آیا بی دینان نیازی به هدایت ندارند ؟

                          آیا بی دینان نیازی به هدایت ندارند ؟

یکی از مشکلات تبلیغات و تعلیمات  مذهبی رایج این است که معمولا مخاطب آن افراد مذهبی و سنتی هدایت یافته است . مخاطب سخنرانی های دینی یا بازاریان اهل مسجد است یا کارمندان و کارگران نمازخوان و متدین یا دانشجویان عاشق دین و اهل دعای کمیل و توسل . اما کسانی هم هستند که به کلی یا جزئی راه را گم کرده اند و در چند راهی ادیان و افکار آشفته سرگردانند و دنبال نه فقط اهل دل بلکه اهل فکر می گردند تا کمک شان کند . من با این قبیل افراد کمابیش رو به رو هستم که در مرحله انتخاب دین مانده اند  یا از اسلام خارج شده و در چند راهی ادیان و مذاهب دیگر مانده اند . افراد زیادی هستند که 10 یا 20% متدین هستند ؛ نماز می خوانند ولی احادیث را قبول ندارند ؛ روزه می گیرند ولی نماز نمی خوانند ؛ نماز می خواند ولی ظاهر اعمالشان از احکام و باطن اعمالشان از اخلاق تهی است  ؛  کسان دیگری هم هستند که اعتقادات مذهبی دارند اما احکام دینی را قبول ندارند ؛ کسانی هستند که احکام مذهبی را مو به مو اجرا می کنند اما اصلا از اخلاق و تقوا و خداترسی بویی نبرده اند ؛‌ مسلمانانی را می شناسم که آداب و سنن دینی را دارند اما تفکرات و اعتقاداتشان کاملا غیر اسلامی است ؛  افراد دیگری هم هستند که ظواهرشان یک لحظه هم برای یک روحانی و عالم دینی یا افراد مذهبی قابل تحمل نیست ؛ مثلا ظاهرشان نمایانگر دنیا پرستی و اسارت رنگ و مد و هوس و انواع انحرافات رفتاری است ؛ اما وقتی از نزدیک با آنان سخن می گوییم و حرف دلشان را به راحتی به زبان می آورند ، بدون این که نیازی به ظاهرسازی و ریا کاری داشته باشند ، از حساسیت های خاصی سخن می گویند که نشانگر مراحل مهمی از توجه به دینداری یا احکام شرعی و اخلاق مذهبی است ؛ اما به لحاظ ظواهر غلط اندازی که دارند ، نه در مسجد جایی برایشان هست و نه سخنرانی واعظان و عالمان مذهبی در رادیو و تلویزیون خطاب به آنان حرفی می زند . وقتی این قبیل افراد را از نزدیک می بینم و با افکار و احساسات شان آشنا می شوم ، عظمت سخن و کار حضرت عیسی (ع) را بیشتر درک می کنم . در ماجراهای زندگی آن حضرت همه خوانده و شنیده اند که روزی حضرت عیسی (ع) رفت و در کنار افراد فاسد و منحرف نشست و برخی از مردم اعتراض کنان گفتند : نگاهش کنید چه کار ناهنجاری می کند . حضرت جواب داد که من برای هدایت گمراهان آمده ام  ؛ اما هدایت یافتگان را خداوند خود هدایت می کند ؛ چرا که راه را یافته اند .  در قرآن شریف می خوانیم که حضرت لوط(ع) برای هدایت همجنس بازان و پیامبر اکرم(ص) و حضرت ابراهیم ، برای هدایت بت پرستان و ستاره پرستان مبعوث می شوند  ؛ اما امروزه به نظر می رسد که اکثریت عالمان دینی به نوعی راحت طلبی پیشه کرده اند و از همه جهان اسلام و جهان انسان امروز،  تنها به حوزه های علمیه و محافل شدیدا سنتی و مذهبی اکتفا کرده اند و مخاطب اصلی آنان طلاب حوزه های علمیه یا متدینان کم و بیش  هدایت یافته است ؛ که خوشبختانه اینان نیاز چندانی به هدایت ندارند (!) . از این رو ،  اصل جهاد فرهنگی و هجرت فرهنگی به کلی فراموش شده است . علما و مراجع بزرگ تقلید به شهرستانها نمی روند و منبر نمی کنند و حتی در تلویزیون درس اخلاق و تفسیر ندارند  ؛‌ بسیاری از حوزه های علمیه شهرستانها غالبا به دلیل فقدان علمای بزرگ و حتی روحانیون فاضل ، از لحاظ علمی ضعیفند  . عالمان برجسته و فضلای بزرگ گویا نمی توانند با منحرفان فکری و فرهنگی تفهیم و تفاهم داشته باشند و تنها مومنان شاخص و یا عادی مسجد رو و اهل تکیه و عزاداری را می شناسند و بس . حساب کنید نیاز عظیمی که به عالمان برجسته در گوشه و کنار کشور وجود دارد ، اکثر محافل و مجالس دینی به صورتی ناشیانه به وسیله افراد غیر متخصص و گاهی بی تجربه و کوچه بازاری اداره می گردد و علت شیوع گسترده عوام زدگی و خرافات رنگارنگ را هم از همین جا می توان بهتر درک کرد . به نظر می رسد مهمترین و گسترده ترین دسته های مخاطبان اصلی دین فراموش شده و همه سرمایه گذاری ها روی کسانی صورت می گیرد که اگر این هزینه ها را برای بی دین ساختن آنان صرف می کردیم ، باز هم بر دین و سنتها پا می فشردند و دیندار می ماندند ؛‌چون به ظواهر و آداب دینی عادت کرده اند . توجه اکید به این دسته مخاطبان باعث شده که تبلیغات دینی شکل مدار بسته و ثابتی پیدا کند و ذهن و زبان مخاطبان نیازمند دیگر را نشناسد .

نظرات 2 + ارسال نظر
روان نویس یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:12 ب.ظ http://ravannevis.blogfa.com

سلام
منهم با شما موافقم
باید برنامه های دینی که در قالب جلسات گفتگو - سمینار - همایش و غیره برگزار می گردد برای همه باشد نه فقط قشر خاصی از مردم .
و این را هم قبول دارم که ظاهر نشان دهنده باطن نیست .
چرا که در اطراف خود فراوان دیده ام .
به نظر من اصلا ارزش گذاری بر روی انسانها بر هر مبنایی که باشد غلط است . حال خواه مذهبی و خواه غیر مذهبی
به قول بزرگی :
ما باید انسانها را به خاطر انسان بودنشان دوست داشته باشیم . نه چیز دیگر
دوست کوچکت
روان نویس

مهدی ناصری دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:31 ب.ظ http://naseri17.blogfa.com

سلام
مطلب جالب و ظریفی را عنوان کرده اید. برای من داشتن اخلاق درست از تدین ارجعیت دارد. ولی جسارتا این مطلب را خودتان نوشته اید یا از جایی انرا آورده اید؟ خوشحال می شوم به وبلاگم سری بزنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد