوالاتی که در فیلم مارمولک مطرح شده .

 

 

4 . سوالات زورآزمایی :  برای ارزیابی علمی معلمان و سخنوران : مانند سوالات فنی و پیچیده فوق تخصصی از مباحث جنجالی فلسفی و اعتقادی یا احکام فنی و تخصصی مانند ارث و میرات و ... یا : اگر با سرعت سرسام آوری در سفینه فضایی در سفر بودیم و در یک روز چند بار کره زمین را دور زدیم و پنج شش بار خورشید طلوع و غروب کرد چند بار باید نماز ظهر یا مغرب بخوانیم ؟ یا اگر رفتیم فضا در شرایط بی وزنی نماز جماعت و اتصال صفوف چه می شود ؟ یا اگر مردی با زنی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد و بعد فهمید آن خانم عمه اش بوده ، چه باید بکند ؟ مشکل نمازهای شب و نمازهای صبح در قطبین که شش ماه شب و شش ماه روز است ، چگونه حل می شود ؟

 

5 . سوالات موذیانه : که برای حال گیری و عقده گشایی صورت می گیرد و مشتمل بر طنز و تمسخر و تهمت و غرض ورزی بوده و سخنانی غیر علمی مچ گیرانه و تلافی جویانه است و حالت شخصی و صنفی و سیاسی دارد نه معرفتی و فرهنگی و علمی .

 

6 . سوالات شخصی و موردی که در آن مشکلی شخصی به شکل کلی و فلسفی بیان می شود . مثلا شخصی سرطان خون خودش یا تصادف پدرش را به فلسفه و غایت آفرینش  و یا پوچی دنیا گره می زند و به جای سوال از مشکل خودش از اهداف هستی می پرسد .

 

7 . سوالات بنی اسرائیلی : سوالاتی که نه حاکی از  حقیقت جویی که نشانه عصیان گری و عناد و لجاجت و اعتراضات نامعقول و چون و چراهای بی ارزش است . مثل این که چرا قرآن به عربی است ؟ البته به هر زبانی بود ، باز هم سوال می شد که چرا مثلا به آلمانی یا بلغاری یا ترکی است ؟ پس مشکل جای دیگر است . یا این که چراباید به طرف قبله نماز خواند ؟ که به هر طرف دیگر هم نماز بخوانیم باز سوال می شود که چرا آنجا ؟ چرا نماز صبح دو رکعت است ؟ که اگر چهار رکعت یا یک رکعت بود ، باز هم سوال می شد که چرا چهار و چرا یک رکعت  ؟ یا این که چرا باید در سفر نماز راشکسته بخوانیم ؟ که اگر کامل هم می خواندیم ، بیشتر سوال می شد که چرا دین ، دغدغه و استرس و نگرانی های ما را در سفر ملاحظه نکرده و چرا تخفیف قائل نشده و وقتی هم که تخفیف داده می شود ، باز اعتراض می شود . یا این سوال که چرا در اسلام جهاد و شهادت وجود دارد ؟ ولی مسیحیت دین نرمش و لطف است ؟ که اگر می گفتیم در اسلام هم جهاد واجب نیست ، سوال می شد که در این صورت هم اسلام مثل مسیحیت ، دینی تشریفاتی و دین ناتوانان و دین بردگان و ذلیلان است و انتقاد می شد که چرا اسلام  در برابر ظلم و ستم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی برنامه ای ندارد  و اعتراض می شد که چرا اسلام برای دفاع معقول و مشروط و انسانی ، در برابر تجاوز و قانون شکنی کاری نکرده و قانون و دستوری ندارد  ؟

 

8 . سوالات مغلطه و سفسطه بافانه : که تعداد آنها به تعداد سفسطه هاست . از جمله آنها ، فشردن سوالات بسیار در یک مسئله و مطالبه صدها پاسخ صریح و کوتاه در یک جمله است و این ممکن نیست . 

 

9 . سوالات غیر فکری : که مشتمل بر مسائلی است که نمی توان آنها را ارزیابی کرد . یا خارج از توان پرسشگر و پاسخگوست و یا در زندگی و نیازهای واقعی جایی ندارد و یا این که منابع و امکانات کافی برای داوری و حل مسئله وجود ندارد یا در دسترس نیست . مثلا یک مسئله فرهنگی و فکری با یک یا چند اتفاق تلخ یا شیرین خارجی به هم گره زده می شود و سوال مطرح می شود ؛ ولی ابعاد مختلف آن اتفاق بیرونی و حقیقت آن خارج از اطلاعات ماست . یا اگر در اسلام آزادی وجود دارد ، چرا در فلان شهر فلان فرد دستگیر شده است ؟ که نه وضعیت پرونده اش روشن است و نه وضعیت آن فرد و نه جرمش و نه گناهش و نه بی گناهی اش و نه قاضی و و نه دستگیرکنندگانش . می توان گفت که اصلا همه اینها هم معلوم است ، ولی رفتار فلان فرد در فلان شهر چه ربطی به ابعاد تئوریک و معرفتی اسلام دارد و آیا می توان با کارهای درست یا غلط دیگران در باره درستی و نادرستی باورهای دینی اظهار نظر کرد ؟

 

10 . سوالات حاکی از دغدغه های روانی که به صورت فکری و معرفتی مطرح می گردد .  مثلا شخص به دلیل وسواسی گری و حساسیت های کاذب و افراطی یا روحیه ناآرامی که بازتاب زندگی و مشکلات شخصی وی است ، می گوید هیچ یک از براهین و دلایل وجود خدا یا ضرورت دین برای من قانع کننده نیست ؛ در صورتی که هیچ اعتراض علمی و منطقی به دلایل مزبور ندارد و تنها احساسات و عواطف منفی مانع از درک حقیقت است و سبب می شود سوالات پیوسته تکرار شود و به هیچ جوابی توجه شایسته صورت نگیرد .  یا این سوال که اگر خدا دارای رحمت مطلق است چرا من در امتحان ترم قبل کم گرفتم و مشروط شدم ؟

 

11 . سوالات مربوط به فلسفه و حکمت و فواید و کارکردهای اجتماعی و سیاسی و بازتاب روانی احکام و دستورات و نگرش ها و باورهای دینی : پرسشگر می گوید من همه این دلایل اثباتی را قبول دارم ولی که چه ...... و آن وقت می رود سر نمودهای خارجی و بازتاب های بیرونی و اجتماعی دین و فواید و مضرات احتمالی دینداری درست و غلط را بررسی می کند  و می پرسد : خدا و توحید و نبوت و امامت و ولایت فقیه چه نقشی در جامعه دارد ؟ گاهی سوال می شود که چطور هندوی بی خدا و بت پرست و چینی بودایی یا کمونیست می تواند در اقتصاد و سیاست و فرهنگ جهانی نقشی اساسی داشته باشد  و چرا مسلمانان با خدای بزرگ و دین با عظمت خود دنباله رو و مشتری اقتصاد چینی و فیلم ها و هنرها و ادیان هندی هستند و چرا ساعت اذان گو و عروسک ملی ما در چین تولید شده ؟

 

کدام آسمان ؟ کدام اوج ؟

 

اگر جسارت به بعضی ها نباشد ، همه ما آدم های مریضی هستیم . هر چند همه مان دوست داریم بگوییم عقلمان بهتر از بقیه کار می کند و روح و روانمان مثل آفتاب تابان است . اما اگر بدنمان را یک چکاب کامل بکنیم ، خواهیم دید که بینایی مان مثل عقاب نیست و ریه ها و کلیه ها و قلب و مغزمان نارسایی هایی دارد ؛ البته به گونه ای نیست که همین فردا سکته کنیم و کارمان فلج شود و در بیمارستان بستری شویم و تحت مراقبت های وی‍‍‍ژه قرار گیریم . همین طور چکاب نکرده هم خیلی هامان در چند جای بدن کم و کاستی و درد و ناراحتی داریم . آیا روح ما از این بدن سالم تر است ؟ مطمئنا نه ؟ چون مرتب دوش می گیریم و ناخن و موهایمان را تمیز می کنیم و نمی گذاریم به چشم و دهانمان گرد و خاک برود ؛ خیال می کنیم ما همانیم که در آینه می بینیم . ما آدم های خاکی سطحی نگری هستیم و سطح فکرمان و حساسیت هامان از همین سر و وضع ظاهری و دهان و گوش و بینی و شکم بالاتر نمی رود و روزی نشده که بنشینیم و جدای از بدن تنها به روح خود بیندیشیم . در طول سالها خاکسترها و فضولات بسیاری در زوایای روح و روانمان تلنبار شده که از آن بی خبریم . بسیاری از ماها حتی بعد از سالها زندگی نکبت بار و ننگین و  هزار کار زشت و ناهنجار باز هم فکر می کنیم ، روحمان به شفافی چهره و شخصیت ساختگی مان است و هر بار که آبتنی می کنیم و عطر می زنیم  ، دلمان هم معطر می شود . در حالی که همه ما نه دستپرورده انبیا و اولیاییم و نه چون پیامبر و علی با نفس فرشتگان بزرگ شده ایم . هوای زندگی ما از هوای تهران آلوده تر و در افق زندگی ظلمانی مان پیوسته سونامی ها در حال شکل گرفتن است . ما با آتش بازی می کنیم و گناه را چیز بی معنایی می دانیم  و می گوییم هیچ تاثیری در زندگی مان ندارد . اما اگر آتش گناه را نمی بینیم ، دود و خاکسترش را با دل و جان لمس می کنیم :‌ آتشی گر نامده است این دود چیست ؟  بسیاری از ماها در طول زندگی ، حتی روزی و ساعتی با یک آدم پاکدل خوش طینت و باصفا زندگی نکرده ایم یا جرات و تحملش را نداشته ایم . ما نمی توانیم و تحمل نداریم که قبول کنیم در گوشه و کنار حرف ها و کارهایمان گاهی رد پای شیاطین را به وضوح می توان دید . در آن پستوی شلوغ و آشفته و لایه به لایه شخصیت مان ، خدا می داند که چه چیزهای عجیب و غریب و وحشتناکی  با خود حمل می کنیم . کمتر کسی است که از وضع جهنمی درون خود وحشت کند و گریزان باشد . در حالی که چشم دیدن خیلی ها را نداریم . به همین جهت است که ما هیچ نیازی به معنویت و بصیرت و دین و ابدیت و خدا حس نمی کنیم .

 

                                مرغی که خبر ندارد از آب زلال            منقار در آب شور دارد همه سال

                              چون که آب خوش ندید آن مرغ کور            پیش او کوثر نماید آب شور

                               مرغ پرّنده چو ماند در زمین                    باشد اندر غصه و درد و حنین‏

                            مرغ خانه بر زمین خوش مى‏رود                     دانه چین و شاد و شاطر مى‏دود

                            ز انکه او از اصل بى‏پرواز بود                  و آن دگر پرنده و پرواز بود

 

گلچین ها و برگزیده های اینترنتی

                                                           

من از خدا خواستم به من توان و نیرو دهد

و او بر سر راهم مشکلاتی قرار داد تا نیرومند شوم.

 

من از خدا خواستم به من عقل و خرد دهد

و او پیش پایم مسایلی گذاشت تا آنها را حل کنم.

 

من از خدا خواستم به من ثروت عطا کند

و او به من فکر داد تا برای رفاهم بیش تر تلاش کنم.

 

من از خدا خواستم به من شهامت دهد

و او خطراتی در زندگیم پدید آورد تا بر آنها غلبه کنم.

 

من از خدا خواستم به من عشق دهد

و او افراد زجر کشیده ای را نشانم داد تا به آنها محبت کنم.

 

من از خدا خواستم به من برکت دهد

و خدا به من فرصت هایی داد تا از آنها بهره ببرم.

 

من هیچ کدام از چیزهایی را که از خدا خواستم دریافت نکردم

ولی به همه چیزهایی که نیاز داشتم رسیدم.

 

                                                                           از چه می ترسیم و از چه نمی ترسیم

 

از سوسک میترسیم از له کردن شخصیت دیگران مثل سوسک نمیترسیم !

از عنکبوت میترسیم از این که تمام زندگیمون تار عنکبوت ببنده نمیترسیم !

از خفاش شب میترسیم از شبی که افکارمون خفاشی میشه نمیترسیم !

از خوب سرخ نشدن سبزی قورمه میترسیم از سرخ کردن آدما از خجالت نمیترسیم !

ازجا نیفتادن خورشت میترسیم از این که هیچ کسی جای خودش نباشه نمیترسیم !

از دیر جوش اومدن آب برای چای میترسیم از جوش آوردن خون آدما نمیترسیم !

از لولو خور خوره های تو فیلم ها میترسیم از هیولای نفس نمیترسیم !

از تاریکی میترسیم از خاموش کردن آخرین شمع تو تاریکی نمیترسیم !

از گم کردن سکه هامون میترسیم از یه سکه پول کردن دیگران نمیترسیم !

از سرماخوردگی میترسیم از سر خورده کردن دوستامون نمیترسیم !

از شکستن لیوان میترسیم از شکستن دل آدما نمیترسیم!

از لکه دار شدن لباسای سفید میترسیم از کثیف شدن سفیدی روحمون نمیترسیم !

از خواب موندن میترسیم از عمری که همه به خواب سپری شد نمیترسیم !

از وقت کم آوردن میترسیم ازهدر رفتن وقتی که داریم نمیترسیم !

از درس پرسیدن و امتحان پس دادن میترسیم از رد شدن تو امتحان آخری نمیترسیم !

از اینکه بهمون خیانت کنند میترسیم از خیانت کردن به خودمون نمیترسیم !

از اینکه دلمون بشکنه میترسیم از درب و داغون کردن دل آدما نمیترسیم !

از اینکه دلخورمون کنند میترسیم از دل خون کردن دیگران نمیترسیم !

از گم کردن راه میترسیم از هیچ وقت به هیچ جایی نرسیدن نمیترسیم !

از خستگی سفر میترسیم از دست خالی رفتن و برگشتن نمیترسیم!

از اینکه نادیده گرفته شیم میترسیم از اینکه نادیدنی هارو نمی بینیم نمیترسیم !

از اینکه یه روز تموم بشیم میترسیم از اینکه تموم نشده بی مصرف شیم نمیترسیم !

از اینکه آدما فراموشمون کنند میترسیم از اینکه خدا از یادمون ببره نمیترسیم ...

 

 How stress affects your health

برکات ماه مبارک رمضان

 

برکات این ماه بر همه دینداران اهل شریعت و طریقت و حقیقت عظیم است و فراوان ؛ هم چنان که بر دنیاداران و شکم چرانان و کافرکیشان زراندوز . در این ماه مردم از ته دل فضای پاک آسمان را استشمام می کنند که چگونه در هم چنین فضایی باران آیات الهی بر دل محمد ( ص ) فروبارید . در این ماه چه زیباست ذکر گفتن و قرآن خواندن و دعای حاجت و نماز و نیاز و دلشکستگی و خدمت و راهگشایی و مجانی به مردم خدمت کردن و گاهی پول تاکسی را نگرفتن ... مساجد گرد و غبار گرفته این ماه رنگ و روی دیگری می یابد . برای اهل صفا واقعا درهای بهشت گشوده می شود و برای اهل جهنم هم درهای دوزخ کاملا باز و بازتر می گردد . هستند مسیحیان و زرتشتیانی که به احترام این ماه و به حرمت مسلمانان زوزه دارند و  مسلمان نمایان روزه خواری هم  که در خیابان سیگار به دست و آدامس بر دهان به چشم می خورند . کسانی که وسط روز در بنگاه و مغازه نشسته پیش چشم همگان بساط چای و غذا و هندوانه پهن کرده اند . میوه فروشان و شیرینی پزان و قصابان و مرغ فروشان و سوپری ها و رستورانها و غذاخوری ها و جمع کثیری از اهالی بازار در این فرصت طلایی انصافا پول های خوبی به جیب می زنند و یک شبه ره صد ساله می روند . خدا به کسب و کارشان برکت بدهد و به ایشان ذره ای انصاف عطا فرماید . پرخوران و سورچرانان نیز شکم های خود را یک سال صابون زده اند و از گرسنگی سنگ بر شکم بسته اند و این ماه گویا نزدیک قحطی است و تا می توانند یخچال ها و فریزها و آشپزخانه ها و سفره ها را رنگین و سنگین می سازند . گویا برای سفری چند ساله بار آذوقه می بندند . سفره ها می گشایند زیاد و پراشتها دو ساعت به قصد خودکشی می خورند و بعد می گویند این دسر بود و چاشنی و آن گاه می گویند غذای اصلی را بیاورید . این قضایا چنان مشهور بوده که گویا به گوش سعدی هم رسیده ؛ چنان که فرماید :  

عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی بکردی . صاحب دلی بشنید و گفت : اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی ، بسیار از این فاضل تر بودی .

اندرون از طعام خالی دار                    تا در او نور معرفت بینی

تُهی از حکمتی به علتِ آن                    که پُری از طعام تا بینی

از این رو برای همه لاغران عزیز روزه خوار توصیه می شود که حتما روزه بگیرند و به این جماعت بپیوندند تا هرگز کاهش وزن نداشته باشند . این خورد و خوراک رمضانی و سفره های زیبا حتی به خارج هم رسیده . چنان که یک هموطن ایرانی که فعلا در هلند اقامت دارد در خاطراتش از آن جا نوشته :   اینجا هم می شود شمیم خوش رمضان را احساس کرد. اینجا هم رمضان حال و هوای دیگری دارد. اینجا هم رمضان با صفا است و پر از شور و نشاط. گرچه از ایران دوریم ولی باز هم حال و هوای رمضان ایران را می شود حس کرد.  جالب اینکه با حلول ماه رمضان سر و کله رطب ایران  هم توی بازارهای هفتگی هلند پیدا می شود و خاطره شور و اشتیاق خانواده های ایرانی برای تهییه خرمای ماه رمضان را زنده می کند. 

گرچه هلندی ها آگاهی چندانی از محتوای آیین های اسلامی ما ندارند ٬ ولی پیشایش خبر نزدیک شدن رمضان را دارند. با توجه جمعیت  بالای مسلمانان در هلند( از ۱۶ میلیون جمعیت هلند ٬ یک میلیون مسلمان هستند)٬ تعامل فرهنگی بالایی میان مسلمانان و پیروان صاحب دیگر مذاهب و بلکه آنها که دین را  کنار گذاشته اند٬ وجود دارد. برای من بسیار باعث تعجب بود که متوجه شدم  هم اتاقی ام که از اساتید هلندی است٬ با خانمی مسلمان از مراکش ازدواج کرده است. با اینکه مسلمان نیست٬ می گفت خانواده ام  را در خوردن سحری همراهی می کنم و سعی می کنم در طول روز هم در مقابل آنها چیزی نخورم.

 روزنامه های هلندی هم این روزها به گونه ای به فرارسیدن ماه رمضان می پردازند. در یکی از روزنامه های امروز خبر  آغاز  اولین  فستیوال رمضان در شهر آمستردام ( سایت فستیوال ) و برخی دیگر از شهرهای هلند آمده بود. در این فستیوال خانواده های مسلمان و غیر مسلمان دور هم جمع شده و ضمن گفتگو با یکدیگر با هم افطاری می خورند. جالب اینکه دور میز افطار یک در میان٬ یکی مسلمان و دیگری غیر مسلمان می نشیند. در آمستردام ( لینک خبر) ٬این فستیوال با پخش پیام تبریک ویدیویی نخست وزیر هلند ژان پپتر بالکنند به مسلمانان هلند به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان آغاز شد٬ که وی ضمن تمجید از سنت های زیبای مسلمانان  چنین سخن رانده بود که در ماه رمضان جمع زیادی از مسلمان ها به هنگام افطار درب خانه هایشان را باز می گذارند و هموطنانشان را به منزل دعوت می کنند و با هم افطار می کنند. آخه برای هلندی ها که رفت و آمدهایشان بیشتر به صرف نوشیدنی است ٬ جالب است که مسلمانها سفره های مفصل و رنگارنگ تدارک می بینند و همدیگر را برای صرف وعده غذایی ٬ به خصوص افطاری ٬ دعوت می کنند.

 

این هم از سفره های مساکین  :

 

Blue Moon     

طنزهای ماه رمضان :

یکی از این طنزها گم شدن ماه در آسمان بود که چند سال است سابقه دارد و امسال هم با این همه آدم دوربین به دست و حتی با گشت و گذار توسط هواپیما هم متاسفانه نتوانستیم ماه را مشاهده کنیم و طبق تقویم روزه گرفتیم .  یکی از علل این معضل به انوشه انصاری مربوط می شد . چنان که مسعود ده نمکی نوشت : با  رفتن انوش به ماه رویت ماه به دلیل بی حجابی ایشان یک روز به تعویق افتاد .البته بعضی ادم های منحرف هم می گویند دوتا ماه در اسمان دیده اند....  و اطلاعیه هایی با اس ام اس فرستاده شد که چون این خانم بی حجاب به ماه رفته  ٬ افراد مذهبی به خاطر این که به گناه نیفتند به ماه نگاه نکردند و تکلیف ماه رمضان معلوم نشد ؛ از این رو تا اطلاع ثانوی از ماه خبری نیست .

 

پی نوشت ها :

نامه پیرزنی به خدا    سنتهای مردمی در رمضان ۱    سنتهای مردمی در رمضان ۲   ترنم عشق و عرفان در رمضان