جناب هاشمی، بی‌انصافی بس است!

 با توجه به سعه صدر گسترده جناب آقای هاشمی رفسنجانی و استقبال ایشان در برنامه تلویزیونی از نقدهایی که صورت می گیرد  ،  یکی از نقدها را در اینجا می آوریم و امیدواریم که این چندسخن ناچیز نیز مانند صدها نقد منصفانه و اساسی دوستان انقلاب و اسلام نسبت به تفکرات و عملکرد جناب آقای هاشمی و اکیپ کاری و دوستان قدیمی و جدیدشان به غلط به دسیسه های کفار و توطئه های منافقین و استکبار جهانی و سازمان سیا و ضد انقلاب منسوب نگردد . زیرا به نظر امام خمینی (ره) اشکال و بلکه تخطئه از الطاف الهی است . ضمنا توجه آقای هاشمی را جلب می کنیم به این سخن امام راحل که می فرمود : امروز اگر من خمینی هم پایم را کج بگذارم مردم باید اعتراض کنند و به نخست وزیر وقت مهندس بازرگان فرمان داد که هرگونه نامه و سفارشی را که از طرف منسوبان من به شما برسد پاره کنید و دور بریزید و به آن ترتیب اثر ندهید . نیز معتقد بودند که انقلاب قائم به شخص نبوده و نیست . زیرا انقلاب فرد و شخص و اسم و رسم نیست بلکه یک نهضت و حرکت همه جانبه زنده فکری و فرهنگی در ایران و جهان است و برای همیشه به سیر اثرگذاری همه جانبه خود و جریان توفنده اش ادامه خواهد داد تا به دست پرچمدار بزرگ بشریت برسد . امام خمینی می گفت : با رفتن من در سد آهنین ملت هیچ خللی راه نخواهد یافت . مطمئن باشید که من و شما و همه مسئولان فعلی کشور خواهیم رفت و این انقلاب همچنان زنده وپویا جاودانه خواهد ماند .  

جناب هاشمی، بی‌انصافی بس است!

حجت‌الاسلام دکتر سید عباس نبوی
nabavi_abs@yahoo.com

نتایج مرحله اول انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، وضعیت اسفناکی را برای هاشمی رفسنجانی رقم زده است. درست است که به واقع هیچ کس چنین افت و سقوط آرایی را در سطح ملی برای هاشمی تصور نمی‌کرد، اما اکنون کار به جایی رسیده که حتی در تهران نیز هاشمی بیش از 150000 رأی خود را نسبت به انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی در بهمن 79 از دست داده است! به واقع چرا چنین شده است؟ پاسخ همیشگی اطرافیان کارگزار و بله قربان گوی او یک جمله است: کاهش آرای هاشمی، نتیجه تخریب چهره او از سوی مخالفانش ـ از هر جمع و گروهی ـ است! و هاشمی همواره این استدلال را پذیرفته و ذخیره عمق جان خود کرده است، چنان که در فیلم تبلیغاتی خود از دوران تخریب شهید بهشتی یاد کرد و پیش‌بینی آن شهید را یادآور شد که نوبت تخریب هاشمی نیز می‌رسد! و در همین بیانیه دیروزش هم پا را فراتر گذاشت و ادعای تخریب سازماندهی شده خود و دخالت نظامی در آراء را مطرح کرد و از مراجع قانونی خواست که به شکایت کروبی رسیدگی کنند! البته قابل انکار نیست که در نقد هاشمی گاه افراط‌هایی شده و تخریب‌هایی از این ناحیه متوجه او گردیده است، اما نمی‌فهمم چرا هاشمی مثل کبک سر خود را زیر برف کرده و تخریب‌های ذاتی که از ناحیه منش و رفتار خود او و اطرافیانش حاصل شده را نمی‌بیند؟

جناب هاشمی!

شما را به خدا چشم باز کنید و واقعیت‌ها و حقایق را در دور و بر خود ببینید و اجازه ندهید رانت‌جویان فرصت‌طلب، توجیهات بی‌پایه خود را به عنوان تحلیل‌های علمی به حضورتان عرضه کنند! اگر چه تاکنون چنین کرده و از این پس هم در دفتر شما بر همین پاشنه خواهد چرخید. اشکالی ندارد اگر به عرایض فردی همچون حقیر نیز توجهی کنید و ریشه‌های فرار متدینان و اصولگرایان و بسیاری از جوانان از خودتان را دریابید:

1. آقای هاشمی! شما همواره بی‌پروا بسیاری از نخبگان و اخیراً بخش بزرگی از اصولگرایان را تحقیر کرده‌اید! این چه روحیه‌ای است که شما دارید؟ چرا «تحقیر دیگران» همواره بخش جدایی‌ناپذیر ادبیات سیاسی شما شده است؟ شما در بیانیه اعلام حضور در انتخابات، «همه» را تحقیر کردید، حتی همین چند روز قبل از انتخابات بود که در جلسه دیدار با وعاظ تهران، برخی از نامزدها را ـ که تلویحاً بیش از همه ناظر به دکتر احمدی‌نژاد بود ـ کوتوله سیاسی نامیدید! شما همه نامزدها را ناتوان از اداره کشور دانستید، به گونه‌ای که صدای آقای کروبی هم درآمد و نامه اعتراض به شما نوشت. قدری انصاف دهید! مطمئن باشید این دکترها و مهندس‌ها و حجت‌الاسلام‌های متخصص و و متعهد و مدیر و مردم‌گرا، از شما و تیم‌های پیله‌ور در اطرافتان، کلان نگرتر، راهبردگراتر، کارآمدتر و توانمندترند. اجازه دهید از مثنوی غم‌بار تحقیرهای رویه نهادینه شده در دفتر و اطرافیان شما نسبت به دیگران، چند مورد نقل کنم!

از ملاقات مردم عادی مثال نمی‌آورم؛ حتی شخصیت‌های فرهنگی، علمی و مدیران شناخته شده کشوری، به هنگام مراجعه برای دیدار با شما ـ البته با تنظیم وقت قبلی و اعلام دقیق اسم و رسم و جایگاه خود! ـ همواره با تحقیر حفاظتی روبرو می‌شوند. موبایل‌ها، کلیدها، خودکارها و امثال این وسایل را که تحویل می‌دهند، بماند، گاه عمامه‌ها و تمام تار و پود یک روحانی مراجعه کننده را تفتیش می‌کنند؟ این کارها یعنی چه؟ لطفاً روزانه سری به درس عمومی فقه مقام معظم رهبری بزنید تا ببینید که شرکت‌کنندگان با عبور از دستگاه کنترل، با کمال احترام و به سرعت خود را به جلسه درس می‌رسانند. خوب است به اعضای دفتر خود بگویید برای کارآموزی، یک دوره در دفتر آقای خاتمی بگذرانند و نحوه احترام و تکریم دیگران را بیاموزند!

چند سال قبل در دانشگاه شریف، سمیناری دانشجویی درباره آزادی برگزار شد. شما برای سخنرانی در سمینار دعوت داشتید. بعد از اجرای هزارتوی حفاظتی و آوردن صندلی مخصوصتان و قرار دادن بر روی سن، شما وارد شدید و تصادفاً بر صندلی‌ای با فاصله چند صندلی نزدیک آقای «رحیم پور» نشستید. «رحیم پور» قدری راحت نشسته بود و پایش را روی پایش انداخته بود. دقایقی بعد پیامی مکتوب از سوی همراهان شما به دست «رحیم پور» دادند: «شما در حضور آیت‌الله رفسنجانی هستید، لطفاً درست بنشینید»!!! آقای رحیم‌پور اعتنایی نکرد. پیام‌ها ادامه پیدا کرد و به جایی رسید که آقای رحیم‌پور آن‌ها را پاره کرد و به دست فرزندتان «محسن» که کنار آقای رحیم‌پور نشسته بود داد و پرسید: «اینها چیه؟». محسن هاشمی که شدت عصبانیت رحیم پور را دید، گفت: «آقای رحیم پور! ناراحت نباش، حاج آقا و گروه او پیام دوم خرداد را نگرفته‌اند!».

سال 77، آقای مصباحی، رییس دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود. سمینار الهیات اسلامی در دوران معاصر را برگزار کرد. از من خواست که مدیریت سخنرانی‌ها و قرائت مقالات را بر عهده بگیرم. شما سخنران افتتاحیه بودید. بگذریم از این که اصرار من به اطرافیان شما مبنی بر این که آقای هاشمی هم مثل بقیه سخنرانان، از میز سخنرانی پیش‌بینی شده استفاده کنند، مقبول نیفتاد و به طرز موهنی همان اوایل شروع سمینار، صندلی و دسته گل معروف شما را آوردند و در مقابل چشمان حیرت‌زده اساتید و دانشجویان حاضر در جلسه، نصب و امتحان کردند و یک نفر چند مدل از نحوه نشستن‌های شما را امتحان کرد و سپس پایان تست و آمادگی بهره‌بردای از سرویس مزبور را به من اعلام نمود! شما تشریف آوردید و لحظاتی نشستید. من تشریف‌فرمایی «حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، شخصیت برجسته انقلاب» را خوشامد گفتم و اعلام برنامه کردم و شما را برای سخنرانی به جایگاه دعوت نمودم و خود به داخل سالن رفتم و روی یک صندلی خالی نشستم. می‌دانید پس از آن چه شد؟ ناگهان یکی از همراهان شما کنار من آمد و با لحن توبیخی و عتاب‌آلود گفت: «سید! همه می گویند آیت‌الله رفسنجانی، تو از کجا آمده‌ای که می‌گویی حجت‌الاسلام و المسلمین؟!» ابتدا اعتنایی نکردم، اما دوباره این فرد پس از لحظاتی برگشت و حرف خود را تکرار کرد و گفت بیرون از جلسه با شما کار داریم!! خدا شاهد است تا مغز استخوانم سوخت. به او گفتم: «مردک! من تو را نمی‌شناسم و تو هم مرا نمی‌شناسی، ولی برو و به کار پیر و جوان روحانیت فضولی نکن!» پس از پایان سخنرانی شما، من به جایگاه برگشتم و از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی تشکر کردم! وضعیت تذکر و برخورد آن شخص به قدری فضیح بود که عموم شرکت‌کنندگان دیدند و اطرافیان گفت‌و‌شنود آن شخص با من را شنیدند و خلاصه بخش اصلی گفت‌وگوهای حاشیه‌ای اساتید و دانشجویان شرکت‌کننده در آن دو روز سمینار، همین موضوع بود. بسیاری از اساتید هم پس از جلسه از من تشکر کردند و بر دفتر شما و اطرافیانتان تأسف خوردند.

جناب آقای هاشمی! نمونه‌هایم فراوان‌تر از آن است که مجال بیان باشد. بگویم یا بس است؟ شما را به خدا قسم، ریشه رویگردانی افکار عمومی از خود را به درستی بکاوید و حقیقت را دریابید. نگذارید فرصت‌طلبان همیشه آماده، دروغ‌هایشان را بر ذهن شما مستولی کنند. مردمی که نشستن رهبرشان بر روی گلیم‌های حسینیه امام خمینی می‌بینند و حتی ضدانقلاب نیز به عظمت معنوی و روحی رهبر انقلاب اعتراف کرده و می‌کند، این منش را از شما نپذیرفت و باور ندارد که منش خود را تغییر خواهید داد.

2. آقای هاشمی! هاشمی دهه هفتاد، هاشمی دهه شصت نبود. چرا نمی‌خواهید این واقعیت را بپذیرید؟ مگر عتاب شدید رهبر انقلاب نسبت به سیاست‌های دولت سازندگی را نمی‌دیدید و نمی‌شنیدید؟ چرا باز هم تأکید می‌کردید که توسعه کارگزارانی مقدم بر عدالت است؟ خوب! اکنون ثمره آن نگرش را درو می‌کنید. آخر عزیز بزرگوار! دولت سازندگی‌ای که با منطق «راه بنداز و جا بنداز» برای این ملت توسعه فقرزا و تورم و شکاف شدید طبقاتی به ارمغان آورد، چرا حاضر نیست داوری عموم مردم درباره خود را بپذیرد؟ آیا دولتی که برخی از وزرایش به سرمایه‌داران بزرگ کشور تبدیل شدند و برخی نیز به احکام قطعی در پرونده‌های رسیدگی به مفاسد اقتصادی محکوم شدند، امروز حرفی برای گفتن دارد؟ آیا اکنون باز هم می‌خواهید مردم را تحقیر کنید؟ از 30 میلیون نفر شرکت کننده، 24 میلیون نفر به شما رأی ندادند. آیا باز هم معتقدید که این جماعت نمی‌فهمند و خدمات شما را درک نمی‌کنند؟ چرا وسوسه فرصت‌جویان را که مژده پشیمان شدن مردم از رأی ندادن به شما در انتخابات دوره ششم مجلس و اقبال گسترده به شما در این دوره را برایتان آوردند، پذیرفتید و فریب آنان را خوردید؟

۳. آقای هاشمی! یک بار دیگر نگاهی به ستاد انتخاباتی خود بیندازید. چه می‌بینید؟ آیا تجمع «اصول‌گریزان» را در ستاد خود مشاهده نمی‌کنید؟ اصلاً آیا خبر دارید که شمار زیادی از افرادی که به عنوان نمایندگان ستاد شما برای نظارت بر دور اول رأی‌گیری به صندوق‌ها فرستاده شدند، دل متدینان را آزردند و به درد آوردند؟ شما که میلیون‌ها جوان مؤمن و پاک و پرتلاش را رها کردید و جلسه خود با جوانان را به فضیحتی برای روحانیت تبدیل نمودید، چه انتظاری از جوانان و متدینان و اصولگرایان کشور دارید؟ آیا لازم است تمام پشت پرده برملا شود تا ثابت شود که دختران و پسران اسکیت‌سوار دست در دست هم، با برنامه‌ریزی چه کسانی از تجریش تا پارک ملت، با پیشانی بند HASHEMI راهپیمایی اسکیت‌سواری کردند و اخلاق اسلامی را دریدند! شما را به خدا بس است! ذره‌ای انصاف هم خوب چیزی است!

4. این هفته بسیاری از رأی‌دهندگان به دکتر احمدی‌نژاد، در حال ادای نذر خود هستند؛ آن خانم‌هایی که طلاهای کوچک و محقر خود را برای کمک به ستاد احمدی‌نژاد دادند؛ آن گروه از زنان و مردان که در جنوب تهران نذر کرده‌اند اگر احمدی‌نژاد به دور دوم راه یابد، 14 بار پیاده به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی بروند؛ آن خیل عظیم از مردم که نذر زیارت عاشورا و دعای عهد و ادعیه دیگر برای راه یافتن دکتر احمدی‌نژاد به دور دوم کرده‌اند؛ آن مردم مؤمن و خداجویی که همین ایام فاطمیه (ع) را به شور دعا برای پیروزی دکتر احمدی‌نژاد تبدیل کرده‌اند! جناب آقای هاشمی! می‌خواهید رمز موفقیت احمدی‌نژاد را بیابید؟ توکل، صداقت، ایمان، معنویت، خداجویی و سادگی در کنار خدمتگزاری، کارآمدی، هوشیاری و احترام بی‌شائبه به همه متخصصان متعهد! این امور چه ربطی به دخالت این یا آن مجموعه و سازمان در انتخابات دارد؟ چرا فرافکنی می‌کنید؟ چرا شجاعت آن را ندارید که با صدای بلند، شکست توسعه اتراف‌گرا و اسراف‌گرا و رانت‌ساز و فرصت‌سوز را اعلام کنید؟ مرحله دوم انتخابات نهم در پیش است. نتیجه هر چه باشد، خدا را شکر که استخوان‌بندی «توسعه عدالت‌گریز» در هم شکست. اگر هاشمی پیروز شود، شک ندارم که دوباره سیاهی لشکر فرصت‌طلبان پرمدعا بر بدنه مدیریت اجرایی کشور حاکم خواهند شد، مگر این که به احتمال بسیار ضعیف، هاشمی از خسارت‌های رویکرد دهه هفتاد خود بیدار شود؛ و اگر احمدی نژاد پیروز شود، مطمئن باشد که عموم نیروهای متخصص و متعهد و مبتکر و توانمند، او را یاری خواهند کرد. ان‌شاء‌الله.

نظرات 7 + ارسال نظر
طریق هدایت پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:09 ب.ظ

رهبر انقلاب در ارزیابی خود از هشت سال دولت ‌هاشمی رفسنجانی که در آخرین دیدار این دولت با آیت‌الله خامنه‌ای در مرداد 1376 ایراد شد، عملکرد دولت ‌هاشمی را واضح و بدون ابهام توصیف کرد.
متن کامل سخنان رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم‏اللّه‌الرّحمن‏الرّحیم‏
این یک آزمایش جدیدى براى جمهورى اسلامى است که بحمداللَّه دولتى در پایان یک دوره طولانى ـ که متشکّل از دو دوره ریاست جمهورى است ـ مى‏تواند کارنامه واضح و بی‌ابهامی را از کارکرد خود ارائه دهد؛ و با احساس رضایت وجدانى از آنچه که انجام داده، و رضایت از حسّ خدمتگزارى نسبت به مردم، صحنه خدمت را به مجموعه دیگرى تحویل دهد.

امیدواریم که ان‏شاءاللَّه خداوند متعال، جناب آقاى ‌هاشمى و آقایان محترم - همکاران گرامى ایشان - را مشمول اجر‌هاى وافر خودش قرار دهد. بنده هم وظیفه اخلاقى مى‏دانم که احساس خودم را نسبت به جنابعالى - جناب آقاى ‌هاشمى - و همکارانتان عرض کنم.
این دوره هشت ساله، براى کشور، یک دوره بسیار پرکار و پر تلاش و پر عاید و حقیقتاً دوره بازسازى بود. بازسازى براى ما یک آرزو بود.

من فراموش نمى‏کنم، روز‌هاى بعد از جنگ در آن جلسه‌اى که به دستور امام تشکیل شد، چند نفرى براى طرح خطوط اصلى بازسازى کشور نشستیم؛ به نظر خودمان آرزو‌هاى بزرگى را در آن نوشته‏‌ها آوردیم، بحث کردیم و تصور نمودیم، که ان‏شاءاللَّه در طول چندین سال انجام گیرد. آنچه در این هشت سال ریاست جمهورى شما اتفاق افتاده، از آنچه که آن روز ما آرزو داشتیم، بیشتر است و حقیقتاً کشور بازسازى شد.

کشورى که قبل از ویرانی‌هاى جنگ هم، حقیقتاً هیچ میراث زیربنایىِ قابل توجّه و قابل قبولى از رژیم گذشته - که استقلال این ملت را نشان دهد - نداشت. بسیارى از آن‏چه را هم که بود و در طول سال‌هاى متمادى به دست آمده بود، جنگ از دست ما گرفت. بعد از جنگ، ساختن و راه انداختن کشور، راه انداختن مردم و مشتعل کردن احساسِ کار و تلاش و ابتکار و نوسازى و بازسازى، همّتِ بلند و کار پرمرارتى را مى‏طلبید، که این دولت، این وظیفه را بر عهده گرفت و با موفّقیت انجام داد.

من به شما به خاطر این زحمت هشت ساله، «خسته نباشید» عرض مى‏کنم. همچنین به همه برادرانى که در دولت شما هستند و بودند - بعضى هم بودند و در خلال این مدّت رفته‌اند - «خسته نباشید» عرض مى‏کنم. در همه زمینه‏‌ها خیلى زحمت کشیدید، خیلى کار کردید و حقیقتاً کشور را پیش آوردید.
من نمى‏خواهم بگویم که همه آرزو‌هاى ما برآورده شده است. از قبیل مسائل مربوط به عدالت اجتماعى و مسائل مربوط به قشر‌هاى گوناگون، کار‌هاى زیادى وجود دارد که بایستى به مرور انجام گیرد و ان‏شاءاللَّه دولت‌هاى بعدى آن‌ها را انجام خواهند داد؛ ولى آنچه که بر عهده این دولت بود و در طول هشت سال در زمینه بازسازى مى‏توانست انجام بگیرد، بحمداللَّه به بهترین وجهى انجام گرفته است. خداوند ان‏شاءاللَّه به همه شما اجر دهد و از شما راضى باشد و به این تلاشى که کردید و به نتایج کارتان، برکت دهد، که بتواند زمینه خوبى براى کار‌هاى بعدى باشد.
لازم مى‏دانم - بخصوص - نظر خودم را درباره بخشى از علل موفّقیت این دولت ذکر کنم. هم این‌ها براى مردم نافع است، هم براى مسئولینى که در طول زمان - در آینده - حضور خواهند داشت، بلاشک نافع است.

بخش قابل توجّهى از این، به خصوصیّات شخصِ آقاى ‌هاشمى برمى‏گردد؛ یعنى واقعاً برخى از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمامى در این موفّقیت‌ها داشته؛ از قبیل برخوردارى ایشان از روحیه کار - پرکارى - روحیه ابتکار و نوآورى و ورود در میدان‌هاى جدید و ناپیموده، همّت بلند در امر سازندگى و نترسیدن از طرح‌هاى بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کار‌هاى بزرگ، شیوه مدیریّت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان مى‏داد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند.

ایمان عمیق به توانایى خود نیز نقش زیادى داشت. همچنین هوشمندى در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راه‌حل‌‌ها، بخشى از خصوصیاتى است که بلاشک مؤثّر بود.
یک مقدار هم به کابینه برمى‏گردد که آن هم کاملاً قابل توجّه است. بخشى از آن، مربوط به لیاقت‌هاى آقایانى است که در مجموعه دولت حضور داشتند - اعم از وزرا، معاونین و مسئولان سازمان‌هاى مختلف و وابسته به ریاست‌جمهورى - که آن‌ها در حدودِ متفاوتى است.

در ضمن، یک نکته مهم در راز موفقیّت‌ها این بود که این کابینه، یک کابینه کارى بود، نه یک کابینه سیاسى. معناى کابینه کارى این نیست که اشخاصى که در این کابینه‌اند، اهل سیاست نیستند، یا در سیاست دخالت نمى‏کنند؛ بلکه معنایش این است که نقطه مشترک و کارى و التقاء آن‌ها - دور آن میزى که اسمش هیأت دولت است - اهتمام به انجام کارِ کشور است. این، نقش زیادى داشت و خیلى خوب بود. خدا را شکر مى‏کنیم.
جناب آقاى ‌هاشمى، به عنوان یک روحانى انقلابى، کارآمد، متدیّن و متعبّد، براى مردم ما مطرح هستند و این خصوصیّاتى است که در ایشان هست.

من در تمام طول مدّت هشت سال، در جریان کار‌هاى شما آقایان قرار داشتم؛ هم به وسیله‏ى گزارش‌هاى مستقیم، هم از طرقى که براى اطّلاع گیرى، در دسترس من بوده است. علاوه بر این که به طور مستمر - اقلاً هفته‌اى یک بار - جناب آقاى ‌هاشمى با من ملاقات مى‏کردند. در این ملاقات‌ها و جلسات، گزارش کار‌ها، طرح مسائل، طرح مشکلات، نظرخواهى و مشاوره در امور گوناگون نیز بوده است. این جلسات، جلساتِ پربرکتى بود.

من هم، چه در آن مواردى که کارى را که دولت انجام مى‏داده است، به تمام معنا قبول داشتم و به آن معتقد بودم و چه در مواردى که بخشى از مجموعه برنامه دولت را قبول هم نداشتم - اتّفاق هم افتاده است که در مجموعِ برنامه دولت، من به گوشه‌اى از کار اعتقادى نداشتم. این جا‌هایى هم که اعتقاد نداشتم، گاهى به این صورت بوده است که لازم مى‏دانستم اظهار نظر قطعى بکنم و تغییر آن را بخواهم. گاهى هم نه؛ در این حد لازم نمى‏دانستم، بلکه نظر پیشنهادى داشتم، مطرح مى‏کردم و مورد توجّه قرار مى‏گرفته، اقدام مى‏شده یا نمى‏شده - در همه این احوال خودم را موظّف مى‏دانستم که از این دولت - که یک دولت حقیقتاً خدمتگزار و با ایمان و داراى حسّ خدمتگزارى و دلسوزى نسبت به مردم بوده است - حمایت کنم. این، وظیفه ماست. مردم هم حقّاً و انصافاً از دولت شما حمایت و از شما قدردانى کردند.

حال، عمر این دولت با همین احساس خوب، به پایان رسید. همه چیز در دنیا، اوّلى و آخرى دارد. به پایان رسیدن مدّت‌ها و سرآمدنِ اَمَد‌ها، جاى تعجّب نیست، و جایى براى استنکار آن هم نیست.
آنچه مهمّ است، این است که محصول این مدّت‌ها چیست؟ مدّت عمر ما هم تمام مى‏شود؛ ناگزیر هم باید تمام شود. آنچه مهمّ است، این است که ما در پایان عمر، چنانچه خودمان بتوانیم محاسب‌هاى در کار خودمان بکنیم - که «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید(1)» چشم انسان تیز مى‏شود و مى‏تواند چیز‌هاى ریزتر را که در امور زندگیش گذشته، ببیند - آیا وجداناً از آنچه که انجام داد‌ه‌ایم، راضى و خوشحال خواهیم بود، یا نه؟

در مسئولیت‌‌ها نیز همین طور است. انسان بایستى در حین مسئولیت، وقتى به گذشته خود نگاه مى‏کند، ببیند آیا کارى که خدا و وجدان خود او را راضى کند، انجام داده است یا نه؟
خوشبختانه شما آقایان خوب کار کردید؛ خوب تلاش کردید. البته این، پایان دوران مسئولیت و کار شما هم نیست. حالا این کار تمام شد، امّا بلاشک هر انسانى در جمهورى اسلامى، وظیفه دارد تا آخرین لحظاتى که اندک توانایى‏اى در او هست، به وظایف خودش عمل کند و در هر میدانى که مى‏تواند، به کشور خدمت نماید.

شما همه، باید آماده باشید که در جا‌هاى مختلف - چه در دولت آینده، چه در حواشى دولت، چه در کار‌هاى اساسى که مربوط به امور کشور است - خودتان را آماده خدمتگزارى بدانید و قرار دهید. این، وظیفه ماست.
این مشاغل، مناصب و عنوان‌ها، فى نفسه ارزشى ندارد. همان طورى که امیرالمؤمنین فرمود، «الاّ ان اُقیم حقّاً(2)»؛ مگر این که انسان با امکانى که در اختیار او قرار مى‏گیرد، حقّى را بتواند اقامه کند؛ کارى را بتواند انجام دهد. همّت باید این باشد و رضایت و خشنودى نیز باید از این باشد.

بنده دائماً شما را در طول این سال‌هاى متمادى دعا مى‏کردم؛ شخص آقاى ‌هاشمى را به نام و حداقل در هر شبانه‏روزى یک مرتبه - و بیش از این - و شما را نیز همین طور، معمولاً دعا مى‏کردم. باز هم دعا خواهم کرد. امیدوارم ان‏شاءاللَّه خداوند به شما توفیق دهد، بتوانید کار‌هایى را که در آینده بر عهده‏تان است، به بهترین وجهى انجام دهید و کسانى هم که خواهند آمد، بتوانند دنباله این کار‌ها را بگیرند.

همان طور که عرض کردم، کار اداره یک کشور و به سامان رساندن مسائل یک کشور و آرزو‌هاى بزرگ، کارى نیست که در کوتاه مدّت انجام گیرد. بخشى از کار‌ها - که همین کار سازندگى است - به بهترین وجهى انجام گرفته است. مراحل دیگرى در پیش داریم؛ کار‌هاى بزرگ دیگرى در پیش است که بایستى انجام گیرد. امیدواریم همه کسانى که در این میدان خواهند بود و مسئولیت خواهند داشت، بتوانند این وظایف را به بهترین وجهى بر عهده گیرند.
ارزیابى من از این دوره خدمتى و کارىِ شما مثبت است و امیدوارم ان‏شاءاللَّه رضایت مردم از شما، موجب رضایت پروردگار باشد و اگر کمبودى هم در کار‌ها بوده است، خداى متعال به لطف و رحمت و فضل خودش آن را مورد گذشت و مرحمت قرار دهد.

چنانچه ملاحظه شده است، بعضى اوقاتْ افرادى از بعضى از مسئولین انتقاد مى‏کنند - نسبت به بعضى از چیز‌ها - انتقاد‌ها نباید به معناى نفى خدمت‌ها و کار‌هاى انجام شده، باشد. انتقاد به جاى خود محفوظ است؛ باید خدماتِ اشخاصى که خدمت و تلاش خالصانه کرد‌ه‌اند، مورد نظر باشد. هیچ گاه انتقاد، به معناى نادیده گرفتن خدمات و کار‌هاى بزرگ نیست.
امیدواریم ان‏شاءاللَّه خداوند متعال لطف خودش را همواره شامل حال شما قرار دهد، و روح مطهّر امام بزرگوار را از شما راضى و خشنود کند، و ان‏شاءللَّه قلب مقدّس ولىّ عصر را از شما خشنود و شما را مشمول دعاى آن بزرگوار گرداند.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏

رهبر فرزانه انقلاب معیار گرا معنویت خواه عدالت جوی و حق طلب است و امکان ندارد که ریز و درشت همه کارهای ناشایست و ناعادلانه ای که در گوشه و کنار کشور رخ داده و چه بسا در برنامه ریزی های غلط برخی مسئولان ریشه داشته تایید کند . رهبر انقلاب کجا مدافع مرفهان بی درد بوده ؟ رهبر انقلاب کجا دست فرزندان وبستگانش را در رانت خواری و معاملات کلان و سوء استفاده های مالی بی حد و اندازه باز گذاشته ؟ رهبر انقلاب همیشه از حقوق مظلومان و محرومان دفاع کرده ولی جناب آقای هاشمی خود و همه بستگان و همه سرمایه داران کشور را مساوی با انقلاب می داند . چرا از کیسه شهید مظلوم و آبروی رهبر انقلاب برای افراد دیگر مایه می گذارید ؟ چرا هر کس که کوچک ترین انتقادی از مجموعه های وابسته به آقای هاشمی انتقاد کند حتما دیوانه ای ضد انقلاب و یاوه سراست و اگر هم دکتر باشد مدرکش بی ارزش است . چرا رهبر انقلاب چهار بار تاکید کرد که رئیس جمهور جوان انتخاب کنید ؟ چرا فکر می کنید که انتقاد از هاشمی انتقاد از اسلام و انقلاب و شهداست ؟ هر کسی خدمات هاشمی را نادیده بگیرد منصف نیست . اما حمایت ما از هرکس که مطلق باشد نه به شرط اجرای حق و عدل حتما او را معصوم پنداشته و دیگران را به سهولت به تیغ جفا خواهیم راند . از سخنان بیست سال قبل امام خمینی و سخنان هشت سال قبل مقام رهبری نمی توانید تاییده ای مطلق برای همه کارها و سخنان آقای هاشمی و مجموعه های مرتبط با ایشان بگیرید . میزان وضع فعلی افراد است .

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 ب.ظ

متاسفانه خزعبلات حجه الاسلام سید عباس نبوی به قدری احساسی ُ کوته بینانه ُ عوامانه ُ مغرضانه و ... است که قلب بیمار ایشان را بر روی حقایق وجود مردان راستین انقلاب اسلامی بسته است.
به زعم من هاشمی شخصیت منحصر به فرد و تاثیر گذار انقلاب است که بیش از نیم قرن عمر پربار خویش را در مسیر تعالی شریعت اسلام و اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی و مبارزه ای هوشمندانه و هدفمند مصروف نموده است.
یاوه سرایی های دوستان نادان و دشمنان دانا تزلزلی در گام های استوار او ایجاد نخواهد گرد و او هیچ گاه از هدف ارزشمند خویش باز نخواهد ماند . به قول مراد دل های بسیجیان جهاد و شهادت ُ آن امام سفرکرده : دیروز روز امتحانی بود که گذشت و فردا روز امتحانی است که پیش می آید و همه ما روز حساب بزرگ تری را در پیش داریم.
نه دفاع چون من و نه غرض ورزی و عقده گشایی های چون دکتر! سید عباس نبوی در این سنت ربوبی تغییری ایجاد نمی کند. لیکن اگر بهشتی هم امروز زنده بود (که هست ) بی شک آماج تیرهای سهمگین ترور شخصی و شخصیتی بود . بدخواهان هاشمی نه به شخص او ؛ بلکه به شاخص های انقلاب می تازند.

متاسفانه آقای رفسنجانی علی رغم همه این عظمت ها بک مشکل اساسی داشته و آن عدم انتقاد پذیری . در زمانایشان ما چهار تا روزنامه بیشتر نداشتیم ولی ایشان همانها را تحمل نمی کرد . مردم به عدالت خدا اعتراض می کنند و خدا منصفانه در قرآن به آنها جواب می دهد . مالک اشتر به علی اعتراض می کند که محمد بن ابی بکر را به مصر نفرست و علی ضمنستایش از مالک اشتر به او پاسخ قانع کننده می دهد . کسی به خواجه نصیر گفت تو سگ هستی و ایشان به جای ناراحتی با مقایسه علمی خود با سگ و تفاوت ویژگی های هر دو اثبات کرد که این دروغ و تهمت است . اما چرا امروز که بسیاری از دردکشیدگان و آگاهان و رهروان صدیق انقلاب و حتی کودکان پاک و جوانان با فرهنگ و متعهد امروز اگر انتقادی به شخص آقای رفسنجانی و عملکردها و سیاست های اقتصادی و فرهنگی ایشان و صدها نفر از قدرتمندان اقتصادی وابسته به ایشان داشته باشند باید شخصیت شان را آماج تهمت ها و فحاشی ها راند و هر نوع فحاشی به سایر کاندیداها و بلکه بی حرمتی به ملت ایران را عین ثواب دانست ؟؟؟ زهی خیال باطل .

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:17 ق.ظ

رزق خود می بری و زحمت ما می داری

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:23 ق.ظ

1ـ اگر رئیس‌جمهور هستید:
اگر شما یک رئیس‌جمهور مقتدر هستید و عزمتان برای شکست انتخاباتی در دوره‌های بعدی جزم است، با خواندن همین بند، قطعا به نتیجه مطلوب دست خواهید یافت. شما باید به شدت مطبوعات منتقد را در معرض فشار بگذارید، به گونه‌ای که فقط نشریات سیب‌زمینی‌صفت در دوره شما منتشر شوند. به این ترتیب، شایعات و اخبار خاله‌زنکی در مورد شما، خانواده و نزدیکانتان رواج یافته و در اندک زمانی، مبالغ میلیاردی در ذهن مردم کوچه و بازار به حساب شما و دوروبری‌هایتان ریخته خواهد شد. به این ترتیب، شما با یک تیر، دو نشان زده‌اید؛ هم به عنوان مخالف آزادی بیان معرفی شده‌اید و هم غارتگر بیت‌المال!

البته اگر شما یکی از وزنه‌های نظام و دارای اعتبار سیاسی بالایی باشید، ممکن است، روند شکست شما اندکی به مشکل برخورد کند. در این حالت، توصیه می‌شود به اطرافیان و به ویژه فرزندانتان، سفارش کنید تا با رفتار و اعمالشان، شایعات پیرامون را دامن بزنند. تکبر و تفاخر هم در این مرحله بسیار خوب جواب می‌دهند. برای تضمین صد درصدی شکست‌تان، حتما وزارتخانه‌هایی مثل اطلاعات را به جناح رقیب واگذار کنید تا در آن ترکتازی کنند. مطمئن باشید به کار بستن این دستورالعمل طی دو تا هشت سال بعد، به خوبی جواب خواهد داد.

2ـ اگر نامزد حزب پیروز هستید:
اگر شما عضو یک حزب محبوب هستید و توانسته‌اید در یک انتخابات پیروز شوید، راه‌حل برای شما هم بسیار ساده و شفاف است. شما باید به همه مردم نشان دهید که هدفتان در پست جدید، همه چیز، جز خدمت است و رأی مردم صرفا برای شما و دوستانتان یک نردبان و سکوی پرش است. مثلا فرض کنیم شما و دوستان حزبی‌تان توانسته‌اید در انتخابات شورای شهر برنده شوید؛ در این حالت، شما باید حتما برای انتخابات بعدی (فرض کنید پارلمان) از سمت قبلی‌تان استعفا دهید. اصلا مهم نیست که صلاحیت شما برای نامزدی انتخابات بعدی تأیید شود و یا حتی برنده شوید، آنچه مهم است، این است که به کسانی که در انتخابات قبلی به شما رأی داده‌اند، ثابت کنید که پشیزی برای رأی آنان و مسئولیتی که داشته‌اید، ارزش قایل نیستید. اگر در انتخابات بعدی هم پیروز شدید، باز هم می‌توانید با تلاش و کوشش در عمل به این دستور، شکست و حتی بی‌آبرویی خود را تضمین کنید: در سمت جدید (فرض کنید وکالت) دایما به حریف، بد و بیراه بگویید و برای این کار از تریبونی که در اختیار دارید، نهایت استفاده را ببرید، اما به هیچ وجه، کاری جدی (یا خدای ناکرده استعفا) انجام ندهید. پس از آن‌که طی مدت دو تا سه سال، به طور کلی اعتماد و اطمینان مردم را از دست دادید، آن‌وقت به سراغ کارهایی چون تحصن یا استعفا بروید. به این ترتیب، قطعا هیچ‌کس از شما پشتیبانی نخواهد کرد و ضمن شکست در این دوره، شکست خود در دوره‌های بعدی را تضمین کرده‌اید. مطمئن باشید حداکثر در عرض مدت دو سال، این دستورالعمل اثر خواهد کرد.

3ـ اگر برای نخستین بار نامزد می‌شوید:
اگر به عنوان مدیری موفق، موقر و تا حدودی ارزشی شناخته شده و مورد اعتماد اکثریت بوده‌اید و حالا تصمیم دارید به رغم حامیان بسیار قدرتمند خود، علاوه بر شکست، خودتان را مضحکه خاص و عام کنید، این بخش از دستورالعمل را آویزه گوشتان کنید: نهایت جوادبازی خود را به نمایش بگذارید: لباس‌های خارجی با رنگ‌های تند و زننده بپوشید، به کفش‌هایتان روغن بادام بمالید و موهایتان را واکس بزنید، ساعت سوئیسی، عینک آمریکایی و ادکلن فرانسوی بخرید و زانتیا سوار شوید. از دخترها و پسرهای ژیگول برای تبلیغات استفاده و کنسرت‌های «دی‌جی‌ می‌جی» برگزار کنید و در عین حال از ارزش‌ها و حزب‌الله صحبت کنید و یک خط در میان گذشته خود را نفی و تأیید نمایید.

قاعدتا با این کار، طنزنویس‌ها، کاریکاتوریست‌ها و منتقدان داخلی و خارجی را به خود جلب می‌کنید و آنان در کمتر از دو هفته،‌ آنچنان شما را له و بی‌آبرو می‌کنند که نه تنها حامیان قدرتمند شما از شما روگردان می‌شوند، بلکه مردم کوچه و بازاری هم که تحت تأثیر تبلیغات میلیاردی شما می‌خواسته‌اند به شما رأی دهند، هم از انتخاب خود، پشیمان می‌شوند.

4ـ اگر با رقیبتان ائتلاف کرده‌اید:
اگر شما به هر دلیلی مجبور شده‌اید با رقبایتان ائتلاف کنید و از کسی که از او خوشتان نمی‌آید، حمایت کنید، این بخش برای شما نوشته شده است. به ویژه اگر کل این فرآیند، مدت بسیار کوتاهی اتفاق افتاده باشد (مثلا در فاصله مرحله نخست تا مرحله دوم انتخابات) این دستورالعمل بسیار خوب جواب خواهد داد: سعی کنید حین حمایت از نامزد جدید، دایما اشکالات داشته و نداشته او را بازگو کنید و حتی در هنگام تبلیغ به نفع نامزد جدید هم از نثار بد و بیراه به او دریغ نکنید. در نظر داشته باشید که حمایت بی‌سروصدا یا تبلیغ بی‌ادعا، می‌تواند به پیروزی شما و نامزد جدیدتان بینجامد، در نتیجه به شدت از این امر پرهیز کنید. این دستورالعمل بسیار ظریف و بومی است. مثلا در فرانسه؛ شعار «به این ... رأی دهید تا آن فاشیست رأی نیاورد»، منجر به پیروزی می‌شود، اما همین شعار در ایران به شکست می‌انجامد. اگر می‌خواهید خودتان را بی‌آبرو و نامزدتان را لجن‌مال کنید، از این دستورالعمل فقط در ایران استفاده کنید.

5ـ اگر یک حزب سنتی و قوی حامی شماست:
اگر شما مدارک عالی دانشگاهی واقعی، سابقه مدیریتی نسبتا طولانی، برادرانی تیزهوش، اعتماد دستگاه و حمایت یک یا چند حزب سنتی محافظه‌کار قدرتمند را به عنوان پشتوانه خود دارید و عزمتان را جزم کرده‌اید تا علاوه بر شکست، کمترین میزان آرا را بیاورید، این دستورالعمل برای شماست.

لطفا پیش از کناره‌گیری از سمت اجرایی و آمادگی برای انتخابات، حال همه را بگیرید و به همه وانمودکنید که اعمالتان جناحی است. چراغی برافروزید و خوب هویت خودتان را نشان دهید.تا اینجا، شما نه تنها جناح‌ها و احزاب رقیب، که بسیاری از مردم را هم تبدیل به دشمن کرده‌اید، البته هنوز احتمال دارد شکست نخورید یا شکست بخورید، اما مفتضح نشوید. برای حصول نتیجه مطلوب (شکست فضاحت‌بار) پس از کناره‌گیری از سمت اجرایی هم آرام ننشینید و به اتفاق اخوان و همین‌طور احزاب حامی‌تان، شروع به کارهای مناسب کنید. مثلا اگر شورایی برای هماهنگی و حکمیت بین نامزدهای همسو با شما تشکیل شده، کاری کنید که همه بفهمند ماجرا فرمالیته است و شما نامزد نهایی پیشینی هستید. به این ترتیب، نه تنها امکان ائتلاف را از دست می‌دهید، بلکه حتی دوستان را هم تبدیل به دشمنان می‌کنید و علاوه بر جبهه مقابل، برادران خودی هم کمر به نابودی شما می‌بندند.
مطمئن باشید از آخر، یا اول می‌شوید و یا دوم و به این ترتیب، خود و احزاب حامی‌تان را نابود خواهید کرد.

6ـ اگر تازه رئیس‌جمهور شده‌اید:
اگر دری به تخته خورده و رئیس‌جمهور شده‌اید، اما در نظر دارید طی مدت دو تا چهار سال موجبات شکست خود و همفکرانتان را فراهم آورید، در عمل به این بند بکوشید:
سعی کنید همان شعارها و استدلالات متواضعانه و عوام‌پسند خود در هنگام تبلیغات انتخاباتی را در کنفرانس‌های خبری و به ویژه در رویارویی با خارجی‌ها تکرار کنید و مطمئن باشید در عرض مدت کوتاهی، وجهه بین‌المللی خود را از دست می‌دهید. مشاوران و هیأت همراه خود را همیشه از بین دوستان قدیم و مداحان جدید انتخاب کنید. بر شعارهای پوپولیستی پافشاری کنید و به هر قیمتی که شده،صبر و تحمل نداشته باشید و حاضرجوابی خودتان را تقویت کنید، تا آنجا که حتی اگر خبرنگاری سؤال ناجوری پرسید، همانجا ادبش کنید.

خاکی بودن را به افراط برسانید سنت حسنه یکی به نعل زدن و یکی به میخ را نه تنها زنده نگه دارید که در تقویت آن هم بکوشید... *مطمئن باشید با عمل به این دستورها، هم وجهه بین‌المللی و هم مقبولیت داخلی را از دست خواهید داد. شکست آتی شما می‌تواند تضمین‌شده باشد.

7ـ اگر برانداز هستید:
گزینه تحریم، تضمین‌شده‌ترین راه‌حل برای شکست و بی‌اعتباری است و بسیار سریع، مطمئن و شفاف اثر می‌کند. راه‌حل و دستورالعمل خاصی برای این گزینه پیشنهاد نمی‌شود. با اطمینان خاطر از شکست، هرجا و هر بار که مایل بودید، انتخابات را تحریم کنید و از مردم مصرانه بخواهید تا در آن «خیمه‌شب‌بازی» شرکت نکنند. مردم در خیمه‌شب‌بازی شرکت خواهند کرد، اما «سیاه» آن شما خواهید بود.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ق.ظ

اما بعضی ها ریز و درشت مشکلات کشور و جهان اسلام ُ دوری پس از جنگ جامعه از معنویت ُ فساد اقتصادی و مالی برخی مسولین و ... را یک جا به هاشمی نسبت می دهند.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 ق.ظ

بهزاد نبوى، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى ایران در گفت وگو با ایسنا به ارائه دیدگاهها و نظرات خود درباره نتایج نهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى پرداخت.
نایب رئیس مجلس ششم گفت: مردم در این انتخابات به سراغ فردى رفتند و او را به صندلى دومین جایگاه سیاسى در ساختار کشورمان برگزیدند که به ظاهر کمترین حمایت را از سوى نخبگان، احزاب و گروه ها و مراجع سیاسى به دنبال خود داشت و این پدیده جالب مى نماید.
به اعتقاد بهزاد نبوى مردم در این انتخابات نشان دادند که به دنبال «تغییر و اصلاح وضع موجود» هستند. وى رأى دهندگان را به اکثریت رأى دهنده به احمدى نژاد و اقلیت متمایل به هاشمى تقسیم مى کند و معتقد است: این اکثریت که من در آنالیز ترکیب شان تصور مى کنم بیشتر اقشار و طبقات محروم تر و حاشیه نشین شهرها، ساکنین روستاها و توده هاى مردم بودند، در واقع تغییر و اصلاح را در انتخاب یک چهره ناشناخته بدون اتکاء به قدرت و نقد کننده مدیریت ۲۷ ساله و بالاخره احمدى نژاد را فردى از جنس خودشان دیدند.»
وى به اقلیت حامى هاشمى اشاره کرد و گفت: «عده اى هم که مثل ما اصلاح طلبان تغییر و اصلاح کشور را در گرو تداوم اصلاحات دانستند و بر این باور بودند که در سایه حفظ حداقل آزادى و مردم سالارى این امر تحقق خواهد یافت و لذا به هاشمى رأى دادند. این افراد غالباً طبقه متوسط و روشنفکران جامعه را تشکیل مى دادند.»
در نگاه نبوى، آراى تهران به خوبى این را نشان مى دهد : «به آراى مردم تهران نگاه کنید، خیلى دقیق است. از خط خیابان انقلاب به بالا، در دوره اول، رأى دکتر معین و در دور دوم رأى هاشمى حائز اکثریت شد و از این خط هر چه به پایین تر مى رویم رأى آقاى احمدى نژاد بیشتر مى شود.»
این فعال عرصه سیاسى «مظلوم تلقى شدن احمدى نژاد از سوى مردم» را یکى از عوامل مهم پیروزى وى عنوان کرد: «دسته اول مردم حتى حمایت هاى نخبگان و طیف وسیعى از جریانات سیاسى را از هاشمى، حمایت قدرت از وى تلقى کردند و مظلومیت آقاى احمدى نژاد برایشان بیشتر نمود پیدا کرد. فضا براى این دسته به گونه اى ترسیم شده بود که دیگر برایشان مهم نبود آیا این حامیان، وابسته به مراکز قدرت هستند یا خود از کتک خورده ها یا محذوفین و مظلومین جامعه؟ و تصور مى کردند احمدى نژاد تنهاست و از او حمایت مى کردند.»
نبوى درپاسخ به برخى انتقادات از اصلاح طلبان که عنوان مى کنند دوره اصلاحات، با سیاست هاى نادرست اقتصادى، طبقه اى محروم را در کشور حجیم کرد و در نهایت همین طبقه به دولت اصلاحات پایان داد گفت: «در دوره اصلاحات وضع مردم نسبت به دوره ها ى قبل به شهادت شاخص هاى کلان، بهتر و قدرت خریدشان بیشتر شده است، اما آنچه که این تصور را ایجاد کرد؛ اولاً تبلیغات گسترده و ۸ ساله رادیو و تلویزیون و یک جناح خاص و القاى این نکته بود که دولت اصلاحى اصلاً به فکر معیشت و گرسنگى مردم نیست و تنها اهداف سیاسى را دنبال مى کند.»
«ثانیاً معلوم است که کارکرد شعارهایى نظیر «پول نفت را به سر سفره ها مى بریم»در میان توده هاى مردم، از کارکرد شعار «سرمایه گذارى با درآمد نفت» به مراتب بیشتر خواهد بود. این آقایان از چند ماه پیش وعده دادند که سرمایه گذارى بس است و باید پول نفت سر سفره مردم دیده شود. این نوع شعارها در میان مردمى که سفره هایشان خالى است، تأثیرگذار است. آنها هم نمى پرسند که چگونه این پول سر سفره مى آید و آیا اساساً درست هست که ثروت ملى به این شکل هزینه شود؟ مردم در کوتاه مدت متوجه نمى شوند اجرایى کردن این شعارها مانند این است که خانواده اى براى رنگین کردن سفره اش، خانه و فرش و دیگر وسایل زندگى خود را بفروشد.»
نبوى بحث مقابله با رانت خواران و آقازاده ها را بحثى درست خواند ولى در عین حال به کار برد تبلیغاتى تأکید کرد و گفت: طبیعى است که شعار «مى خواهیم نگذاریم عده اى آقازاده و مدیران ۲۷ سال گذشته پول نفت را بخورند» و «آن را مى آوریم سر سفره ها» تأثیرگذار است.
نبوى درباره سیاست هاى اقتصادى گذشته که منجر به گسترش طبقه محروم و تهیدست در کشورمان شد گفت: « البته بهتر است بفرمایید سیاست هاى اقتصادى این ادوار تأثیر چندانى در کاهش محرومیت ها و تهیدستى ها نداشته است، و الا شکل گیرى طبقه محروم نه تنها محصول این دوره، حتى محصول انقلاب نیست، مع الوصف به سیاست هاى اقتصادى کشور انتقادات زیادى وارد است و من از کسانى بودم که هیچ وقت با سیاست تعدیل و افزایش قیمت ها و حذف سوبسیدها، پیش از بهبود وضع اقتصادى و افزایش چشمگیر قدرت خرید مردم، موافق نبودم»
وى همچنین هشدار داد: «فرق من با جماعت جدید این است که معتقدم اگر پول نفت را مستقیماً سر سفره ها ببریم، در آینده کشور دچار بحران خواهد شد و منابع سرمایه گذارى را از دست خواهد داد».
نبوى در تحلیل نتایج انتخابات گفت: «در مرحله اول ]اتفاقى[ رخ داد که این مورد را باید به عجایب هفت گانه اضافه کرد.
وى تأکید کرد: « به نظر من استفاده از یک تشکیلات با شرح وظایف مشخص که از بودجه دولت و بیت المال تغذیه مى شود، به عنوان یک حزب سیاسى، در انتخابات نابخشودنى است.»
نبوى ادامه داد: «اما در دور دوم اتفاق دیگرى افتاد.]اتفاق[ پیروزى مرحله اول نمى توانست رأى ۵ میلیونى را به ۱۷ میلیون برساند. بلکه در مرحله دوم در میان مردم ناامید از اصلاحات این تصور ایجاد شد که کسى از جنس خودشان آمده است و این فرد تبدیل به نماد مظلومیت شد که همه علیه او برخاسته اند. نبوى با اشاره به شگرد تبلیغاتى هواداران احمدى نژاد گفت: در یکى از برنامه ها گفتند «مگر احمدى نژاد چقدر قدرت دارد که همه علیه او برخاسته اند»، یا در جایى گفتند که «حتى برق را قطع کرده اند که سخنرانى احمدى نژاد شنیده نشود»، که بعداً معلوم شد چنین نبوده است و تلویزیون هم على رغم مصوبه دولت از اعلام این که برق در جایى قطع نشده بود، در برنامه گفت و گوى ویژه خوددارى نمود.»
وى افزود:«بدین ترتیب حمایت کنندگان هاشمى تبدیل به مافیایى شدند که علیه یک مظلوم که هیچ کس از او حمایت نمى کند، بپا خاسته اند؟! او شد یک فردى که هیچ ربطى به قدرت ندارد و به خاطر ورود به منطقه ممنوعه قدرت مورد تهاجم قرار گرفته است. به طورى که حتى اجازه نمى دهند برنامه اش از صدا و سیما پخش شود؟!»
«در دور دوم، گرایش ملى به سمت یک کاندیدا ایجاد شد و این در حالى بود که واقعیت غیر از برداشت توده ها بود در این دوره، کمترین ارتباط را هاشمى با قدرت داشت و تلاش هاى گسترده و سازمان یافته براى تخریب و حتى تضییع آراى وى از سوى برخى تشکیلات صورت گرفت و طرف مقابل به طور مستمر از سوى آن ها که در شکل دهى و حتى افزایش یا کاهش شمارش آراى مردم تأثیرگذار بودند، حمایت مى شد.» وى افزود: حتى همین نهاد مسجد اگر خلاف نظر مراکز قدرت عمل کند با او برخورد مى شود چنانکه با آقاى توسلى برخورد شد.
«به عنوان مثال بعد از ظهر سه شنبه ۳۱ خرداد ۸۴ (یعنى سه روز پیش از انتخابات مرحله دوم) با حکم قضایى اوراق تبلیغاتى حمایت حامیان معین از هاشمى را توقیف و ادامه چاپ آن را متوقف کردند و وقتى آنها را آزاد کردند که دیگر زمان چاپ و توزیع عملاً از دست رفته بود. تمام تابلوهاى تبلیغاتى الصاقى حامیان معین براى هاشمى را با وجود این که در آن از کسى اسم نبرده بودیم، به شکل سازمان یافته و به همراه داربست ها باز کرده و مى بردند.»
«اتفاقاً اگر قرار بود در این انتخابات، کسى مظلوم تلقى شود این طرف بود، نه آن طرف. برخى از افرادى که تبلیغ مى کردند دستگیر شدند».

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:45 ق.ظ

طباطبایى نماینده تهران: احمدى نژاد از سخنان افرادى مانند کلهر جلوگیرى کند، زیرا او با چهره دینى که پسند جامعه اسلامى و دینى است، به میدان آمد و از آراى مهم حزب الله برخوردار بود
محمدتقى رهبر، نماینده اصفهان در واکنش به سخنان کلهر: یکى از مطالبات مجلس از دولت آینده، برخورد با بى حجابى زنان و دختران و کشیده شدن دیوار عفاف در جامعه است

گفت وگوى مهدى کلهر، مشاور فرهنگى دکتر محمود احمدى نژاد رئیس جمهورى منتخب با شبکه جهانى مهاجر واکنش هاى مختلفى را برانگیخت. این گفته ها در مجلس شوراى اسلامى موجبات عصبانیت برخى نمایندگان را پدید آورد و توده مردم را نیز متعجب ساخت. اما کلهر چهار روز بعد از انجام این مصاحبه در مصاحبه اى دیگر با بخش فارسى رادیو بى.بى.سى گفته هاى خود را تکذیب کرد. او به این رادیو گفت: «آنچه را در مصاحبه با شبکه تلویزیونى مهاجر گفته ام، برنامه هاى فرهنگى رئیس جمهورى منتخب نیست، بلکه این اظهارات، نظر شخصى بنده است.»
کلهر در عین حال اظهار داشته از آنجا که سابقه اى فرهنگى دارد و در مسائل مختلف مورد مشورت آقاى احمدى نژاد قرار مى گیرد، به احتمال زیاد ایشان به سمت این گونه سیاست ها پیش برود.
دفتر رئیس جمهورى منتخب نیز پس از این مصاحبه در بیانیه اى اعلام داشته است که تنها این دفتر اظهارات دکتر احمدى نژاد را منعکس مى کند و هرگونه اظهارنظر رئیس جمهورى منتخب، تنها از این طریق در اختیار عموم قرار مى گیرد.
اما حامیان دکتر احمدى نژاد که اکثراً از داخل مجلس شوراى اسلامى با خبرنگاران سخن مى گفتند نیز از صحبت هاى کلهر برآشفته اند. مهدى طباطبایى، نماینده تهران در مجلس از احمدى نژاد خواست از سخنان افرادى مانند کلهر به نمایندگى از او جلوگیرى کند تا باعث تردید در موافقان وى نشود. طباطبایى که یک روحانى و عضو ائتلاف آبادگران است، به ایرنا گفت: سخنان کلهر با فرض صحت با مبانى فکرى و پیشنهادات قبلى آقاى احمدى نژاد نمى سازد. زیرا او با چهره دینى که پسند جامعه اسلامى و دینى است به میدان آمد و از آراى مهم حزب الله برخوردار بود.
سخنان جلال یحیى زاده، نماینده تفت و میبد نیز گفته هاى طباطبایى را تأیید مى کند: «سخنان کلهر به نمایندگى از احمدى نژاد اگر واقعیت داشته باشد، اذهان بسیارى از متدینین را مشوش مى کند. رئیس جمهورى منتخب و جناحش متهم به برخى سختگیرى ها و خشونت گرایى در این مقوله هستند. در این میان عده اى به طرفدارى از ایشان، مى خواهند باز عمل کنند.»
محمدرضا میرتاج الدینى، عضو کمیسیون فرهنگى هفتمین مجلس شوراى اسلامى نیز دیروز در گفت وگو با ایلنا خواسته بود که دفتر آقاى احمدى نژاد در خصوص مباحث مطرح شده توسط کلهر توضیح بدهد.
او ادامه داد: «گفته هاى کلهر برخلاف نظرات و دیدگاه هاى احمدى نژاد است.»
این در حالى است که محمدتقى رهبر، نماینده اصفهان در مجلس شوراى اسلامى یکى از مطالبات مجلس از دولت آینده را برخورد با بى حجابى زنان و دختران و کشیده شدن دیوار عفاف در جامعه اعلام کرده است.»
او در جمع خبرنگاران اظهار داشته تشکیل خانه شادى، کلاس هاى موسیقى و اردوهاى مختلط دانشجویان از مشکلات دانشگاه هاى ما است.
طباطبایى، نماینده تهران هم عملى شدن سخنان و وعده هاى کلهر را «بعید» دانسته و افزود: اگر این موضوع به این شکل مطرح شود، قطعاً به زیان همراهان و همفکرانشان خواهد بود.
وى اظهار داشت: قبل از طرح چنین موضوعات و قطعى شدن آن، از آقاى احمدى نژاد تقاضا داریم از چنین سخنانى پیشگیرى کند تا باعث تردید در موافقان ایشان نشود.
طباطبایى در پاسخ به این سؤال که آیا با سخنان «محمدتقى رهبر»، نماینده اصفهان در مورد لزوم برخورد با بدحجابى موافق است، گفت: ایران یک کشور اسلامى و داراى حکومت اسلامى است. نمى شود هر فرد، هر لباسى خواست بپوشد.
کلهر که سخنانش با اعتراض گسترده هواداران احمدى نژاد مواجه شده به بى.بى.سى گفته است: «احمدى نژاد صبغه فرهنگى ندارد، در میان اطرافیانش چهره شاخص فرهنگى وجود ندارد، خود یا اطرافیانش تخصصى در زمینه رسانه ها ندارند، کلهر خودش را تنها فردى معرفى کرده که در دوران انتخابات در زمینه مسائل فرهنگى مورد مشورت آقاى احمدى نژاد قرار مى گرفته است.
اما از سوى دیگر، یحیى زاده در پاسخ به این سؤال که شاید کلهر قصد تلطیف فضا را داشته باشد، گفت: کجاى این کار، تلطیف است. این کار، اذهان بسیارى دیگر را مشوش مى کند.
نماینده تفت و میبد اضافه کرد: جناح پیروز در انتخابات در طیف وسیع و گسترده، داراى افرادى با این نوع تفکر است ولو اینکه آقاى احمدى نژاد، شخصاً این دیدگاه را نداشته باشد.
یحیى زاده اظهار داشت: خود آقاى احمدى نژاد هم ممکن است در برخى کارها، سختگیرانه عمل کرده باشد.
مهدى کلهر در گفت وگو با شبکه مهاجر، مسائل مختلفى را مطرح و مورد بحث قرار داده بود. او به حسن آرپناهى، مدیر شبکه که خود اجراى گفت وگو را برعهده داشت، در مورد موسیقى گفت: «متأسفانه در این چند سال به خاطر کج سلیقگى هایى که شد، موسیقیدانان جوان و بااستعداد ما زیر فشار بودند. وزارت ارشاد به سختى مجوز مى داد. حتى صدا و سیما از نمایش ابزار موسیقى پرهیز مى کرد. کجاى دنیا این چنین با موسیقى رفتار مى شود؟ ما باید موسیقى مان را به دنیا صادر کنیم. درآمد ما از موسیقى مى تواند چندین برابر نفت باشد. موسیقى پاپ یا حتى راک ایران جاى پیشرفت زیادى دارد. باید فضا را آنقدر آزاد کنیم که همه اجازه کار داشته باشند.»
کلهر در ادامه مصاحبه خود با مهاجر به حضور خواننده هاى لس آنجلسى اشاره کرد و افزود: «حتى آن طرف آبى ها هم باید مجوز فعالیت داشته باشند. از نظر آقاى دکتر احمدى نژاد هیچ محدودیتى براى ایرانیان خارج کشور نباید بگذاریم. نه تنها در عرصه موسیقى که در هیچ عرصه دیگر... همه تلاش آقاى دکتر در این راستا است که همه کدورت ها برطرف شود. ایرانى به صرف ایرانى بودنش قابل احترام است؛ حتى اگر افکارى متضاد داشته باشد...»
مد لباس و آزادى مطبوعات نیز از دیگر بحث هایى بود که مشاور فرهنگى رئیس جمهورى منتخب به آن اشاره داشت: «من در مورد مد صحبت هاى بسیارى دارم، دختران ما از خوش سلیقه ترین دختران دنیا هستند. این هم به فرهنگ چند هزار ساله ما برمى گردد. حرف ما این است که چرا بر فرض یک دختر گیلکى با آن لباس محلى بسیار زیبایش نتواند آزادانه در خیابان راه برود و همه اش مراقب باشد که پلیس و بقیه سازمان ها جلویش را بگیرند؟ ما مى توانیم این لباس هاى محلى شیک را به عنوان لباس اصیل ایرانى به دنیا عرضه کنیم. حتى در Fationها با همین لباس شرکت کنیم.»
کلهر ادامه داد: «هیچ بایدى در کار نیست. تأکید مى کنم حاکمیت حق دخالت در حریم خصوصى افراد را ندارد.»
او درباره مطبوعات افزود: «من قول مى دهم که در زمان ریاست جمهورى آقاى دکتر احمدى نژاد شاهد آن بگیر و ببندهاى سابق نباشیم.»
نماینده فرهنگى احمدى نژاد در بحث آزادى ماهواره ها نیز به رویکرد دولت احمدى نژاد در حذف سانسور و فشار اشاره کرد و گفت: «همه آزادند که ماهواره داشته باشند. اگر کسى بخواهد به زور مانع چیزى شود، خب معلوم است که مردم لجبازى مى کنند...»
او در پایان صحبت هایش نیز اظهار امیدوارى کرد که تاریخ به حرف هایش صحه بگذارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد