صدای پای دلهره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

  

 

صدای پای دلهره

پیوسته هزار و یک صدا در دل مان می پیچد و هزار حال و هوای شگفت آور در دالان های روح اسرار آمیزما پدید می آید . گاهی دلهره عجیبی سراغ آدم می آید . دلهره ای مرموز چون شبحی وحشتناک که در شبی تاریک از میان شاخه های درختان بیرون می خزد و بر تو سایه می اندازد . سایه ای سنگین و زجرآور . نگرانی و دلهره و اضطراب سراپای وجودت را فرا می گیرد . ضربان قلبت بالا می رود . نفس نفس می زنی . نزدیک است که خفگی سراغت آید . بر پیشانی ات عرق سردی نشسته و نمی دانی چه باید بکنی . نه قرص آرام بخش و نه فیلم پرماجرا و نه مطالعه و نه عشق و نه هیچ چیز دیگر نمی تواند امواج پرتلاطم روحت را آرام سازد . گاهی حتی در آرام ترین و امن ترین جاها در میان عزیز ترین دوستان و بستگان این شبح شوم بر تو چنگ می اندازد و تو مانند ماهی بی رمق در میان چنگال هایش بالا و پایین می پری و راه نجاتی نیست و کسی نمی تواند به تو کمک کند . آدمی در زیر و بم پر نشیب و فراز جاده های زندگی در چه بلبشوی عجیبی زندگی می کند . گویی مسافر گم شده ای در بیابان برهوت ره می سپارد و نه از مقصد نشانی است و نه از رهگذران و یاوران صدایی . تنها حرکت شن های روان در لحظه های بیتابی است که سبب می شود او گذشت زمان را حس کند . در این لحظات ، تو به یک زندانی مجروح می مانی که سرشار از زنجیرهایی و سال هاست در آن سیاهچالهای متروک و تنگ و تاریک اعماق زمین در حال جان کندن است و کسی فریادش را نمی شنود . دوستان و عزیزانی هم که هر روز وی را احاطه می کنند ، در عین حال که خنده های مستانه شان به گوش می رسد ، از وضع و حال تو هیچ نشانی در نمی یابند و تو را در زندان مخوف درونت تنها به حال خود رها می کنند و برایت طنز می خوانند و شادباش می گویند و می روند .   

 

نظرات 5 + ارسال نظر
بهمن فریان پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:57 ق.ظ http://bahmanfarian.persianblog.com

با درود
نخست- آقا من قصد جسارت نداشتم (درباره‌ی مطلب قبلی)
دوم- نوشته‌‌ی جدیدتان جالب و زیباست
سوم- اگر در مورد درج نیم‌فاصله مشکل دارید من مطلبی در وبلاگم نوشته‌ام- مطالعه کنید بد نیست!
بازم اگر موجب رنجش شما شدم عذر می‌خواهم.

هملت پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:09 ق.ظ

ای سر ویراستار -ای هلو- ای اعتماد بنفس بده -ای خوب- ای عزیز ا-ی جیگر -ای مهربان تر از مادر- ای خورشید- ای ماه -ای زرد آلو -ای گلابی -ای مادر مهربان

خوب بس دیگه بریم سر اصل مطلب
من یکمی معتقدم که نباید هر چیزی را قلمی کرد حدالقل در محیط سایبر الان هم سرم خیلی شلوق و وقت ندارم ولی به موقعش این کارو می کنم با تمام وجود دوست دارم(جدی نگیریا)

هملت پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ

پیشنهاد می کنم در رابطه با این جمله معروف در وبلاگ ها کمی قلم فرسایی کنید( وبلاگ خوب و زیبا و پر محتوی داری قدم رنجه کنی و با حضور سبز خود ما را نیز خوشحال کنی) یا از این دست پیامهایی که راستش حالم رو به هم می زنن. بنویس عزیز دل بنویس

الهه پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ق.ظ http://www.diana-elaheyeshekar.blogfa.com

سلام
این وبلاگتون هم مثل کتابنمای جهانی عالیه
من وبلاگتون یکی در پیوندهای روزانه و یکی دیگه هم در لینک های دوستان قرار دادم
از آشنایی با شما خوشحالم بازم به من سر بزنید
آرزومند آرزوهای شما

یعقوب چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:07 ب.ظ http://poursadi.blogsky.com

مطالب جالبی در وبلاگ شمادیدم .ازآشنایی با شما خوشحالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد