ایمان برترین درمان

مجله «اخبار سال پزشکی داخلی» در شماره 18 ژانویه سال 2000 مقاله ای با عنوان «ایمان و شفا» چاپ کرد. در این مقاله، مروری بر جدیدترین مطالعات انجام شده در زمینه رابطه ایمان و شفا صورت گرفته است. به دلیل گرایش قابل توجه انسان ها هم اکنون تقریبا 30 دانشکده پزشکی در ایالات متحده انواعی از آموزش های مذهبی یا معنوی را به برنامه درسی خود افزوده اند. دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن برای دانشجویان پزشکی دوره هایی آموزشی دارد که به ایشان می آموزد چگونه درباره احساسات معنوی خود و بیمارانشان به کاوش بپردازند.

بر اساس مطالعه ای که در مجله علوم پزشکی و زیست شناسی امریکا در سال 1999 در دانشگاه دوک انجام گرفت ثابت شد که مذهبی بودن، وضعیت سلامت را بهبود می بخشد و طول زندگی را می افزاید. کوئیک یکی از پژوهشگران برجسته در مورد مسایل روانی قویا بر این باورست که مذهب،‌دارویی مناسب است. او می گوید : «بسیاری از ما به علت آنکه می خواستیم به دیگران کمک کنیم، پزشک شدیم و از این رو مذهب، آنچه را که پزشکی از دست داده است و به آن نیاز دارد، به آن بر می گرداند. این همان چیزی است که پزشکان واقعا می خواهند و می تواند به طبابت آنها معنا ببخشد.»

به اعتقاد روان شناسان، اکثر بیماری های روانی ناشی از ناراحتی های روحی و تلخی های زندگی عصر ما بر اثر ضعف ایمان مذهبی پدید آمده است. پژوهشگران معتقدند هر چه اعتقادات مذهبی و رفتارهای مذهبی در افراد بیشتر باشد، سطح سلامت روانی نیز افزایش می یابد. بنا به گفته محققان، اعتقادات عمیق مذهبی با عزت نفس بالا و افسردگی پایین همبستگی مثبت دارد. بر اساس گزارش علمی، میزان سکته مغزی در کسانی که دسته کم هفته ای یک بار در مراسم مذهبی شرکت می کنند، کمتر از کسانی است که هرگز در چنین آیینی شرکت نمی جویند. پژوهش های دانشمندان ایرانی نیز ثابت کرده است که باورهای مذهبی می تواند به طور چشمگیری باعث کاهش اضطراب و موجب سلامت روان شود.

جمعی از دانشجویان پزشکی در بیمارستان آموزشی جورج تاون بر بستر بیماری به نام «تام لانگ» گرد آمده بودند. او بر اثر ضربات متعدد چاقو از ناحیه قلب. معده و طحال به شدت مجروح شده بود. اما در کمال تعجب سرانجام زخم هایش التیام یافت.

 

 

 

 

 

لانگ ، یکی از معدود انسان هایی است که بعد از جراحت شدید قلبی زنده مانده است. ریگان فولی، دانشجوی پزشکی مشتاقانه از او می پرسد: «منبع انرژی تان را از کجا یافته اید؟»

لانگ می گوید :«جدا از مراقبت های فوق العاده پزشکی عامل دیگری هم در بهبودی ام موثر بوده است و آن چیزی نیست جز پروردگار.»

 

 

 

 

 

 

مذهب و پزشکی به طرز جدایی ناپذیری به هم وابسته اند. و ما گه گاه این ارتباط را در می یابیم. با وجود این، برای بیمار، یک مذهب سامان یافته، عامل نیرو بخش منحصر به فردی نیست. همه از معنویت برخوردارند و اصولا آن چه به زندگی انسان مفهوم می بخشد، وابستگی به مذهب است.

امکان دارد بین روح و جسم پیوستگی دیرینه ای باشد، ولی همچنان که شفا بخشی به دانشی بدل گشت، پزشکان غربی از معنویت و ایمان مذهبی به دور افتادند و حال که با پژوهش های علمی انجام شده میان ایمان و تندرستی رابطه تنگاتنگی ثابت شده است جامعه شکاک پزشکی، اندک اندک دگرگون می گردد. نشریات علمی و بسیاری از کتاب های جدید، آن را موضوع بحث خود قرار داده و شمار بیشتری از پزشکان در همایش هایی که پیرامون ایمان برگزار می گردد، شرکت می جویند.

کارول هاوسمن،  روان شناس بالینی می گوید: «به نظرم این بخشی از یک بازگشت کلی به معنویت است.»

دین ، فراتر از دانش

بررسی ها حکایت از آن دارند کسانی که در هفته بیشتر از یک بار در مراسم مذهبی شرکت می کنند به طور متوسط، نسبت به سایرین هفت سال بیشتر عمر می کنند. و احتمال بستری شدن این افراد در بیمارستان کمتر و یا کوتاه مدت تر است.

پزشکانی که به کیسه داروی بیمار، معنویت هم اضافه می کنند، پذیرفته اند که دین و ایمان، صرفا به منزله عامل امداد پزشکی و تنها در شرایطی که مریض آماده است در زمینه اعتقادات خویش سخن بگوید ، ‌امری حساس و مهم شمرده می شود.

خیزش ایمان

در سال 1996 به «جو سمس» ، که خود یک پزشک بود گفته شد که به سرطان لوزالمعده مبتلا شده و احتمال زنده ماندنش در پنج سال بعدی، 50 درصد است. او کاتولیک بود و مدتها می شد که برای اعتراف به گناهانش به کلیسا نیامده بود.

ولی هنگامی که همسرش که بازرگان مشهوری بود ، از مردم خواست که برای شوهرش دعا کنند، مخالفتی نکرد. این عمل برای او نه تنها ضرری نداشت بلکه خودش به تازگی در جایی خوانده بود که مراقبه یا راز و نیاز متفکرانه ، آرامبخش روح و روان است.

یک روز قبل از عمل جراحی، مراسم مذهبی شفا بخشی صورت گرفت. جو در این مورد می گوید: «همه مردم دست هایشان را روی بدنم گذاشتند و سرودهای مذهبی خواندند. قدرت این جماعت باور کردنی نبود.»

غده او به دور رگ های خونی اش پیچیده بود و با عمل  جراحی درمان شدنی نبود. ولی انجام آزمایشات و شیمی درمانی موجب جمع شدن غده گردید و بعد از یک عمل جراحی 11 ساعته، غده از بدن او خارج گشت

این روزها، پنج سال از زمان تشخیص اولین نشانه های بیماری او می گذرد ولی در بدن جو دیگر هیچ علامت فعالی پدیدار نشده است. او می گوید: «هرچند در طی عمل جراحی، بیشتر لوزالمعده ام را در آورده اند، ولی «نیروی زیادی» دارم. ولی نمی خواهم کسی تصور کند به خاطر دعا و نیایش حالم بهتر شده است. شیمی درمانی و جراحی خوبم کرد. هر چند من خیلی خوشبین تر شده ام.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بررسی های پژوهشی ، ارتباط بین ایمان و تندرستی را ثابت می کنند.

پاره ای از اثرات مثبت پرهیزکاری عبارتند از:

عمر درازتر

میانگین عمر و امید به زندگی افرادی که در هفته بیش از یک مرتبه در مراسم مذهبی شرکت می جویند و کسانی که از این عمل، خود داری می ورزند، اختلافی هفت ساله دارد.

تندرستی کلی

افرادی که خود را مذهبی و دیندار می دانند ،‌به نسبت افراد بدون مذهب، از عملکرد بهتری برخوردارند و سلامتی شان کمتر به خطر می افتد.

بهبودی بهتر

بیمارانی که به خاطر ایمان خود، به آرامش رسیده اند، به نسبت اشخاصی بی ایمان، برای زنده ماندن پس از عمل جراحی قلب باز، سه برابر بیشتر شانس دارند.

قلب قوی تر

اشخاصی که مرتبا عبادت می کنند، احتمال این که به بیماری رگهای تغذیه کننده قلب مبتلا گردند، 70 درصد کمتر است.

فشار خون پایین

پژوهندگان دریافته اند افرادی که دین را بسیار با اهمیت شمرده و منظما در مراسم مذهبی شرکت می جویند، کمتر به فشار خون بالا دچار می شوند.

بهداشت روانی

حضور در محل عبادت، با کاهش افسردگی و دلواپسی و اضطراب ارتباط دارد.

نسخه پزشک: عبادت

ماتیوس، پزشک متخصص امراض داخلی، در اوایل دوره کاری خویش دریافت که بیمارانش چیزی بیشتر از تشخیص و مداوای بیماری، از او می خواهند. برخی از بیماران که از ایمان محکم وی آگاه بودند، می خواستند که با ایشان به عبادت بپردازد. او معمولا از بیمارانش درباره میزان ایمان مذهبی شان سوال می کند.

در سال 1992 تنها درشمار اندکی از دانشکده ها موضوعات معنویت و فانی بودن زندگی آموزش داده می شد. اما در حال حاضر از هر 125 دانشکده پزشکی، 50 تای آنها، قسمتی از برنامه آموزشی شان را به این مهم اختصاص داده اند.

در دانشگاه جورج تاون، دانشجویان پزشکی ، درسی تحت عنوان «کاربرد آداب و رسوم مذهبی در مراقبت های پزشکی» می خوانند. این کلاس، شامل همبستگی بین معنویت و تندرستی بوده و مذاهب عمده  جهان را، از منظر دانش پزشکی ، آموزش می دهد.

گروه هایی مشتمل بر پزشکان و روحانیان، دیدگاه های ادیان گوناگون از جمله، ادیان یهود، بودا، اسلام، مسیحیت ، آیین هندو، مذهب کاتولیک و پروتستان را آموزش می دهند. دانشجویان فرا می گیرند که چطور یک پیشینه معنوی را با یک سابقه پزشکی در هم آمیخته و اعتقادات بیمار را با شور و شوق، نه با شیوه ای تهدید آمیز، محقق گردانند. ایشان فرا می گیرند که در صورت نیاز بیمار، به عنوان روحانی بیمارستان، برایشان منابع مذهبی مشخص سازند.

درمان تمام عیار

هنگامی که «دایان رم» ، مجری میزگردهای رادیو، داشت صدایش را از دست می داد، تحت آزماش ها و درمان های متفاوت قرار گرفت، دارو درمانی را آزمود و با متخصصان پزشکی به مشورت پرداخت. با این حال ، درسال1998 صدایش به قدری ضعیف و لرزان شده بود که ناچار گردید دست از کار بکشد. از همین رو، موقعی که دوستی پیشنهاد کرد جهت معالجه، در یک مراسم عبادی شرکت جوید، وی که خوش ترین دوران عمرش را زمانی می دانست که از راه عبادت نیرو می گرفت، پیشنهادش را پذیرفت.

در نماز خانه ای نزدیک «کلیسای جامع ملی» دوستی که در آن زمان دستیار کشیش بود به همراه دیگران با گذاشتن دست ها روی سر «رم» و زمزمه کردن دعاهایی به منظور بهبود یافتن صدای وی مراسمی بر پا داشتند. در پایان مراسم، صدایش تغییری نکرده بود، ولی احساس خوشایندی داشت. وی اظهار می دارد: «می توانم بگویم که لایه ای از نیرو یا درخشش رعد و برق را حس کردم، نه، تنها احساس آرامش کردم. حس می کردم آن چه آنان می کنند. فریاد رسم خواهد بود. »

از آن به بعد، «رم» به جز درمان دارویی هر هفته درمراسم مذهبی کلیسا نیز حضور داشت. پزشکان تشخیص دادند که وی به آواپریشی، ناشی از انقباض عضلانی ماهیچه های تولید صدا دچار شده است. درمان ادامه پیدا کرد و مداوا کار ساز شد. «رم» نیز مانند بسیاری دیگر معتقد است که ایمان ، مکمل دارو درمانی است.

دکتر پوچالسکی می گوید: «بدون شک پیشرفت علم، در زمینه بیماری، باور نکردنی بوده است. ما در قرن بیستم، میانگین عمر را تقریبا به اندازه دو سوم افزوده ایم و این امر بیشتر مرهون دانش بوده است. ولی به گونه ای همه امکانات مان را در یک جا به کار گرفته ایم. علم، تمام قضیه را در بر نمی گیرد. به دیگر سخن نه تنها دعا درمانی بلکه ایمان به بهبود نیز، اثر بخش است.»

داستانهای من و خدا

   



کودک و خدا

کودکی از خدا خواست که با او سخن بگوید و در این لحظه آسمان رعد و برق زد . کودک گفت : خدایا چرا با من سخن نمی گویی ؟ در این حال زمزمه هایی در دل کودک به وجود آمد و نسیم خنکی شروع به حرکت کرد و برگ های درختان به نرمی پیشاپیش کودک خم شدند . کودک گفت : خدایا حالا که با من حرف نمی زنی برایم لیوانی آب بده که خیلی تشنه ام . در این حال چشمه کوچکی زلالی در نزدیکی کودک شروع به غلغل کرد . کودک گفت خدایا اگر به من آبی نمی دهی دستکم به من یک شاخه گل بده و گلستان بزرگی از گلهای سرخ و زنبق و نیلوفر کودک را در آغوش گرفت . اما کودک گریه می کرد که چرا خدا به او شاخه گلی نمی دهد . کودک گفت خدایا اگر صدای مرا نمی شنوی و به من هیچ نمی دهی  لااقل برایم پناهگاهی از باد و طوفان فراهم کن و در این حال آغوش گرم مادر و دستان نرم پدر کودک را فرا گرفت . اما کودک همچنان می گریست و در حالی که زیر لب به خدا بد می گفت چشمه را گل آلود کرد و گلها را له کرد و دستان پدر و آغوش مادر را با فریادهای گوشخراشی ترک کرد و از سرزمین خدا بیرون رفت . 



 


 

زندگی چیست ؟

    زندگی کجاست ؟

        زندگی چیست کجاست ؟

          زندگی خط نگاه من و توست .

                  زندگی در من و توست .

            زندگی بوی بهار و گل سرخ

 زندگی رنگ خدا بوی بهشت

 زندگی چیست کجاست ؟

  زندگی گشتن و دیدن و دریافتن است .

مردگی خیره شدن خام شدن باختن است .

زندگی چون و چراست 

زندگی بهر چراست

 زندگی چیست کجاست ؟

زندگی صاف شدن نرم شدن پخته شدن

در دل درد فرو  رفتن و نگداختن است

             زندگی جرات دیدن یک آینه است ؟

زندگی کوشش و جوشش و دل باختن است

زندگی گام زدن سوی افق های بلند

زندگی آب روان یافتن است

زندگی درک معمای وجود

در بلندای فلک بال زدن آب شدن

زندگی چیست کجاست ؟

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

زندگی  همنفس خاطره هاست

 

خدا در امثال فارسی

 

خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسی ! دعا ( مشابه : خدا خر را شناخت، شاخش نداد !  ) 

 اشاره به افراد کم ظرفیت که نه به اندک نعمتی ناسپاسی می کنند و آداب  بندگی و ادب استفاده مطلوب از نعمت ها را نمی دانند یا از یاد می برند و از طرفی با گرفتاری اندکی ناله و فریاد بر می دارند و هر رخداد کوچک طبیعی را یک فاجعه تلقی می نمایند . همانان که حق تعالی در وصفشان فرماید : « اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا » ( معارج ؛ آیه21  )

خدا برف را به اندازه بام میده !حکمت افعال الهی   _ رزاقیت و الطاف

 اشاره به تناسب مقدار رزق و روزی الهی با اندازه نیاز نیازمندان . اگر نیاز و ظرفیت واقعی ـ و نه ادعایی ـ انسانها افزایش یابد ، عطایای الهی بر آنان نیز به همان نسبت فزونی خواهد یافت . 

 

خدا جامه میدهد کو اندام ؟ نان میدهد کو دندان ؟ انتقاد از  افعال الهی

اشاره به این که نعمت ها و الطاف الهی بر بندگان بسیار است ولی گاهی آنان شرایط و زمینه های برخورداری کامل از این الطاف را با کارهای نابخردانه از دست می دهند . نیز ممکن است سخن عوامانه ای از انسان های ساده و سطحی باشد در انتقاد از نا به جا و غیر حکیمانه بودن برخی از عطایای الهی . و معلوم نیست که اگر خدا همان جامه و نان را نیز دریغ دارد ، آیا این اعتراض کودکانه بیشتر نخواهد شد که خدا نه تنها دندان را از ما گرفت بلکه نان جوین را هم از ما دریغ داشت . انتقاد بر خلق رواست که در برنامه ها و اعمال و اهدافشان هزار و یک نقص وجود دارد ، نه بر خالقی که چشمه فیاض بی پایان از همه الطاف و برکات است و به سوی همه جریان دارد و اگر کسی دندان یا جامه ای را از دست می دهد ، به سبب بی ملاحظگی یا عدم جدیت خود شخص است یا مناسبات نامطلوبی که افراد دیگری چون خود وی برای او پدید می آورند .        

خدا خر را شناخت، شاخش نداد ! حکمت افعال الهی  _ رزاقیت و الطاف      

خدا دیر گیره، اما سخت گیره ! حکمت افعال الهی _  کیفرها       

خدا را بنده نیست !

خدا روزی رسان است، اما اِهنی هم می خواد ! حکمت افعال الهی _ رزاقیت و الطاف  

خدا سرما را بقدر بالا پوش میده ! حکمت افعال الهی _ رزاقیت و الطاف           

خدا شاه دیواری خراب کنه که این چاله ها پر بشه ! دعا

خدا گر ببندد ز حکمت دری --- ز رحمت گشاید در دیگری ! حکمت افعال الهی   _ رزاقیت و الطاف         

خدا میان دانه گندم خط گذاشته ! حکمت افعال الهی     

خدا می خواهد بار را به منزل برساند من نه، یک خر دیگه !

خدا نجار نیست اما در و تخته رو خوب بهم میندازه ! حکمت افعال الهی     

خدا وقتی بخواد بده، نمیپرسه تو کی هستی ؟ رزاقیت و الطاف عامه         

خدا وقتی ها میده، ور ور جماران هم ، ها میده !

خدا همه چیز را به یک بنده نمی ده ! حکمت افعال الهی  _ رزاقیت و الطاف          

خدا همون قدر که بنده بد داره، بنده خوب هم داره !

خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی ؟  ((خواجه عبدالله انصاری ))                        حکمت افعال الهی   _ رزاقیت و الطاف         

خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن ! دعای طنز آمیز

زندگی

 

 

 

 

زندگی چیست ؟

زندگی جوی روان است و روان خواهد بود    

                    وین می کهنه جوان است و جوان خواهد بود

آنچه بودست و نباید ز میان خواهد رفت

                      آنچه بایست و نبودست همان خواهد بود

(اقبال لاهوری)

زندگی  در افق های دوردست نیست . زندگی در بر توست . زندگی همسر توست . زندگی در امیدهای تو جاری است . زندگی در پویایی و تکاپوگری تو جوانه می زند . زندگی در تحول تو سایه زده است . زندگی بودن نیست . زندگی گشتن و گردیدن و سیال شدن  . زندگی  هوای تازه ای است که به شش هایت وارد می شود . اندیشه های سبزی است که کویرت را شادمان و گلستان می سازد  . زندگی  روشنی آینه فکرت توست . زندگی خوش بینی است . اما سادگی و حماقت نیست . زندگی تازه شدن ؛ رفتن و پربار شدن  ؛ زندگی دامن پربار تو ازباغ جهان . زندگی کشتن یک شاخ امید در دل تاریکی است .  زندگی تک گلی است که سراسر بهار است و بهار آفرین . زندگی ناله و فریاد نیست . زندگی یاس و تاریکی و حرمان  و حسرت و افسوس نیست . زندگی کندن و دورافکندن  واژه های حزن آلود و بیمار گون از فرهنگ  زندگی است . زندگی کندن و کاویدن و سرشار شدن  . زندگی شمعی است که در تاریکی روانت آفتاب می گردد . زندگی دست نوازشگر یک روح بلند . زندگی لبخند راستین یک تولد تازه است . زندگی همدلی آینه هاست . زندگی کم شدن فاصله هاست . زندگی کود ساختن از  واژگان  « نمی دانم » و « نمی توانم » و  « نمی شود »  و ریختن آنها در پای درخت توانایی و دانایی است . زندگی خواست و ساختن و گشودن است . زندگی بستن  نیست . زندگی بسته نیست . زندگی  خیابان یک طرفه و بن بست نیست . خیابان بن بست کفر و کافری است . بی حالی و بی معنایی است . ماهی زندگی همیشه تازه و پویاست . کلید ساز ذهن و روان آدمی بسی تواناترست . زندگی به سان مسیح  برخاستن از میان خفتگان و مردگان است . زندگی یاس و پریشانی نیست . از همین خاک جهان دگری ساختن است .  زندگی بی رنگ است . زندگی پررنگ است . چشمهایت را بشور و عالم روشنایی ها و رنگ ها را در بی رنگی ببین . لذت را در ترک لذت بیاب . زندگی را در فراتر از زنده بودن و جان کندن دریاب . زندگی بیداری است . مردگی بیکاری است . مردگی خوردن و خفتن و انباشتن است . زندگی پرزدن پی در پی ؛ در بلندای افق . همانند پرستوها سبکبار شدن . به سوی دریا رفتن  . از امواج مهیب زندگی مگریز . زندگی دریایی است .  زندگی توفانی است .

 

زین زندگی یکرنگ افسرده دلم

ای کاش یا بدتر از این گردد یا بهتر از این باشد