گرایش های مختلف در دینداری

گرایش های مختلف در دینداری

دینداری معرفت گرای متعهد :   معیار اساسی دینداری عقلانیت و ایمان است . معرفت و ایمان دینی اگر اصلاح و تقویت شود ، همه مشکلات به طور بنیادی حل می شود . زیرا در تحلیل نهایی ، همه گرفتاریها مستقیم یا غیر مستقیم به ضعف در ایمان مذهبی یا نگرش های دینی باز می گردد .  باید نگرش دینی مردم متحول شود . دین ثابت و ازلی است اما بازسازی تفکر دینی ضرورت دارد . اگر منطق دینی ما اصلاح گردد ، رفتارها و اخلاق دینی هم اصلاح می گردد . مشکل این جاست که منطق ما دینی نیست . به جای خشم و عصبانیت و حساسی های عاطفی و بی ثمر  در امر به معروف باید نگرش ها و زمینه ها را اصلاح کرد و سطح فکر و ایمان مردم را تقویت کرد و حساسیت سازنده و عملی داشت . امر به معروف بر نهی از منکر مقدم است .  تحلیل شبهات و پاسخ گویی علمی آنها برای اصلاح تفکر دینی بسیار حیاتی است .  دین فراتر از زمان و مکان است ، اما برای هر عصری پاسخگو است و در هر دوره ای تازگی دارد . چرا که بسیاری از حقایق دینی ناشناخته مانده است . دین از عقل آغاز می شود ، و به قلب می انجامد . دین بعد از فلسفه و کلام با عرفان زنده می ماند و  اخلاق دینی و نیایش و پارسایی نیز در جامعه پاک و فضای سالم می تواند بقا و دوام داشته باشد . هرچند که افراد برجسته در علم و فضیلت و درایت جامعه را می سازند اما همگام با فرد سازی ، نظام سازی و مدل سازی و جامعه سازی نیز ضرورت می یابد . دین ، ضامن و حافظ همه حقوق مادی و معنوی بشر است . دین و حقایق آن اگر چنان که  هست شناخته و عملی گردد ، خواهیم دید که جامع همه آزادی ها و حقوق انسانی و حقایق و ابعاد برجسته همه مکتب ها و فلسفه هاست . 

ارزیابی :  این دیدگاه  ، اندیشه ای است توانمند و خلاق و راهگشا و پیشرو که اصالت و جامعیت دارد و می تواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای فرهنگی امروز گردد . به شرط آن که به توانمندی تفکر دینی باور داشته باشیم . و سخن امام صادق (ع) را بپذیریم  که هرکس سوال نکند چیزی نخواهد دانست و هرکس چیزی نداند اندیشه نخواهد ورزید و هرکس که اندیشه نورزد ایمان نخواهد داشت  و هر که ایمان نداشته باشد دوزخی است . همچنین به شرط آن که یقین داشته باشیم ریشه های عمیق دین در نهاد جهان و اعماق وجود انسان و جامعه و تاریخ نهفته است و خورشید دین  هرگز غروب نکرده و نخواهد کرد . مگر آن که ما شایستگی خود را برای درک دین و دیندار زیستن از دست بدهیم . آنگاه ممکن است در جامعه ای یا گوشه جامعه ای خورشید غروب کند اما از هزار گوشه دیگر هزار خورشید طلوع نماید .

دینداری معرفت گرای مدرن : دین باید عصری شود . دین باید خودش را با زمانه تطبیق دهد . دین باید انسان مدار باشد . دین باید آزادی محور باشد و حقوق بشر را به رسمیت بشناسد و تکلیف و حق الله چیزی جز حقوق متقابل بشر نیست . دین بدون دمکراسی بی معناست و دمکراسی هم همان است که در غرب تحقق یافته . دمکراسی بومی و ایرانی و اسلامی بی معناست . مشکل اصلی در سیستم اجتماعی و حکومتی است و تقوای شخصی با سیستم ناکارآمد بی ثمر است . امروزه غرب از ما مسلمانتر است (!) طرح شبهات برای اصلاح تفکر دینی بسیار حیاتی است . گیرم که اکثر مردم  ظرفیت آنها را نداشته باشند و گمراه بشوند ، ولی بالاخره  مغز دو سه نفر تکان می خورد . معنویت و اخلاق و تقوا و حلال و حرام باید مطابق عرف بین المللی و شرایط جدید زندگی دستکاری گردد .  جوامع مدرن اخلاقی تر از جوامع سنتی هستند . چون حکومتی نظام یافته دارند و فرهنگی مقبول و جا افتاده برای همگان . 

ارزیابی : پیش فرض نادرست این تفکر افراطی  و یکجانبه نگر ، این است که اساس دین علمی و انسانی نیست و باید ما دین را علمی و انسانی سازیم . در حالی که خود این سخن تناقض آمیز است . اگر اصل دین انسانی و علمی نیست مگر با تحلیل های درست یا غلط می توان آن را اصلاح کرد . باید گفت که اصل این پیش فرضها نادرست است و اساس دین ، الهی و فطری و انسانی و علمی است ، چرا که برآمده از علم و قدرت و رحمت و حکمت  بی پایان خداوند بی نیاز است و اگر نقصانی باشد  ، در افرادی است که شرایط لازم و مقدمات درست درک دین را کسب نکرده اند و از پشت شیشه های تار و کبود و عدسی های محدب و مقعر ، حقایق دین را وارونه و نادرست می بینند .  این تفکر ، اصالت و حقانیت و جامعیت و نو بودن پیام دین را نادیده می گیرد و  دین را موجودی ضعیف و بیمار تصور می کند و در پی آن است که با تزریق مواد نیروزای غیر مجاز از مکاتب و اندیشه های التقاطی و غیر الهی به دین الهی ، آن را با زمان و انسان امروز هماهنگ  گرداند . در واقع چنین تفکری بر آن نیست که دنیا را دینی سازد ، بلکه دین را دنیوی می سازد و  آن را در کام اندیشه های دنیوی به تحلیل می برد و با همه بحثهای به ظاهر شیرین و علمی ، تعالیم اصیل دینی به حاشیه می رود و از صحنه زندگی حذف می گردد و به قول جلال آل احمد ،  با روشنفکرانه ترین و علمی ترین تحلیل ها ، استعماری ترین اندیشه ها را عرضه می دارد .   

دینداری ظاهر گرا : توجه بیشتر به شعائر اسلامی ( آن هم تنها شعائر ظاهری ) ، اهتمام وافر به ریش و قیافه و لباس و مراسم مذهبی از اصول و فروع دین و نماز و روزه هم مهمتر است . زدن ریش فسق و فجور و نشانه کفر و از بی نمازی بدتر است . تبدیل چادر به مانتو فسق و فجور و بارزترین نشانه بی دینی است . شرکت نکردن در نماز جمعه و جماعت نشانه فسق و فجور و نفاق است .کمک کردن به کسی که نماز نمی خواند ، به منزله به قتل رساندن چهل پیامبر است . ذکر زبانی بسیار بیشتر از ذکر قلبی حائز اهمیت است  . نرمش و مدارا و لطف و گذشت با بندگان خدا اصلا مهم نیست .  اگر ظواهر درست شود هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت . اخلاص درونی و خداترسی و عدالت و مدارا با بندگان خدا خیلی مهم نیست یا معیار نیست  . معرفت دینی و اعتقادات درست مذهبی خیلی مهم نیست . مطالعه و پرسشگری و عقلانیت معنایی ندارد . عقل غیر از نماز و روزه چه می تواند باشد . اصلاح نظام و سیستم دیگر چه صیغه ای است . فرهنگ سازی دیگر چه تعبیر مسخره ای است .  اگر ظاهر فرد اصلاح شود همه چیز اصلاح خواهد شد ؛ بقیه اش دیگر کشک است و اگر ظاهر فرد بد باشد همه چیز او خراب است و هر خوبی هم که داشته باشد باد هواست  . ایمان و تقوا و مسلمانی هرچه هست امری ظاهری است و از ظاهر هر کسی کاملا معلوم است که چه کسی مسلمان است یا فاسق و فاجر و منافق و کافر و جهنمی .

ارزیابی :  این تفکر بیش از حد ظاهر گرایانه است و ابعاد اخلاقی و عرفانی دین را از یاد می برد و فراموش می کند که در هر کار دینی باید انگیزه و نیت الهی باشد و آن هم حاصل آزادی و اختیار و تفکر دینی و انتخاب برتر فرهنگی است و دین تنها با حفظ و اصلاح ظواهر نمی تواند انسان و جهان را نجات دهد . اگر چه اصلاح ظاهر مقدمه اصلاح باطن است ، اما خیلی از اوقات کار بالعکس نیز می شود . مثلا در انقلاب اسلامی ایران کم کم با تغییراتی که در اندیشه ها و نیات و فرهنگ و تفکر مردم انقلابی صورت گرفت  ، سالها طول کشید که این تحولات در ظاهر نیز خود را نمایان سازد  . از ظاهر چهره بسیاری از انقلابیون - که در تصاویر تلویزیونی آن روزگاران هویداست - اصلا نمی توان به افکار و اندیشه های دینی و انقلابی مردم در اوائل انقلاب پی برد . حفظ ظواهر و شعائر ( از جمله ظواهر چهره و زندگی)  از سنن پیامبر اکرم (ص) است و نماز و روزه ارکان مسلمانی است ؛ اما حفظ معنویت و اخلاص و ایثار و خداترسی و مردم دوستی و خیرخواهی و گذشت و انصاف و عاطفه  نیز از سنن پیامبر است . به هر حال ،  اگر تنها معیارهای ظاهری مورد نظر  باشد ، خوارج با آن عبادات و طاعات مشقت بار و توجه به مستحبات ، می باید از  یاران صدیق امیرالمومنین (ع) به خدا نزدیک تر باشند ، در حالی که بازیچه شیطان بودند و طعمه دوزخ و قاتل علی گشتند .

دینداری دنیاگرا : دین خیلی خوب است ؛ چرا که ضامن لذت و شادی و موفقیت های دنیوی است . با دینداری بازار و کار و کسب مان رونق می یابد . به برکت نماز و روزه ثروتمان چند برابر می شود و با سحرخیزی کامروا می گردیم  . اگر دیندار باشیم مردم به ما زن می دهند و ثروت و قدرت را به ما می سپارند . اما اگر دینداری سودی نداشته باشد ، چرا باید دیندار باشیم و کفر را ترجیح ندهیم ؟ در دینداری باید  اهل حساب و کتاب بود ؛ مثلا  نماز حتما باید به نشاط و تمرکز فکری و سلامت جسمی ما کمک کند . روزه  گرفتن نیز علاوه بر تعادل غذایی و  تنظیم متابولیسم بدنی ، برای چاقها نوعی رژیم غذایی است و برای لاغرها نوعی لذت از غذاهای متنوع ماه رمضان . اسلام بر ازدواج دائم و موقت تاکید دارد چرا که کاری لذت بخش است .  امام حسین (ع) مایه برکت برای خیلی ها بوده است . چه اشکالی دارد که مسجد  در عین نماز و نیاز به محلی تبدیل شود که خادم و قاری و مداح و چند تن دیگر از آن نان بخورند . آن هم نان حلال . اگر ما به خاطر ظواهر مسلمانی به نان و نوایی هم برسیم مگر گناه کبیره کرده ایم ؟ هر کار دینی باید به نوعی به افزایش سود و منفعت ــ آن هم از نوع زودرس و دنیوی ــ منجر گردد .  در غیر این صورت باید بی دینی را ترجیح داد . هر دستور دینی و هر تعلیم مذهبی تنها باید با معادلات طبیعی و حسی دنیوی تحلیل گردد نه با تحلیل ها و دلایل عقلانی و معنوی و عرفانی و اخروی .

ارزیابی :  علی رغم برخی تعابیر و تفاسیر نامناسب بن مایه این این تفکر تاحدی درست است . مگر ممکن است دین حق و الهی جز برای موفقیت همه جانبه انسان ها آمده باشد ؟  البته که دین هزار بعد سازنده و مثبت و مفید دارد و در افزایش لذت و روزی و شادی و موفقیت انسانها قطعا تاثیر دارد . دین نیامده که شادی و لذت و آسودگی را به درد و رنج و گرفتاری و آه  و ماتم بدل کند اما خیلی فرق است بین دین محمد و علی و ابوذر و سلمان فارسی و بلال حبشی که در شعب ابی طالب و در غربت ربذه و زیر سنگ داغ « احد احد » گویان  خدا را بر قدرت و لذت و ثروت و شهوت ترجیح دادند و دین حق پیروز گشت  . و حسین بن علی که رنج سفر و جهاد و شهادتی خونبار زیر سم اسبان و تکه تکه شدن پیکر و زجر و اسارت خانواده و آل البیت را به همراه داشت تا دین پیامبر با عدالت و سیاست و زهد و تقوای نبوی و علوی ماندگار گردد تا دینداری کاسبکارانه و منفعت اندیشانه که از دین تنها ابعاد سود و منفعت و لذت بخشش را بخواهد و از دین برای دنیا خواهی و اهداف مادی به عنوان یک وسیله استفاده کند . البته اگر انگیزه الهی و خالصانه باشد ،‌ این همه برکات مادی و معنوی و بسی بیشتر نیز در پی خواهد بود اما ممکن است دین دنیوی  ، تاجرمآبانه و ریاکارانه و منافقانه باشد  و نهایتا سر از کاخ سبز معاویه و کنیزکان و اسبان و طلاها و قصرهای طلحه و زبیر و زید بن ثابت و هوسرانی های شاهان و شیوخ دنیاپرست و شهوت باز  برخی کشورهای اسلامی در  آورد  . ایمان و دینداری تجارت نیست و اگر هم باشد تجارت معنوی و اخروی است و دکانداری از راه دین دینداری نیست . بلکه مصداق دین به دنیا فروختن است . اگر سودگرایی و منفعت محوری و لذت باوری معیار اصلی دینداری باشد حتما باید دینداری حاکمان دنیاپیشه هوسباز  بنی امیه و بنی عباس خیلی پر رونق و عالی باشد . در حالی که به تعبیر علی (ع)آنان از دین تنها نامش را داشتند و از قرآن الفاظش را و دینشان وارونه بود نه دین حق . اگر کسی تصور کند که دین آمده که هوسبازی انسان ها و لذت گرایی آنها را بیش از پیش تحریک کند نه دین را درست شناخته و نه محمد (ص) را ‌و نه عیسی مسیح (ع) را .

دینداری حدیث گرا :  دین فقط از مردم  اطاعت محض می خواهد . مگر با عقل می شود از اسرار الهی و حکمت دینی سر در آورد . مگر دین چیزی جز طاعت و تسلیم و بندگی است ؟ هر نوع چون و چرا در دین نشانه نفاق و ضعف ایمان است .  تفکر و چون و چرا و اندیشه در حکمت ها و اسرار دین آدمی را به کفر می کشاند . نه تنها فلسفه (که دانش ملحدین است )، منطق و حتی علم کلام هم می تواند شیطانی باشد . اهمیت احادیث بسیار بیشتر از قرآن و عقل است . گرچه  عقلا  پیامبر در طی عمر شریفش مثلا بیش از صد هزار حدیث نداشته باشد ، اما چند میلیون حدیث از پیامبر نقل شده ،  همه را باید بدون مطالعه پذیرفت . هرچند در میان آنها تعداد اندکی حقیقتا سخن پیامبر باشد . اما چون حدیث است و بالاخره در کتابی قدیمی نقل شده ، باید چشم و گوش بسته و بی چون و چرا همه آنها را پذیرفت تا ایمان مان حفظ گردد . پذیرش احادیث آشفته و متناقض و خلاف عقل یا خلاف قرآن ، خودش نوعی ایمان عالی است که نصیب هرکسی نمی شود . زیرا پذیرش احادیث جعلی که خیلی بهتر از پذیرش سخنان کفار و ملحدین شرق و غرب است . هر چند احادیث در مدح و فضیلت یزید بن معاویه و ابوسفیان باشد باز هم مفید است .  لازم نیست فلسفه دین و ارزش و فواید تعالیم دینی و دلایل آنها به مردم بیان شود ،  چون تنها فلسفه دین تعبد و تسلیم و تقوا و خداترسی است .

ارزیابی :  شکی نیست که همه تعالیم  نبوی و عترت طاهره ، نهایتا به شکل حدیث حفظ شده اند و اهمیت منابع حدیثی کمتر از عقل و قرآن و عرفان نیست و خود قرآن بارها مردم را به سخن پیامبر ارجاع می دهد ،  اما سخن در تفکر حدیثی و نقلی و نقالی محض و بدون تحلیل است ، نه در خود حدیث ها. طلاهای ناب و الماسهای بی نظیری در احادیث وجود دارد که گنجینه حکمت و فلسفه و عرفان و تجارب موفقیت آمیز انسان های کامل است و رهگشای دین و دنیا و ابدیت . سخنانی که نظیر آنها در هیچ مکتب شرقی و غربی یافت نمی شود  ؛   اما متاسفانه برخی غث و ثمین را با هم به دوش می کشند و بدون نقد و بررسی احادیث ، هر حدیثی را نقل می کنند . در حالی که مثلا خیلی فرق است بین احادیث کتب وزین و ارزنده ای مانند اصول کافی و تحف العقول و نهج البلاغه و  غررالحکم و برخی دیگر از کتب حدیثی که همه گونه سخنی در آنها یافت می شود و متاسفانه برخی افراد کم ذوق بی فکر ، بدون هیچ ملاحظه ای در مهم ترین رسانه ها و سخنرانی ها و کتب منتشره ، بر همان ها تاکید می ورزند و افرادی به گمان این که همه آنها اصیل و دینی است ، یکجا یا اصل و فرع دین را منکر می شوند یا مثل رشاد خلیفه که خود به هلاکت رسید اما در سایتی که برای او راه انداخته اند همه احادیث را یکجا رد می کنند و اساسا همه احادیث را شیطانی می دانند . در صورتی که رد سخنان نبی و وصی و اولیای الهی رد سخن و خواسته خداست و نباید تر و خشک را با هم سوزانید ، بلکه باید نکته سنج بود و احادیثی را که با قرآن و عقل سازگارند ، از سایر احادیث متمایز کرد .  خوشبختانه کتب بسیاری در باره احادیث جعلی تالیف شده که می تواند راهگشا باشد .

نظرات 13 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:09 ق.ظ http://rezal.blogfa.com

به نام خدا سلام

خدا خیرتان بدهد . خوشحالم کردین .

رضا سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:11 ق.ظ http://rezal.blogfa.com

مطلب بسیار خوبی بود.

مهدی ناصری چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:35 ق.ظ http://weelcher.blogfa.com

سلام

متاسفانه به علت طولانی بودن مطلب فقط قسمت اول را خواندم. بنظر این حقیر چون هیچ جامعه ایی نیست که تمام افراد در آن پیرو دینی واحد باشد ما باید بکوشیم انسان هایی اخلاق مدار باشیم و در نهایت به تبلیغ فضائل اخلاقی بپر دازیم تا بسوی بسوی جامعه ی با عقاید متکثر ولی اخلاقی پیش برویم.
همانطور که میدانید تا کنون هیچ حکومتی در دنیا بوجور نیامده که به اندازه ی جمهوری اسلامی بر اجرای احکام فقهی تاکید داشته باشد. ولی بدون شک جامعه ی ما از لحاظ اخلاقی بسیار پایین تر از بعضی از کشور های کفر می باشد. آمار اعتیاد و طلاق و فساد اداری و زنان و کودکان خیابانی و ..... گویای روشن همین مسئله هست.
موفق باشید

از نظرتان ممنون . اما چند نکته هم هست : اول این که شاید زمانی بتوان در دهکده واحد جهانی هم از دین واحد حرف زد . دوم : از هر دینی نمی توان به اخلاق والا رسید . چون همه جور دین داریم با هزاران مدل اخلاقی . مثلا همین سربازان آمریکایی در عراق وقتی به خانه مردم موشک می اندازند از پدر و پسر و روح القدس هم یاد می کنند و بر بازوبندشان علامت مسیحیت نقش بسته . سوم : اتفاقا در جامعه ما بر احکام فقهی تاکید زیادی نمی شود ( ما که ندیدیم ). چهارم : آمار طلاق کشور ما بالاست اما در کشورهای مدرن نیز اساسا ازدواجی در کار نیست که طلاقی وجود داشته باشد و همین طلاق های بالای کشور ما نیز سوغات همان مدل زندگی غربی هاست .

[ بدون نام ] جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:12 ق.ظ

خدا شفایتان دهد!

از دعایتان صمیمانه ممنونم . البته امیدوارم خدا نه فقط من بلکه همه ماها و دیگران را نیز شفا دهد (آمین) همه بیماری ها و بی فکری ها و تنبلی ها مخصوصا بیماری های ناشناخته را (!) . خداوند به همه ما انسانها بیان و منطقی عنایت فرماید که بدانیم چه می گوییم و چه می خواهیم .

حاج حمید شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:38 ق.ظ http://weblog.hajhamid.com

« صَلَی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ الحُسَین(ع)» .... بهار طبیعت در راه است در حالی که غنچه ، شرم از شکفتن دارد..... « یــا مقلـب القلوب و الابصـار ×× یـا مـدبـر اللیــل و النهـــــــار ××یـا محـول الحـول و الاحــوال‏ ××حول حالنا الى احسن الحــال » .... با سلام خدمت شما برادر عزیزم آقا کریم بزرگوار . ضمن عرض تسلیت بمناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی . انشالله سال جدید سالی پر خیر و برکت توام با موفقیت و سر بلندی و بهروزی برای شما باشه و همه ی ما بتونیم هنگام تحویل سال شاهد تحول حال در خود باشیم. .. یا علی مدد .. التماس دعا

شهیار شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ق.ظ http://cleanheart.blogfa.com

سلام دوست عزیز
و ممنون از نظرتون
حقیقتش مطلبتون طولانی بود و مجال من اندک
اونو ذخیره کردم و سر فرصت می خوانم و نظرم رو می گم
سبز باشید ...

گل نرگس یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:23 ب.ظ http://man-va-gole-narges.persianblog.com

سلام
دلم انگاری گرفته قد بغض یا کریما عصرای جمعه که میشه تو دلم میگم آقا جون من مریدم و تو مرادی کاشکی از قطره ی اشکت کمی ابرو بگیرم یعنی تو چشمه ی چشمات من میخوام وضو بگیرم دلم انگاری گرفته قد بغض یا کریما برای لحظه ی دیدار از قدیما نقشه داشتم یه دونه هدیه ی کوچیک براتون کنار گذاشتم یادمه یکی بهم گفت: هر کی که تنهاست تو دنیا یه دونه نامه ی خوشگل بنویسه باسه آقاش بعدشم اونو بندازه توی رودخونه یا دریا بنویسه باسه آقاش خاطرش خیلی عزیزه خاطرش خیلی عزیزه...........
یا علی....دعا کنید..دعا

روان نویس دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:07 ق.ظ http://ravannevis.blogfa.com

سلام کریم عزیز
دوستی می گفت که اکثر مردم دو دسته اند :
1 – آنها که دین ندارند
2 – آنها که دین دارند و حساسیت دینی ندارند .
فعلا روی سخن با دومی هاست که تکلیف خودشان را روشن نمی کنند ،
متاسفانه بسیاری از مسلمانان حساسیت های مذهبی شان را از دست داده اند ، محرم می آید و می رود ، شاید اگر زیاد به خود زحمت داده باشند دو سه روزی به عزاداری پرداخته اند ، غافل از اینکه این ایام و ایام مذهبی دیگر همچون رمضان وقتی ست برای خودسازی و توجه به خود .
برداشت های بسیار سطحی از دین و معرفت های دین ، تمام آموزه های دین را از مجرای ظاهر می بینند و می پندارند که دین چیزی جز این نیست ، اگر فلان آقا پیشانی اش پینه بسته حتما آدم خوبی ست و یا اینکه اگر فلان خانم چادرش را تا نوک بینی اش آورده به طوری که حتی در دیدن زمین و زیر پای خود هم مشل دارد ، آدم دیندار و مومنی ست .

شبنم دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:09 ب.ظ http://kharabati5.blogfa.com

یا مُقَلِبَ القُلوبِ وَ الاَبصار
یا مُدَبِر اللَیل وَ النََهار
یا مُحَول الحول وَالاَحوال
حَوِّل حالِنا اِلی اَحسن الحال
....
سلام/
بر دوست گرامی

ممنون که واسای من وقت می گذارید
.......
دین یک مقوله ساده ایست در ظاهر
اما وقتی شخصی می خواهد صحبتی کند اگر اطلا عات دینی نداشته باشد
متوجه می شود نمی تواند خیلی صحبت کند
......
اگر ما یک دین واحد داشتیم الان شاهد این همه
ظلمها نبودیم
مثلا همین بمب گذاری اخیر
.........
پیشاپیش سال نو را به شما عزیز تبریک می گویم وامیدوارم سال خوبی در کنار خانواده محترمتون داشته باشید/
آخرین آپ در سال ۸۴ /
موفق باشید
بدرود

روان نویس سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:19 ب.ظ http://ravannevis.blogfa.com

ادامه نظرم (چون سیستم بلاگ اسکای مشکل داشت و نتوانستم بقیه نظر را برایتان ارسال کنم .)
تفکر غلطی که بعضی ها دارند این است که فکر می کنند آدم دیندار آدم خوبی هم هست ، در جواب باید گفت که باید مولفه های دیندار بودن و ایمان به آنها را مشخص کرد و اگر دید شخص به آنها پایبند است در مورد خوبی و بدی وی تصمیم گرفت .
مگر خوارج دیندار نبودند ، چرا بودند . از علی داریم که فرق است بین کسانی که در طلب حق به باطل رفته اند و کسانی که به عمد راه باطل را برگزیده اند ، دینداری بعضی ها هم همین طور است ، مثل همان ظاهرگراها که شما اشاره کرده بودید. اینها هم همان هایی هستند که علی (ع) فرمودند در طلب حق به باطل رفته اند، پس همین طوری نمی توان نتیجه گرفت که آدم دیندار آدم خوبی هم هست.
البته ذکر این نکات نیز ضروری ست که دین واقعی به آدم اخلاق می آموزد آدمی را اجتماعی می کند و او را به مهربانی و عطوفت می خواند. و فقط دین را برای آخرت نمی خواد بلکه دنیای فرد را نیز تامین می کند.
در آخر باید گفت که بسیار زیبا و کارشناسانه به مقوله دینداری پرداخته بودید .
از نظر و نقد زیبایتان هم ممنون و هر وقت که خواستم مطلب بعدی را پست کنم ، نظرات شما و دوستان دیگر را در مطلب وارد می کنم ، چرا که به غنی شدن متن کمک شایانی می کند .
دوست کوچک شما
روان نویس .

ابراهیم شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:24 ب.ظ http://dehkadepiroz.blogfa.com/post-404.aspx

سلام دوست گرامی .
جامعه ایران اسلامی ما مدعی تمدن سازی و ......در مرحله ایی قرار دارد . که بر ما بعنوان ایرانی لازم بلکه واجب است . از مرحله حرف و سخن . ایراد و مبارزه منفی و احیانا خنثی و انفعالی و....دست برداشته . و با احساس مسئولیت پیش قدم همگرایی و اتفاق و اتحاد ملی شویم . پیرو اعلام دولت و مشارکت 70 میلیونی برای حل مشکلات و ایجاد فصلی نو برای پیشرفت و تعالی کشور توسط ریاست محترم جمهوری اینجانب از باب احساس وظیفه و انجام وظیفه ملی طرحی را بعنوان استراتژی پایه برای مشارکت در حل مسائل کشور مطرح نمودم و با شماره 269791 مورخه 24/12/1384 تحویل دفتر مراجعات مردمی ریاست جمهوری نمودم.
اگر لطف کنی به وبلاگ من هم تشریف بیارید . در مورد طرحی که هست نظر بدید ممنون میشم . مخصوصا شماره 11 در مورد پیشنهادات مختلف
http://dehkadepiroz.blogfa.com/post-404.aspx

محسن آرمنی پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:04 ق.ظ

جناب آقای جباری عزیز
با سلام
قبل از هرچیز از ارسال آدرس سایت آقای عابد الجابری تشکر می کنم. مطالب این سایت برایم بسیار قابل استفاده است. امیدوارم لطف و توجه شما مستمر باشد و بنده را از آدرس سایت ها و وب لاک هایی که در زمینه فکر و اندیشه دینی و سیاسی حرف قابل توجهی دارند مطلع فرمایید.مقالۀ گرایشـهای دینداری شما را خواندم. زحمت کشیده اید. مانند دیگر مقالات شما حکایت از حمیت دینی داشت. در نقد آراء و نظریات، ناگزیر باید مستند سخن گفت و در نسبت سخنی به دیگران باید وسواس گونه احتیاط به خرج داد. چه خوب بود که اولاً روشن میساختید. به کدام دلیل و مدرک مدعی هستیم کسانی معتقدند معنویت و اخلاق و تقوا باید مطابق عرف بین الملل باشد ویا چه کسانی به عصری کردن دین به معنای تغییر دین معتقدند و یا چه کسانی کمک کردنه به فرد بی نماز را مانند قتل پیامبر میدانند و یا معتقدند ذکر زبانی مهم تر از ذکر قلبی است و یا ایمان و تقوا امری ظاهری است. به کدام دلیل و سند میگوییم یک جریان فکری معتقد است باید دیندار بود تا مردم به مازن بدهند و یا هر عملی زمانی دینی است که در کوتاه مدت به منفعت و سود مادی تبدیل شود... راستش پاسخ شما را به آن آقای مسیحی در بارۀ ارتداد و... بیشتر پسندیدم. مشکل آن آقا این بود که بدون هیچ دلیل و سندی مطالبی را به اسلام و مسلمانان نسبت داده بود و شما نیز روشن ساخته بودید که ادعاهای او بی مبنا است. حال اگر کسی در پاسخ مقاله گرایش های دینداری شما بگوید مقصود کسانی که به عصری کردن دین معتقدند عصری کردن فهم از دین است نه خود دین زیرا دین امری ثابت و فرازمانی است و این فهم ما از دین است که تغییر میکند. و یا بگوید ظاهر گرایان منکر درونی بودن و اهمیت بیشتر تهذیب درونی نیستند بلکه آن را مبنای نهذیب و آراستگی بیرونی می دانند در عین حال معتقدند باید در رعایت و توجه به ظاهر سخت گیر بود. این سخن به هیچ وجه به معنای نادیده گرفتن و یا بی اهمیت دانستن تقوا و پاکی درون نیست. و... تمامی نقد شما به دینداری عصری و یا دینداری ظاهر گرا فرو خواهد ریخت. زیرا در صدد نقد دیدگاهی بوده که هیچ قائلی نداشته و یا دستکم هیچ قائل معتبری ندارد.

کورش شنبه 30 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:40 ق.ظ

سلام ...فکر کنم به وقت شما سحر باشه ...پس سحر به خیر ...


مطالب شما رو خوندم، البته دوبار هم خوندم ...موضوع شما دینداری بود ، و سعی کرده بودید از زاویه های مختلف به این موضوع نگاه کنید در واقع نگاههایی که در جامعه وجود دارد را انعکاس داده بودید به علاوه ارزیابی های شخصی خود شما ...

