آدمهایی از جنس دیگر

 

 

آدمهایی از جنس دیگر

  

1 . لاکپشتی ها :‌ با عالم و آدم کار ندارند . دنیا را سیل ببرد ، اینها را خواب می  برد . هزاران نفر در دنیا زجر بکشند و کشته شوند ، ککشان هم نمی گزد . هیچ چیزی برایشان مهم نیست . نه با زنده یا مرده فامیل کاری دارند و نه با همسایه نه مشکلات کشور برایشان مهم است نه موفقیت های کشور ، نه درد مردم را درک می کنند و نه از خوشبختی شان خوشحال می شوند .

 

2 . اعضای محفل خاله بازی  : عشقشان و سرگرمی شان و زندگی شان و روح شان و سلامتی شان  بسته به این است که مرتب شام و ناهار منزل داداش و آبجی و  دختر عمو و پسر دایی یا دوستان و خویشان دیگر باشند و مهمانی بدهند و مهمانی بروند و تا صبح وراجی کنند و بدنبالش قصه های ده من یک غاز مربوط به چشم هم چشمی و قیافه های بزک کرده مصنوعی و لباس های رنگارنگ و تشریفات و تفاخر به مدل ماشین و ساختمان و انواع خودنمایی های عجیب و غریب برای هیچ و پوچ با بگو مگوها و حسادتها و دشمنی های پنهانی .   

 

3 . اهالی کاش :‌ سالهاست که علاقه دارند پزشک یا شاعر برجسته و صاحب اسم و رسم شوند ولی جور نمی شود . این سالها از ده تا سی سال ممکن است ادامه داشته باشد . من از این آدمها فراوان سراغ دارم . کارمندی بود که می خواست پزشک شود و هر سال در کنکور  شرکت می کرد و قبول نمی شد و عدد این کنکورها به دوازده رسید و قبول نشد ولی هنوز هم ته دلش علاقه دارد از پزشکی قبول شود و اگر بتواند باز هم در کنکور شرکت می کند . یکی از بستگانمان حدود 20 سال است دوست دارد برود و روحانی بشود ولی نشده و اکنون کارمند بانک است . و هر بار که او را می بینم مثل کسی است که 18 سالش است و می خواهد برود درس طلبگی بخواند . سال قبل کل کتب حوزه را تهیه کرد ولی حتی فرصت نکرد یک سطر از آنها را بخواند .

 

4 . چلمنگ ها   : به هر کاری که بپردازند ، خرابش می کنند . بیش از اندازه دست و پا چلفتی هستند و هزار سفارش و توصیه و راهنمایی هم که بکنید ، باز هم  کار را خراب می کنند و مشکلات متعدد درست می کنند . اگر یکی از این قبیل آدم ها را به دنبال کاری بفرستید ، باید سه چهار نفر راهنما و ناظر و مراقب و مشاور و مددکار هم همراهش بفرستید . ولی باز هم بی فایده است .

   

5 . کتاب بازان :‌ به عنوان یک بیمار روانی  ، عاشق کتاب دیدن و کتاب خریدن و کلکسیون کتاب درست کردن هستند  ؛ اما عمراً که آنها را بخوانند . عاشق کتاب جمع کردنند اما عاشق جنازه کتابها نه روح و محتوا و مطالب کتابها ؛ چون اهل مطالعه و فکر نیستند . به عشاقی می مانند که به جای عشق به شخصیت انسان ها عاشق یک جفت چشم و ابرو می شوند ؛‌ اما هیچ گاه نمی توانند شخصیت واقعی محبوب و معشوق خود را چنان که هست درک کنند ، دوست داشته باشند و لا اقل تحمل کنند .    

 

6 . مجمع کوچه نشینان   : خانم هایی که سرگرمی شان این است که سر کوچه و ته کوچه با خانم های همسایه دیگر ،  احوالات همسایگان را مرور می کنند و اطلاعات عمومی کاملی از زندگی خصوصی همسایگان جمع می کنند تا فلانی را بدبخت کنند و پشت سر آن یکی صفحه بگذارند . جلسات کوچه ای گاهی چهار تا هشت ساعت صبح و عصر در برخی از شهرها و محلات ادامه می یابد .دسته هایی از خانم های خانه دار با گردهمایی در این محفل ها ،‌ اوقات فراغت خود را با امور گوناگون سپری می کنند ؛ مانند : بازگویی و تفسیر خواب های عجیب و غریبی که برای هم دیده اند ، اخبار وقایع و حوادث خانواده ها ، بررسی کارها و سخنان محرمانه همسایگان ، تبادل انواع تجارب خانواده های وارفته و شکست خورده با یک دیگر ، اطلاع رسانی در مورد فحش ها و کارهای رکیک و شنیع خانواده ها ، نقد و بررسی خاطرات و شایعات و خرافات خانوادگی . معمولا سر دسته این قبیل خانم های کوچه نشین بانوی موذی بدزبان سلیطه ای است که شمر هم جلودارش نیست . برای عبور از این قبیل کوچه ها باید با نیروی انتظامی و پلیس 110 قبلا هماهنگی کرد .  

 

7 . نق نقویان    : معمولا آدم هایی هستند که خودشان هیچ وقت هیچ کاری را درست و اصولی انجام نمی دهند و هر وقت هم که کسی خواست کار تازه ارزشمندی بکند ، برایش هزار عیب و ایراد می گیرند و مرتب آیه یاس می خوانند و بر سر راهش دهها سنگ می اندازند و لای چرخ  برنامه ها و اقدامات سازنده اش چوب می گذارند . این قبیل آدم ها همیشه اهل نق زدن و ناله کردن  و غر زدن و بهانه تراشی و منفی بافی هستند .  بعضی از این نق نقوها مرتب راست و دروغ ناله می کنند که قرضم زیاد است ، سرم از درد می ترکد ، کمرم می شکند ، این جایم درد می کند ، آن جایم درد میکند . هی ناله و شکوه از سر و بدن و زندگی و آدم ها و اتفاقات . هی برای هر چیزی و کاری بهانه می گیرند و اظهار ناراحتی و افسردگی می کنند . به طوری که مثل چوپان دروغگو وقتی هم که واقعا دردی دارند کسی باور نمی کند . بعضی از این آدم های بی حال وارفته و نق نقو چنان قدرتی دارند که می تواند صد نفر شاد و خندان را با یک اشاره افسرده و بی حال سازد . قدرتی که می تواند هزار کار ارزشمند را ناقص کند و افراد تلاشگر صادق را از راه و کارشان ناامید گرداند . 

 

8 . معتادان دیجیتالی    : اعتیاد شدیدی به کامپیوتر و اینترنت و بعضا چت روم و ولگردی (‌= وبگردی ) اینترنتی دارند . گاهی به همین دلیل شب و روزشان و خواب و بیداری شان قاطی پاتی می شود .  ساعت شلوغی کارشان  دوازده تا چهار صبح است و معلوم نیست کی می خوابند و کی بیدار می شوند .  گذشت زمان و فیش تلفن و هزینه اینترنت را درک نمی کنند . سر این اعتیاد هم حاضرند با هر کسی حتی دوست و پدر و همسر شاخ به شاخ شوند . البته هزار توجیه علمی و فنی و عاطفی و .... هم برای این کار خود در آستین دارند .  این افراد مشکلاتی مشابه معتادان تریاک و هروئین  دارند و اگر کامپیوترشان ساعتی خراب شود یا کارت اینترنت شان تمام شود یا کسی موی دماغ شان شود ،‌ خمار و بدحال می شوند و به میگرن های شدید مبتلا می شوند و بعد به کما فرو می روند .

 

9 . کارمندان شرکت ایران ول    : اعتیاد شدیدی به پرسه زدن در خیابان ها و کوچه ها و میادین مخصوصا بسیار شلوغ و پر ازدحام دارند . شیفت کاری شان از چهار تا 10 ساعت و گاهی بیشتر است و بعضی وقت ها چند شیفته به این کار می پردازند و از پرسه زدن تنهایی یا دسته جمعی در خیابان ها و بازارها و گردشگاه ها و نمایشگاه ها و هر جای شلوغ حال می کنند . گروهی از این افراد همان بازارگردان هستند که از دیدن کالاهای تازه و مشاهده ویترین مغازه ها بال در می آورند . بیماری روانی بازارگردی غیر قابل درمان است . اگر هر روز یا هر دو روز یک بار بازار نروند غش می کنند و به تب و لرز می افتند و به زمین و زمان بد می گویند .  وقتی هم که وارد بازار می شوند مثل مرغی که از قفس آزاد شده باشد ، عشق می کنند .

 

10 . گوشت قربانی :‌ همیشه دوست دارند نقش مظلوم و قربانی را بازی کنند . در زندگی واقعی همیشه نقش انسانهای شکست خورده به آنها پیشنهاد می شود و با کمال تعجب بعد از دهها بار ، باز هم  می پذیرند و این نقش را بازی می کنند .  بعدا می نشینند با آب و تاب در باره کلاهبرداری این و دشمنی و خیانت و خباثت آن حرف می زنند و می گویند فلان شخص مرا بدبخت کرد و  بهمان شخص اگر نیود به این روز نمی افتادم . 

نظرات 13 + ارسال نظر
هملت پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:39 ق.ظ

من خراب این دیدگاه ها شدم هنوز تمام نکردم وبی بیشتر به گروه ۵ می خورم چکار می شه کرد دیگه ما هم بالاخره یه جوری هستیم

هملت پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ق.ظ

ولی به مورد ۸ هم می خورم - شاید اینجا شو دیگه فکر نمی کردی که ممکن کسی جزو دو مورد یا بیشتر هم باشد - اگر ادامه می دادی فکر می کنم موارد بیشتری هم می تو نستی بیاری

بابا تو دیگه کی هستی

اکبر جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ http://akdi.tk

سلام
خوبین؟
پیشاپیش نیمه شعبان سالروز میلاد وفای عشق رو به شما تبریک میگم.
با این مطلبتون کلی حال کردم و واقعا خیلی حال داد ممنونم که اینقدر باریک بین وهستید و ظریف نگار.
فعلا

نورا شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:45 ق.ظ http://Nooronline.persianblog.com

ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی
ای مثل روز آمدنت روشن
این روزها که می گذرد هر روز
در انتظار امدنت هستم
اما با من بگو که آیا من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

با سلام به شما دوست بزرگوار، خوبید؟
فرا رسیدن سالروز میلاد باسعادت آقا اباصالح (عج) رو خدمت شما و خانواده محترمتون تبریک عرض میکنم
با آرزوی موفقیت روزافزون برای شما
در پناه حق باشید
به امید ظهور

حکمت متعالیه سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:56 ق.ظ

به نام خدا
سلام

ما همراه ایمیل یک شماره تلفن نا قابل خدمت شما ارسال کرده بودیم . ها !

تماس گرفتن یا تماس نگرفتن. مسئله این است .

هملت پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:36 ق.ظ

هملت پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:37 ق.ظ

به خاطر اینکه به زندگی برگشتم با دو تا موضوع جالب برای توشتن توقع داشتم یکم تشویقم کنی و بهم آفرین بگی
دیگه دوست نمی دارم

هملت پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:28 ق.ظ

آقای شراره های عزیز

آدرس ایمیل شما لطفا؟

اردی بهشت جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:21 ق.ظ http://lingocastle.blogfa.com

pretty picture and nice caption
and beautifull category ...

مهاجر سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ق.ظ http://armanvesal.blogfa.com

سلام
ما قبلا هم سر زده بودیم اما شما . . .
به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم .

سید مهدی توکل چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:00 ب.ظ http://m-tavakol.blogfa.com/

با عرض سلام و خسته نباشید.
همیجوری با وبلاگت آشنا شدم ولی خیلی خوشم آمد مخصوصا از لینکهای سودمندی که وبلاگت گذاشتی که واقعا ارزشمند هستند.
سری هم به کلبه درویشی ما بزن که در زمینه آموزش زبان آمریکائی به شیوه ای جدید فعالیت میکند مانند ترجمه متون دشوار مکالمات روزمره ترجمه مطبوعاتی ترجمه متون دینی ترجمه دیالوگهای سخت فیلمهای زبان اصلی و غیره .
خوشحال میشوم نظرت را بدانم.
به امید دیدار

مهاجر پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:23 ق.ظ http://armanvesal.blogfa.com

سلام
ممنون که شرمنده کردین لطفا اشاره کنید به آن نقاط تا ایشالله
مشکل رفع بشه
چند پست اولیه رو لطفن بخونید
با تشکر
یا حق

روان نویس شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:32 ب.ظ http://ravannevis.blogfa.com

سلام دوست عزیز
دسته بندی جالبی بود.
من نمی‌دانم جز کدامین دسته‌ها هستم، اما فکر می‌کنم از هر کدام یک چیزی را به ارث برده‌ام!
و اما دسته‌های دیگر...
دسته زیرآب‌زن:
در ادارات ایران به وفور یافت می شوند. کافی‌ست که فقط چشم بچرخانید و کمی چشم و گوشتان را باز کنید، که اگر این کار را نکنید دیگر چشم و گوشی برایتان نمی گذارند. تخریب دیگران را وسیله‌ای می‌دانند برای بالا کشیدن خودشان.
دسته چاپلوس و متلق:
همان پاچه خوارهای معروف هستند، دائم به تملق این و آن می پردازند، از رئیس محل کارشان گرفته تا بقال سر محل! می خواهند همه را با کلمات‌شان مسحور کنند.
روان نویس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد