خدایا آنها که تو را ندارند به آنهایی ظلم می کنند که از تمام دنیا فقط تو را دارند.
من در سبزینه هر گیاه و گل، در صدای رعد،
در التهاب جوانان فلسطینی، در جهل عمیق روشنفکران آمریکایی،
مسیح را می بینم که با مهدی ما نماز میگذارد.
سر که می چرخانم، هیچ نشانی از هیمنه بوش و دستگاهش نمی بینم!
چه نماز گوارایی! ...
* ***
و همه مردم شهر بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست؟
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست؟
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست
* ***
نگران بودم از اینکه کفش نداشتم
تا اینکه مردی را در خیابان دیدم که پا نداشت
* ***
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
خود بنازیم به هر درد که از دوست رسد
بهر بهبود ولی فکر دوایی نکنیم
جای پرداخت به خود بر دگران اندیشیم
شکوه از غیر خطاست خطایی نکنیم
یاور خویش بدانیم خدایاران را
جز به یاران خدا دوست وفایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق زهر بی سرو پایی نکنیم
گر که دلتنگ از این فصل غریبانه شدیم
تا بهاران نرسیده است هوایی نکنیم
گله هرگز نبود شیوه ی دلسوختگان
با غم خویش بسازیم و شفایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم زغفلت من و مایی نکنیم
و به هنگام نیایش سر سجاده ی عشق
جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
مهربانی صفت بارزعشاق خداست
یادمان باشد از این کار ابایی نکنیم
هوروش نوابی
* ***
خنده و گریه
ممکن است کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی
ولی کسی را که با او گریسته ای هرگز از یاد نخواهی برد
* ***
خوشبختی
بیاد داشته باش که خوشبختی این نیست که تو چه داری
یا چه هستی خوشبختی صرفا آن چیزی است که در درون تو می گذرد
* ***
آسان و سخت
به آسانی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد
ولی به سختی میشه در قلب او جایی پیدا کرد.
به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد
ولی به سختی میشه اشتباهات خود را پیدا کرد.
سلام . ممنونم که به وبلاگ من سر زدین . وبلاگ پر محتوایی دارید و مطالب ارزنده و تصویر جالب و بسیار دیدنی خانواده بن لادن عالی بود . دست مریزاد . موفق و موید باشید
خنده و گریه هر یک به جای خود(شأن نزول آیه 43 سوره نجم)
از میان جمعیتی که در نزدیکی خانه خدا در حال گفتگو بودند، صدای خنده به گوش می رسد. پیامبر که برای عبادت از آن مکان می گذشت، صدای خنده را شنید ، ایستاد و به آنان نزدیک شد و گفت : اگر آن چه را من می دانم، می دانستید بسیار گریه می کردید و کم می خندیدید . همه با شنیدن این سخن سکوت کردند و به احترام پیامبر دیگر نخندیدند و به فکر فرو رفتند. پیامبر این جمله را گفت و از آنجا گذشت. هنوز راه زیادی نپیموده بود که جبرئیل بر او نازل شد و گفت : خنده و گریه هر دو از سوی خدا است.
پیامبر دوباره به سوی آن جمع بازگشت و فرمود: چهل گام بیشتر نرفته بودم که جبرئیل پیش من آمد و گفت : نزد آنان باز گرد و بگو خنده و گریه هر دو از سوی خداست. اشاره به این که لزومی ندارد یک فرد با ایمان همیشه گریان باشد، هم گریه از خوف خداوند و از بیم گناهان در جای خود لازم است و هم خنده به هنگام نشاط ؛ چرا که از سوی خداست . به هرحال این سخن هیچ منافاتی با اصل اختیار و آزادی اراده انسان ندارد، تنها به وجود این غرایز و احساسات در آدمی اشاره می کند. مثلاً کسی می تواند اراده کند و هیچ نخندد و همواره در اندیشه موضوعی باشد و یا اگر خواست بخندد ، بی جا نخندد. شاید هم اشاره پیامبر به خنده های بیجا بوده است.
آیه 43 سوره نجم در یک جمله به این موضوع اشاره می کند:
و هم اوست که می خنداند و می گریاند.
بگذارید و بگذرید
ببینید و دل مبندید
چشم بیاندازیدو دل مبازید
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
(مولا علی)
آره حق با شماست ویرون کردن خیلی آسونه اما ساختن کاری بس مشکل هست
عیسی(ع) مردی را دید که دزدی میکند,
بدو گفت, آیا تو دزدی کرده ای ؟
او گفت,به خدایی که جز او خدایی نیست, نه!
عیسی گفت:من به خدا ایمان دارم و چشمان من خطا کرده است...
باز هم خدا هست
اگر تمام غمهای این دنیای پست ,به یکباره, همه بر دلم ریزند, و دلم را به صلیب بیاویزند و به چهار میخش کوبند....
و برگهای سپیدش را همه پاره پاره کنند و به آتش کشند و به دستان سیاه باد بسپارند....
و پاکتر از آینه اش را , و شفاف تر از شیشه اش را همه با سنگهای سیاه تافته در کویر سرخ پر از تنهایی, بشکنند و با تیغهای آغشته به زهر عقربهای کینه و هراس و خودخواهی و دروغ بتراشند...
و زیباتر از گلهای نرگسش را همه به لجنهای متعفن تزویر و حسد و دشمنی و دشنام, آلوده سازند...
باز هم تو هستی
ای خدای مهربان من,
«تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی»*
ای مهربانترین...
دل من را با غمهای متعالی,رنجهای بزرگ,
از آنگونه که فقط آشنای انسانهای نفیس, روحهای بزرگ, و دلهای بیکران الهی است,
از آنگونه که تو دوستش میداری, بسوزان,
تا روشناییش همه تاریکیها را در خود بسوزاند.
*:دکتر علی شریعتی
http://www.aicp.org/IslamicInformation/Arabic/IBNAsakirArabic.htm
سلام
خسته نباشید مطالب شما تا حد زیادی قابل استفاده و مفید می باشد و در عین حال از جملات خوبی استفاده می کنید البته انتقاداتی هم هست که انشاءالله در آینده مطرح خواهم نمود
راستی به همشهری هاتون سلام برسونید
موفق باشید یا علی
(بهترین کارها دشوارترین آنهاست (پیامبر اکرم
چقدر آسان می توان از هر کس و هر چیز انتقاد کرد و به آن ایراد گرفت . اما نمی توان همان کار را یا بهتر از آن را انجام داد . بدگویی و بدخواهی و منفی بافی خیلی ساده است . اما آیا به همین سادگی هم می توان خوب بود و مشکلات را رفع کرد ؟ دل بستن و آغاز دوستی شاید چندان دشوار نباشد اما حفظ دوستی های قبلی و تداوم بخشیدن به روابط دوستانه با صبوری و تحمل و گذشت خیلی دشوار تر است . با یک بمب کوچک یا با مبلغ ناچیزی پول می توان ساختمانی را که سالها با عشق و عاطفه و عرق جبین ساخته شده چند ساعته ویرلن نمود . بستن راها خیلی راحت تر از باز کردن راهای بهتر است . نشان دادن راههای موفقیت دشوارتر از بیان بدبختی هاست . بدگویی و غیبت و ذکر آمار و ارقام فجایع جامعه سرگمی هر محفلی است اما نشان دادن راههای خلاقانه مفید و راهگشا برای آنها از هر مغزی انتظار نمی رود چرا که فکر کردن برای عموم مردم دشوار و بلکه دردآور است .نشستن و وراجی کردن از برخاستن و قدم مثبت برداشت خیلی ساده تر است . در یک مسابقه داغ فوتبال همه بییندگان به راحتی عجیب ترین داوری ها را می کنند اما حتی در میدان ورزشی صد قدم دنبال توپ نمی توانند دوید . چون دشوار است . اما حرف مفت ارزان است . یافتن همسر خوب دشوار است اما طلاق ممکن است چند
على وار بودن و زیستن
دکتر على شریعتى
خدایا: مسؤولیت هاى شیعه بودن را ـ که على وار بودن و على وار زیستن و على وار مردن است و على وار پرستیدن و على وار اندیشیدن و على وار جهاد کردن و على وار کار کردن و على وار سخن گفتن و على وار سکوت کردن است ـ تا آنجا که در توان این بنده ناتوان على است، همواره فریادم آر.
به عنوان یک من على وار: یک روح در چند بعد: خداوند سخن، بر منبر، خداوند پرستش در محراب؛ خداوند کار، در زمین؛ خداوند پیکار، در صحنه؛ خداوند وفا، در کنار محمد؛ خداوند مسؤولیت، در جامعه؛ خداوند قلم، در نهج البلاغه؛ خداوند پارسایى، در زندگى؛ خداوند دانش، در اسلام؛ خداومند انقلاب، در زمان؛ خداوند عدل، در حکومت؛ خداوند پدرى و انسان پرورى، در خانه؛ و ... بنده خدا، در همه جا، در همه وقت!
و به عنوان یک شیعى مسؤول، وفادار به:
مکتب، وحدت و عدالت، ـ که سه فصل زندگى او است، ـ و رهبرى وبرابرى ـ که مذهب او است ـ وفداکردن همه مصلحت ها، در پاى حقیقت ـ که رفتار او است.
خدایا: این ها، على را تا خدا بالا مى برند، و آنگاه ، او را تا سطح کسى که از ترس، به خلاف شرع رأى مى دهد و به زور، با خائن بیعت مى کند، پایین مى آورند!
تسبیح گوى ولایت جورند و رجز خوان که: نعمت ولایت على داریم!
و اما آنها، آنها هنوز هم از اسارت دستگاههاى تبلیغاتى سلسله هاى سلطنتى اموى و عباسى آزاد نشده اند.
به انقلاب، آزادى و سوسیالیسم رسیده اند و هنوز على، حسین و ابوذر را نمى شناسند!
وبلاک خوب ژر محتوا ساختی . از وبلاکت مشخصه اهب قلم و علمی خوشحالم می بینم که از تکنولوژی به نحو مطلوب استفاده می شه
راستش با دیدن این .بلاکت خیلی خوشحال شدم چون خیلی می تونه در نوشتن مفالاتم و تحقبقاتم کمک کنه
راستش زبونم قاصره از حمد و ثنا گویی شما
فقط می تونم بگم خدا شما و امثال شما رو خفظ کنه
شما ذکات علمتون رو به نحو احسن دارید به مردم می دی
راستش من هم دارم وبلاک تهیه می کنم
اما نه به خوبی و زیبایی وبلاک شما
نیاز به راهنمایی دارم
امیدوارم در اینده بتونم از شما کمک بگیرم
حق یارتان