البته اینکه موضوع دین داری بود شاید زیاد با محتوا همخوانی نداشته باشد ...چرا که مقوله دین یک چیز است و مقوله مذهب یک چیز دیگر ، در واقع مذهب شاخه ایی از دین است ،جزیی از دین است ، ولی خود دین بسیار گسترده تر است ، اما در نقد شما میشد به نوعی گفت ، نقد مذهب ، آنهم مذهب شیعه در جامعه ما بود ، تا نقد دین ، اگر ما قرار باشد دین را نقد کنیم ، باید از موضع مذهبی خارج شویم ، و بهشکلی کلی تر به این موضوع نگاه کنیم . اما مهم ترین موضوع بحث امر به معروف و نهی از منکر است ، که چرا اصلا در جامعه ما در میان این همه موضوعات دینی بیشتر به موضوع امر به معروف و نهی از منکر پرداخته میشود ، و بیشتر مردم هم دوست دارند امر به معروف و نهی از منکر کنند ، و خیلی کمتر پیش میاید که کسی مشتاق باشد مخاطب قرار گیرد ، اگر به جای امر به معروف کردن و نهی از منکر کردن دیگران ، قدری بر روی نهی از منکر خودمان بحث میشد خیلی بهتر بود . در تمام قرآن این موضوع ثابت است ، که هر کسی مسئول گناهان خودش است و هیچکس گناه دیگری را بر دوش نمیگرد ، مطمئنا این آیات را خوانده اید ، و همچنین وظیفه پیامبر چیزی جز ابلاغ و پیام رسانی نیست ، بنابراین پیروان ایشان نیز اگر میخواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند صرفا میبایست ابلاغ کنند ، آنهم طبق آیات قرآنی با بهترین شیوه ، فکر کنم این آیات را قبلا با هم مرور کرده باشیم و دیگر نیاز به تکرار آنها نباشد ، مشکل جامعه ما این است که همه میخواهند به نوعی دیگران را هدایت کنند ، کمتر کسی تمرکزش را بر روی اعمال و رفتار خود می گذارد ، این قوانین الهی باعث شده است که خیلی ها سو استفاده کنند ، در حالی که اساس این قوانین برای عدالت است ، اما با استناد به خیلی از این آیات به مردم ظلم میشود ، مثلا همین آیه امر به معروف و نهی از منکر ، خیلیها به بهانه همین آیه در زندگی خصوصی مردم دخالت میکنند ، انهم نه با شیوه ایی پسندیده بلکه با شیوه ایی زننده ، این موضوع را بارها و بارها با چشم دیده ام ، تقریبا بیشتر امر به معروف و نهی از منکرها با نوعی تحقیر بوده است ، در حالی که امر به معروف باید با شکل تبادل نظر باشد ، چون خیلیها اصولا قبول ندارند کاری که انجام میدهند کاری اشتباه است . بنابراین هدف این آیه این نیست که برای مردم مزاحمت ایجاد شود . وقتی از نظر ارشاد کنند مثلا پیراهن آستین کوتاه اشکال دارد ،ابتدا باید از طریق منطقی و علمی اثبات کند که چرا اشکال دارد ، نه اینکه بگوید همین که من میگویم ، یا این پیراهن را عوض میکنی یا اینکه با مجازات رو به رو میشوی . مشکل جامعه ما امر به معروف و نهی از منکر بدون پایه و اساس است ، یعنی چیزهایی که نه تنها عقلانی نیست که خیلی از آنها اصلا دینی نیز نیست . آیات بسیاری داریم که خیلیها حرفهای خودشان را به اسم خدا وارد دین کرده اند ، بنابراین هر حرفی را نمیشود قبول کرد . حتی از تحریف آیات نیز ما آیه داریم . کسانی که سعی میکنند آیات را به نوعی تحریف کنند . بنابراین در مورد امر به معروف می بایست عقلانیت و برهانی محکم برای مخاطب وجود داشته باشد . وگرنه اگر بر اساس زور و تهدید حالا شخصی به ظاهر به چیزی عمل کند اما وقتی آن تهدید و زور از بین رفت او دوباره به منکر بازگشت میکند . البته نظر من این است که هر کسی می بایست ابتدا خودش را امر به معروف و نهی از منکر کند ، و البته هم منکرات را خوب بشناسد هم امر به معروف را ...و در یک جامعه مردم وقتی به یک قانون احترام میگذارند که آن قانون حالا چه الهی باشد و چه دنیوی ، از نظر عقلی برای آنها قابل هضم باشد . مثلا در تلوزیون دیدم که یک نفر عالم ، در مورد اینکه چرا مرد نباید طلا به دست کند صحبت می کرد ، و استدلالش این بود که از لحاظ عقلانی ما نمیدانیم چرا اما چون دین گفته پس ما عمل میکنیم . و اتفاقا روی این موضوعات خیلی هم سخت گیری میشود ، در حالی که ما در قرآن در مورد ظواهر شاید به اندازه انگشتان یک دست هم آیه نداشته باشیم ، و در مورد ظاهر به هیچ وجه سخت گیری نشده است . در مورد حلال و حرام هم زیاد سخت گیری نشده است . بزرگترین موضوع قرآن ظلم است . ظلمی که انسان علیه انسان روا دارد . وگرنه در سوره نور آیه ایی است که میگوید از زینت هم استفاده کردی زیاد مهم نیست . در سوره ایی دیگر آیه ایی است که اگر این حرامات را مجبور شدی و مصرف کردی اشکالی ندارد ولی افراط نکنید . اما خداوند در مورد چند چیز خیلی سخت گیری میکند که در جامعه ما اصلا روی این موضوعات بحث نمیشود . یکی ربا است که آن را اعلام جنگی با خدا میداد . و موضوع مهم تر ظلم و ستمی است که به اسم دین بر مردم روا میدارند که در سوره بقره همان آیات ابتدایی اشاره شده است . و دیگر دروغی که بر خدا می بندند و آنچه را که از خدا نیست به خدا ربط میدهند . شاید شما اگر کلمه دروغ را در قرآن سرچ کنید می بینید چقدر آیه در این مورد وجود دارد . یعنی دروغ بستن به خدا . یا از آیات خدا سو استفاده کردن ...موضوع دیگر انتخاب است ...در قرآن آیات متنوعی وجود دارد ، که شاید در کل باید بگویم ، در آیه ایی فرمان به بخشش است ، و در آیه ایی فرمان به کشتن و مجازات ، اما متاسفانه در جامعه فعلی ما و متاسفانه علمای ما به نوعی رفتار کرده اند که همگی بیشتر جذب آیات مجازاتی شده اند . و به استناد همین آیات دست به کارهای خشن میزنند . مثلا از کنار آیه ایی که می فرماید انفاق کنید به راحتی میگذرند اما از کنار حدیثی که می فرماید اگر کسی به پیامبر توهین کرد باید مجازات بشود نمی گذرند ، یادم میاید در یک جا یکی از همکارانم شخصی را به باد کتک گرفت ، گفت او به پیامبر توهین کرده است . البته از نظر من شخص توهین کننده در شرایط عادی نبود خیلی عصبی بود تحت فشار بود به هر حال برادرش زیر حکم اعدام بود و به قولی فحاشی او از عدم تعادل روحی روانی بود نه از سر تعمد و تفکر و یا واقعا کینه به پیامبر ....این همکارم خیلی اصرار داشت که حدیث داریم اصلا چنین شخصی را باید کشت (مجازات برای فحاشی به خدا و پیامبر در قرآن نیست فقط سفارش شده به مشرکان توهین نکنید تا آنها هم از سر انتقام به خدای شما توهین نکنند )

به همکارم گفتم ، ما آیات و احادیث دیگری هم داریم ، تو اگر به اون ایات عمل میکردی دیگر کار به فحاشی نمیکشید ، اگر به این بنده خدا کمک میکردی که بتواند با زندانی ملاقات کند در حالی که میتوانستی چنین کنی دیگر او اینقدر دیوانه نمیشد که فحاشی کند ، اگر قرار است ما آیات الهی را در نظر بگیریم چرا فقط آیاتی مجازاتی را در نظر بگیریم ، پس دیگر آیات چه میشود ، آیا انها اهمیتی ندارند....


بنابراین ما اگر به خیلی از آیات الهی که پر از رحمت است عمل کنیم دیگر کار شاید اصلا به مجازات نرسد البته در خیلی از موارد چنین خواهد شد ...



هرگز نیکى و بدى یکسان نیست; بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است! (34)


فصلت


این آیه مبحثی را که گفتم تایید میکند که اگر شما بدی را با خوبی پوشش بدهید می بینید که بین شما ناگهان دوستی ایجاد میشود .


اما این آیات به نوعی در قرآن گم شده اند . چرا که بیشتر مردم آیات مجازاتی را یاد گرفته اند و به عنوان الگو از آنها استفاده میکنند . و متاسفانه چنین آیاتی که هم عقلانی است و هم دارای بار معنوی است کنار گذاشته شده است . شاید حتی آدمهای بی دین هم با چنین آیه ایی هیچ مخالفتی نداشته باشند ....


با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است; و او به هدایت‏یافتگان داناتر است. (125)

نحل


یا این آیه ، که شاید بگویم کمتر مسلمانی اصلا میداند چنین آیه ایی وجود دارد ، اگر چنین آیاتی مورد توجه قرار بگیرد ، شاید دمکراسی های غربی هم دیگر نتوانند از مسلمانان ایراد بگیرند ، آیات بسیاری در قرآن است که نه تنها با حقوق بشر در تناقض نیست بلکه بسیار بهتر از آنها به موضوع حقوق بشر پرداخته شده است . اما این معلمان دینی هستند که می بایست بر حسب وظیفه این آیات را به عنوان امر به معروف به شاگردان خود یاد بدهند . نه اینکه امر به معروف بشود آستین کوتاه یا آستین بلند . اگر کسی به شکلی عمیق موضوعی را درک کند مطمئنا ظاهرش هم شبیه تفکراتش میشود . هیچوقت یک استاد دانشگاه در هر کجای دنیا ، مثلا لباس هیپی نمی پوشد ، بلکه لباسی می پوشد که هماهنگ با تفکرات و باورهایش است . بنابراین ابتدا میبایست به تفکرات و اندیشه پرداخت ، پس از اینکه شخص با اندیشه های عمیق آشنا شد ، امکان ندارد که رفتارش در تضاد با باورهایش باشد . مگر اینکه آن اندیشه ها را صرفا حفظ کرده باشد و فهم عمیقی از آنها نداشته باشد ....


ببخشید خیلی طولانی نوشتم ، به یاد گذشته ها که بحث های طولانی میکردیم ، امشب هوس کردم طولانی بنویسم .


شب خوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد