چند خاطره جدید

                                           چند خاطره جدید

 دینداری هوایی ! 

سوار تاکسی شده بودم . سر بحثی باز شد و راننده بعد از تاملاتی عمیق گفت : یک سوال خیلی مهم دارم که امیدوارم صاف و پوست کنده واقعیت را برایم بگویید . من هم تصور کردم که با این قیافه جدی و به ظاهر اهل فکری (!)که دارد ، حتما یک سوال بسیار حیاتی و اساسی دارد که خیلی عمیق و فیلسوفانه است . گفتم بفرما . گفت : این کاغذهایی که در خانه ها می اندازند یا در خیابان دست آدم می دهند و در آن نوشته که باید این نوشته را کپی کنید و در چندین و چند خانه بیندازید تا خوشبخت شوید و اگر چنین نکنید بدبخت می شوید . آیا این ها واقعیت دارند ؟ اگر به آنها عمل نکنیم ،‌ آیا اتفاقی نمی افتد ؟ گفتم : شما دینتان را از کجا می گیرید ؟ از هوا ؟ از رهگذران ؟ از کوچه و بازار و عوام الناس یا حرفهای صد من یک غاز آدم های نادان ؟ خوب دین منابعی دارد . احکام شریعت و آداب طریقتش روشن است . کجای دین آمده که هرکس چیزی نوشت و دستتان داد فوری به آن ایمان بیاورید و بدان عمل کنید ؟ مگر نه این است که سخن دینی و باور دینی باید مستند به منابع اصیل قرآنی یا حدیثی و یا متکی بر دلایل برهانی و یقینی باشد  . گفتم اتفاقا خانم بنده می گوید در ایام کودکی یک بار از همین کاغذها دستم دادند و در آن نوشته بود که اگر چنین و چنان نکنی حتما فی الفور خواهی مرد . او هم به مقتضای بچگی برای این که لااقل برای یک بار هم که شده مرگ را تجربه کند ،  آن کاغذ را پاره کرده و دور ریخته بود و منتظر مانده بود که بمیرد ، ولی تا کنون نمرده است .

 

اشک شمر در سوگ امام حسین (ع)

در مراسم تعزیه یکی بود که نقش شمر را بازی می کرد و می گفت : من نقش شمر را بازی می کنم ، اما بعدش می نشینم برای امام حسین گریه می کنم . ائمه معصومین جاذبه زیادی دارند که همه را به نوعی تحت تاثیر قرار می دهد . خوب که نگاه کنیم ،‌ می بینیم ، هم زندگی ائمه بسیار پر برکت بوده و هم مرگ و شهادتشان با انواع خیرات و برکات همراه بوده است و برعکس دشمنان آنان هم زمان حیات شان مظهر خباثت و خیانت و عامل حوادث دردناکی بوده اند و هم یاد و نام و آثارشان شوم و خسارت آفرین بوده است . شاهدش این که دو سه سال پیش یکی از بستگان ما در ایام محرم برای مشاهده مراسم تعزیه و شبیه خوانی محله شان رفته بود و در گوشه ای حزن آلود نشسته بود و ماجرای شمر  را تماشا می کرد . در این هنگام شمر با اسبش از کنار او می گذرد و اسب لگدی بر چانه این فامیل ما می زند که فک وی بعد از عمل جراحی و چهار ماه استراحت تاحدی بهبود می یابد  . او می گفت : کسی از شمر و اسبش انتظار خیر و برکت ندارد .      

 

جرایم کاملا قانونی رانندگان خشن

از آژانس ماشینی آمد و سوار شدم و حرکت کردیم . راننده چنان جیمزباندی با سرعت و مارپیچ و شگفت آسا از یک سانتی ماشینها و نیم سانتی رهگذران عبور می کرد که من هر لحظه  با خود می گفتم اکنون اتفاقی می افتد ، ولی اتفاقی نیفتاد . به او گفتم : این طور که رانندگی می کنی حتما تا الان تصادف هم کرده ای ؟  گفت : الی ما شاء الله . تا دلت بخواهد . حد اقل بیست بار . گفتم : هزینه ها و علافی هایش را حساب نکرده ای ؟ گفت : تصادف داریم تا تصادف . اولا من حساب شده و اصولی به دیگران می زنم و طوری می زنم که قانونا حتما طرف مقابل مقصر باشد و کروکی هم همین را نشان بدهد . ثانیا تعمیرکاری دارم که یک ساعته صاف کاری و نیم ساعته رنگ ماشین را تمام می کند . تازه ، ماشین که تصادفی شد ، از چشمم می افتد و  زود آن را می فروشم و ماشین دیگری می خرم . گفتم : با خود نمی گویی مردم به ترس  و وحشت می افتند ؟ گفت : چرا . یک بار زن و شوهری توی پراید نشسته بودند و خانم رانندگی می کرد . چنان به ماشینشان کوبیدم که زن یک متر طرف شوهرش پرت شد ! بعد که از درآمد و هزینه های زندگی اش پرسیدم ، دیدم این راننده محترم و شریف و مجرد ،  از جاهای دیگری درآمد خوبی دارد و تنها برای خالی کردن هیجان های روحی و ارضای حس ماجراجویی به عنوان سرگرمی ، چند ساعتی هم در آژانس به مسافرکشی می پردازد و خوب از خودش عقده گشایی می کند و از خسارت و جراحت دیگران ککش هم نمی گزد و چشمش از تصادف پر است .  

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهستا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:34 ب.ظ http://mahasta.com

سلام. الان نامه ها به صورت اس ام اس میان . ]چه اشکالی داره تو خواب ، ببینیم پاس شدیم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد